بایگانی دسته: پژوهش

گزارش یک نشست صمیمانه در دفتر انرژی خورشیدی سانا

    بعدازظهر دیروز به اتقاق دکتر مهدی فرح‌پور به دفتر پیمان کنعان رفتم؛ مدیر متخصصی که سالهاست می‌کوشد تا استحصال انرژی خورشیدی را در این مملکت از آرزو به واقعیت بدل سازد. بهانه‌ی این دیدار معرفی دو هموطن علاقه‌مند به این حوزه بود که می‌خواستند گامی برای عملی‌تر شدن این آرمان بلند بردارند. یکی از آنها هادی جلوانی، یکی از مدیران ارشد شرکت آلمانی dastcom بود که 25 سال است در آلمان زندگی می‌کند و می‌گوید: دوست دارم به ایران برگردم و قدمی برای آبادانی وطن بردارم. آن دیگری نیز یکی از جوانان عزیز اصفهانی‌ است که می‌خواهد خشک‌کنی را به مرحله‌ی تولید برساند که به مدد آن، معضل از بین رفتن کرفس در اصفهان را به دلیل ورود یکباره‌ی آن به بازار در اردیبهشت ماه حل کند.

کنعان می گوید: ایران هم اکنون برق 60 هزار خانه روستایی را با خورشید تامین می کند

    کنعان هم مانند همیشه با روی گشاده برخورد کرد و قول داد تا آنجا که امکان دارد به این دو عزیز مساعدت کند.
    یعنی می‌شود روزی را دید که بالای پشت‌بام منازل ایرانیان هم به مانند یک نیروگاه خورشیدی کوچک عمل کرده و هر ایرانی بتواند تولیدگر باشد تا مصرف‌کننده‌ی صرف؟
    این آن افق سبزرنگی است که برای مام میهن می‌بینم! نبینم؟

در ستایش خیار ؛ منتها از نوع دریایی‌اش!

    روزنامه‌ی گاردین در آخرین روز سال 2009 میلادی اقدام به انتشار 10 تصویر برگزیده کرده است که هر یک به نحوی به زندگی اسرارآمیز موجوداتی اشاره دارد که بشر به تازگی با بخشی از ویژگی‌ها و سودمندی‌های ایشان آشنا شده است.
    یکی از آن 10 تصویر، عکس یک موجود آبزی زیبا به نام خیار دریایی شفاف است که در رده‌ی خارپوستان طبقه‌بندی می‌شود و درست همان کاری را می‌کند که کفتار در خشکی‌ها انجام می‌دهد! یعنی اگر کفتار را به درستی «رفتگر طبیعت» می‌نامیم؛ خیار‌های دریایی را نیز باید رفتگر کف اقیانوس‌ها و دریاها بنامیم.

    اما این همه‌ی ماجرا نیست! امروزه ثابت شده که این موجودات آب‌زی، می‌توانند بسیار بیشتر از هر داروی ضد سرطان دیگری که تاکنون به بازار عرضه شده است، رشد سلول‌های سرطانی را مهار کنند؛ به ویژه آن که عوارض داروهای مشابه را هم ندارند. به نحوی که پژوهشگران اميدوارند با استفاده از عصاره‌ی خيار دريايي، دارويي براي مهار سرطان لوزالمعده ابداع كنند؛ سرطانی که از آن با عنوان دهشتناک كشنده‏ترين نوع سرطان در جهان یاد می‌شود.
     امّا باز هم این تمام ماجرا نیست! هست؟
    خیار دریایی می‌تواند به عنوان فیلتر در مزارع پرورش میگو عمل کند و تازه از این مدل فیلترکردن، کسی را هم ناراحت نمی‌کند! می‌کند؟
    افزون بر آن، از آنجا که خيار دريايي براي دفاع از خود در برابر شکارچيان، پوست خویش را سخت و محکم مي‌کند. به‌تازگي محققان دانشگاه کاليفرنيا، با الهام از اين خصوصيت خيار دريايي، نانوکامپوزيت جديدي را طراحي کرده‌اند. دانشمندان دانشگاه کيس وسترن، اظهار داشتند که اين کشف مي‌تواند در کاربرد‌هاي زيست‌پزشكي ازجمله درمان بيماری‌هاي مغزي سودمند باشد.
    همچنین با استفاده از خیار دریایی می‌توان به جنگ مالاریا هم رفت! باورتان می‌شود؟
    بنابراین، بی‌دلیل نیست که چینی‌های چشم‌بادامی مشرق‌زمین، اینگونه به آینده‌ی درخشان صنعت تولید خیار دریایی خود می‌نازند!
    این‌ها را گفتم تا دوباره یادتان اندازم و یادم بماند که طبیعت و مجموعه زیستمندان آن، بسیار ارزشمند‌تر از آن چیزی هستند که حتا می‌توانید و می‌توانیم در پندار خویش به تصویر کشیم.
    با این وجود، شوربختانه همچنان شاهدیم که عزیزترین پاره‌های بوم‌سازگان (اکوسیستم) وطن همچنان به بهانه‌ی جاده‌کشی، سدسازی، ویلا‌سازی، اشتغال‌زایی، رزمایش، پتروشیمی و توسعه‌ی میدان‌های نفتی در جنگل ابر، مسیله، شهداد، میان‌کاله، دنا، عسلویه، هورالهویزه، پریشان، بختگان، کم‌جان، خجیر، نایبند و … نابود می‌شوند و ما به این دلخوشیم که با ماتریس‌های بی‌آبرو و بی‌استفاده‌ی ارزیابی‌های EIA سر خودمان را شیره بمالیم! نمی‌مالیم؟

نیوساینتیست کلید زد: آغازی بر پایان افسانه‌ی سدسازی در جهان!

       مجله‌ی معتبر نیوساینتیست در آخرین شماره خود – 22 دسامبر 2009 – نتایج تحقیقات گروه عمران و محیط زیست دانشگاه فنی تنسی در کوک‌ویل آمریکا را منتشر کرده که با هدایت دکتر فیصل حسین به انجام رسیده است. این دانشمند بنگالی‌تبار و همکارانش موفق شده‌اند تغییرات آب‌شناختی و نظام بارندگی حوضه‌ی آبخیر 633 سد بزرگ مخزنی موجود در کشورهای مختلف جهان پیش و پس از احداث این سازه‌های غول‌آسا را مورد ارزیابی و سنجش قرار دهند و نتیجه بگیرند که در اغلب این حوضه‌های آبخیز، شدت بارندگی پس از ساخت سدها افزایش یافته و درنتیجه خسارت‌های ناشی از ریزش‌های آسمانی به شکل رخداد سیل‌های حادثه‌خیز فزونی گرفته است.

    نکته‌ی بسیار مهم‌تر این تحقیق که به ویژه می‌تواند برای آب‌سالاران وطنی و دانشجویان علاقه‌مند به صنعت آب کشور حایز اهمیت تلقی شود، هشداری است که حسین و تیم تحقیقاتی‌اش می‌دهد: این که شدت خسارت‌ها متناسب با خشکی سرزمین افزایش می‌یابد. به عبارت دیگر، سدهای بزرگی که در مناطق خشک و نیمه خشک جهان مانند ایران احداث می‌شوند، می‌توانند بارندگی‌های سیلابی با شدت تخریب بیشتری را در زمان کوتاه‌تری بیافرینند!
    این می‌تواند دستاویز خوبی برای بسیاری از دانشجویان رشته‌های مرتبط با آب و آبیاری باشد تا ستاده‌های حاصل از پژوهش فیصل حسین را در دست‌کم یکصد سد بزرگ مخزنی کشور مورد واسنجی دقیق قرار دهند تا هم از کابوس موضوع تز و دانشنامه به درآمده و نجات یابند و هم خدمتی ماندگار به مام میهن انجام دهند.

    حال دلم می‌خواهد بدانم سرایندگان آخرین لطیفه ی سال! با دیدن نتایج این تحقیق چه پژواکی از خود بروز می‌دهند؟ فقط امیدوارم آنها مانند بهمن آرمان کل این تحقیق را در شمار تازه‌ترین دسایس امپریالیست جهانی قرار ندهند!
    شما چه فکر می‌کنید؟ آیا آغاز پایان افسانه‌ی توسعه و سدسازی در جهان فرا نرسیده است؟

   برای آگاهی بیشتر:

On the Empirical Relationship between Large Dams and the Alteration in Extreme Precipitation.

قدر موزه‌های سنگی در مزاین و تیمره را بدانیم!

کوشان مهران؛ یک فعال محیط زیست و البته مخالف حضور دختران در جنبش های سبز!

     چندی پیش، یکی از جدی‌ترین خوانندگان مهار بیابان‌زایی در محل کارم به دیدنم آمد. کوشان مهران (یا همان اشکار خودمان) مطابق معمول با کلی کتاب و سی دی و فلاش و عکس و خبر آمده بود و آنقدر نگارنده را بمباران (از نوع خبری البته) کرد که نفهمیدم به کدامیک از مطالبش بپردازم!

    به هر حال، یکی از سوغاتی‌های او، کتاب ارزشمند جناب محمّد ناصری فرد، پژوهش‌گر و سنگ‌نگاره‌خوان مشهور وطن بود. کتابی با عنوان: «موزه‌های سنگی، هنرهای صخره‌ای».
    خواندن این کتاب را به همه‌ی دوستان و خوانندگان مهار بیابان‌زایی توصیه می‌کنم؛ به ویژه مرور برخی از سنگ‌نگاره‌های موجود در این کتاب، سندی آشکار در تنوع زیستی دیرینه‌ی این آب و خاک است؛ تنوعی که بخشی از آن به دلیل حضور شکارکش‌هایی آزمند به کلی از میان رفته است.

    از جمله وجود نقوش شیر در دامنه‌های کوهی موسوم به مزاین (نزدیک خمین در استان مرکزی)، یا شوکا (زیباترین گوزن دنیا) که نسل هر دو سالهاست که منقرض شده است!

 

    یادمان باشد:
    سنگ نگاره‌ها را سزاوارانه مادر تاریخ، هنر، زبان و خط بر روی کره‌ی زمین می‌دانند؛ موزه‌های بی‌ادعایی که می‌توان از دریچه‌ی آنها نقبی قابل اعتماد به اسطوره‌ها، حماسه‌ها و فرهنگ‌های گونه گون موجود در تاریخ حیات بشری زد. امّا از آن جالب‌تر آن که با مطالعه‌ی این سنگ‌نگاره‌ها می‌توان به روند اضمحلال گونه‌های گیاهی و جانوری و یا دلایل احتمالی انقراض آنها پی‌برد. یعنی سنگ‌نگاره‌ها، یم موزه‌ی حیات طبیعی هم هستند و باید بیش از پیش مورد توجه و حراست قرار گیرند. امّا شوربختانه خبر می‌رسد که یکی از کامل‌ترین مجموعه‌های سنگ نگاره کشور در استان مرکزی – کوه مزاین و تیمره – مورد غفلت قرار گرفته و بیم آن می‌رود که این گنجینه‌ی 15 هزارساله به کلی نابود شود. امید که متولیان امر از تخریب چنین میراث ناهمتایی جلوگیری کنند.

    برای آگاهی بیشتر:
    – سنگ‌نگاره‌های ایران
    – موزه‌های سنگی یا هنر صخره‌ای

در پایان پاییز 88 ؛ بیش از 80 درصد خاک ایران به تصرف سبزها درآمد!

روی نقشه ها کلیک کنید تا بزرگتر دیده شوند

    پیشروی سبزها حقیقتاً حیرت‌انگیز است، معلوم نیست چه اتفاقی رخ داده که ایرانِ سراسر قرمز را در مهرماه، حالا چنین سبز کرده است؟
     بر بنیاد نقشه‌هایی که دکتر مرتضی خداقلی و همکارانش در پايگاه مديريت خشکسالي کشاورزي مرکز تحقيقات کشاورزي و منابع طبيعي استان اصفهان تهیه می‌کنند، آشکار است که فقط 19.93 درصد از خاک ایران هنوز متأثر از شرایط خشکسالی است که از این مقدار هم، 16.49 درصد دارای شرایط خشکسالی خفیف است. چهار شهر مشهد، قوچان، مراوه تپه و بیارجمند تنها سکونتگاه‌های عمده‌ی کشور هستند که تا پایان آذر 1388 هنوز نتوانسته‌اند خود را از کابوس خشکسالی به طور کامل نجات دهند. هر چند که غلظت چیرگی رنگ قرمز در این مناطق هم اغلب نسبت به وضعیت مشابه سال قبل، کاهش یافته و رنگ‌پردیده‌تر شده است.

سهم کلاسهای خشکسالی و ترسالی در ایران و اصفهان

   جالب اینجاست بیشترین قلمرو خاک ایران در طول سه ماهه‌ی نخست از سال آبی 89-1388 در تصرف ترسالی بسیار شدید (بیش از 60 درصد بارش نرمال) بوده و دقیقاً یک سوم خاک ایران را – عمدتاً در نواحی جنوب، مرکز و غرب کشور متأثر کرده است. یعنی همان مناطقی که در طول چند سال اخیر بیشترین آسیب را از خشکسالی متحمل شده بودند.

وضعیت ترسالی اصفهان از مهر تا پایان آذر 1388

    وضعیت استان اصفهان، از این منظر حتا بهتر از میانگین کشوری بوده، چرا که بر بنیاد نمودارهای ارایه شده می‌توان دریافت که بیش از 40 درصد از خاک استان شرایط رؤیایی ترسالی بسیار شدید را تجربه می‌کنند و فقط خورو و بیابانک و نطنز از این موهبت محروم مانده‌اند.
    به نظر می‌رسد آسمان وطن می‌رود تا همه‌ی ندانم‌کاری‌های مدیریتی و همه‌ی آزمندی‌های انسانی و همه‌ی بی‌توجهی‌های ما را در طول چند سال گذشته، با به صدا درآوردن ممتد زنگ باران و برف در سراسر خاک وطن جبران کند و بار دیگر نشان دهد که تا چه اندازه نسبت به ایرانیان مهرورز است.

    شما چه فکر می‌کنید؟ آیا سال آبی 89-1388 سالی رکوردشکن در چیرگی سبزینه خواهد شد و یا دوباره قرمزها با تجدید قوا یک پاتک دیگر را برنامه‌ریزی خواهند کرد؟

    در همین باره:
    – از غرب خبرهای خیس با رنگ سبز می‌رسد! نمی‌رسد؟
    – روزگار وارونه ی وارونه در آسمان ایران!
    – روزگار سبز بیرجند در برابر سال قرمز بوشهر به سر رسید!

کشف تازه‌ترین بهانه، برای ستایش باکتری‌ها!

         
    یادتان هست در نخستین روز آذرماه چه خبری را در مهار بیابان‌زایی منتشر کردم؟ آن روز اشاره کردم که به مدد باکتری‌ها می‌توان میدان‌های مین فروخفته در تاریخ یکصد ساله‌ی جهان را شناسایی کرد و جان صدها هزار انسان و زیستمند دیگر را از خطر  مرگ  یا معلولیت نجات داد.
نمای هوایی از ساختمان عظیم آزمایشگاه ملی آرگون؛ جایی که بودجه سالانه اش بیش از چندین برابر بودجه تحقیقاتی ایران است!
    امروز هم می‌خواهم خوانندگان عزیز مهار بیابان‌زایی را با کشفی دیگر آشنا کنم که توسط پژوهشگران آزمایشگاه ملی آرگون در ایلی نویز ایالات متحده آمریکا انجام شده است. یعنی آزمایشگاهی که مستقیماً زیر نظر استیون چاو، وزیر مشهور انرژی در کابینه‌ی اوباما کار می‌کند. همان دانشمند سبزاندیشی که به قول ناصر کرمی:  قرار شده بود تا جای ژنرال‌های 4 ستاره را در کابینه‌ی جنگ‌سالار جرج بوش بگیرد! با این تفاوت که کشف اخیر – ظاهراً – کمکی به تعجیل در آغاز پایان خاورمیانه نمی‌کند! می‌کند؟
    فارغ از این پرانتز دلپذیر! بر بنیاد ستاده‌های حاصل از پژوهش دانشمندان شاغل در آزمایشگاه ملی آرگون، آشکار شده است که آن گروه از باکتری‌های هوازی که می‌توانند در آب حرکت کنند؛ این توانایی را هم دارند تا انواع مختلفی از چرخ‌دنده‌های میکرو و نانو را نیز به حرکت درآورند. موفقیت بزرگی که از آن با عنوان «آغاز عصری جدید در صنعت میکروروبات‌ها» یاد شده است.
آیا رویای میکروربات ها اینک می تواند عملی شود؟
    پژوهش یادشده که در حقیقت نخستین تجربه‌ی استفاده از شناگرهای میکروسکوپی برای نیرو‌دادن به چرخ‌های کوچک و به حرکت درآوردن آنها به شمار می‌رود، می‌تواند مقدمه‌ی استفاده از آنها – چه به صورت طبیعی مانند انواع باکتری‌های هوازی و چه به صورت مصنوعی مانند نانوربات‌های متحرک – برای به گردش درآوردن چرخ‌ها، چرخ دنده‌ها و نیرو دادن به ابزارهای بسیار‌کوچک باشد.

     نکته‌ی حیرت‌انگیز ماجرا این است که این باکتری‌ها – که اغلب‌شان را هنوز نشناخته و یا فایده‌ای برایشان متصور نیستیم – می‌توانند  چرخ‌هایی را به گردش درآورند که یک‌میلیون‌بار از آنها بزرگ‌تر هستند! کدام موجود دیگری را می‌شناسیم که از چنین قدرت شگرفی برخوردار باشند؟ جالب آن که برای این کار آنها تنها به صورت تصادفی در اطراف می‌چرخند و هنگامی که جمعیت قابل‌توجهی داشته باشند، – به عنوان مثال 10میلیارد باکتری در هر سانتی‌متر‌مکعب مایع – چرخ‌ها را همراه این جریان به گردش درمی‌آورند.
     می‌بینید؟ حتا روح مودت و همکاری و تعاون را نیز می‌شود از باکتری‌ها آموخت؛ به شرط آن که از آن برج عاجی که نشسته‌ایم و می‌اندیشیم که همه چیز را می‌فهمیم و می‌دانیم پایین آمده و به محیط زیست خویش صمیمانه و خالصانه احترام بگذاریم و حرمت طبیعت و تمامی زیستمندانش را نشکنیم.
    باور کنید: طبیعت هنوز حرف‌های ناگفته‌ی فراوانی برای نسل من و تو، فرزندان من و تو و فرزندان فرزندان فرزندان … من و تو دارد … این فرصت را از آنها نگیریم!
                                                   همین و تمام!

شناسایی تنها موجود زنده‌ای که از عصر یخبندان جان سالم به در برده است!

Michael May, an undergraduate student at UC Davis, next to a clone of a Palmer's Oak in Riverside County

      Thomas H. Maugh در شماره 22 دسامبر روزنامه لس‌آنجلس‌تایمز خبر از کشف کهن‌سال‌ترین بلوط دنیا در تپه‌هایی در جنوب کالیفرنیا واقع در Riverside County داده است. بلوطی موسوم به بلوط پالمر که پژوهشگران دانشگاه دیویس کالیفرنیا تخمین می‌زنند ممکن است بیش از 13 هزار سال از عمرش گذشته باشد!
      جالب آن که با توجه به موقعیت استقرار این گیاه یگانه، حال دانشمندان نگران تخریب زیستگاه این سایت پژوهشی ارزشمند در اثر توسعه‌ی شهری هستند.

آیا انرژی خورشیدی از محاق وطنی به در خواهد آمد!؟

نظیر چنین صحنه ای را شیرازی ها خوب می شناسند! نمی شناسند؟

    در حالی که ناصر کرمی تماماْ ماجرای پرداختن به استحصال انرزی های نو در ایران را در حد یک شوخی می داند! باید دید که با توجه به سخنرانی دیروز در کپنهاگ، پرداختن به انرژی خورشیدی و سرمایه‌گذاری برای استحصال سزاوارانه‌ی آن در کدامین مرتبه از اولویت های دولت دهم قرار می گیرد؟
   در این باره و اهمیت این مزیت ناهمتای خاورمیانه، گفتگوی مرا با خبرگزاری مهر می‌توانید در اینجا بخوانید.

   در همین باره:

   – سرانجام انرژی خورشیدی از آبریزگاه ملت وارد شد!

   – انرژي خورشيدي ؛ بحث داغ فردا در شبكه دوّم سيما – برنامه روز از نو

   – كارمايه‌ي خورشيدي ؛ همان لبخند پروردگار به ايرانيان است

   – شتاب حيرت‌انگيز پيشرفت دانش خورشيدي در جهان

   – اين حق ما نيست!

   – پیشرفت‌های تازه جهان در افزایش ظرفیت تولید انرژی‌‌های تجدید شونده

   – بهترين خبر قرن براي محيط زيست!

   – اوباما وعده‌هایش را کلید می‌زند: شهری که فقط از انرژی خورشیدی استفاده خواهد کرد!

   – ميانگين تابش خورشيد بر خاك ايران چقدر است؟

Kari Norgaard؛ زنی که محیط زیست را از منظر روانشناسی تحلیل می‌کند و یا بر عکس!

از موج چهارم سبز حمایت کنیم

    خیلی دشوار است که خانم کری نورگارد را یک متخصص در حوزه محیط زیست نامید که جذب دانش روانشناسی شده است و یا برعکس، او را روانشناسی دانست که بوم‌شناسی در خونش جریان دارد. او خودش نیز قایل به این مرزبندی نبوده و خود را عضو هر دو گروه در دانشگاه Whitman ایالت واشنگتن آمریکا می‌داند – دانشگاهی که سال تأسیس آن به ۱۸۸۲ میلادی باز می گردد – که در پی کشف راز و رمز کیفیتی است که از آن با عنوان «عدالت محیط زیستی» یا Environmental Justice می‌شود یاد کرد.
    از همین رو برای من، او یه جورایی شبیه به استیون هاوکینگ؛ جسور، باهوش و هنجارشکن است که به قول خودش نمی‌توان او را در چهاردیواری حبس کرد!

دکتر کری نورگارد

    اخیراً این بانوی سبزاندیش آمریکایی پژوهشی را به سامان رسانده که به ویژه برای اهالی وبلاگستان سبز در ایران – و از جمله ناصر کرمی عزیز – هم می‌تواند جالب باشد.
    گزارشی از تلاش وی را با عنوان «روانشناسی انکار تغییرات اقلیمی» یا The Psychology of Climate Change Denial می‌توانید در قالب یک تحلیل گزارش‌گونه و مصاحبه در  wiredscience یا در بی بی سی بین‌الملل بخوانید که البته بخش‌هایی از آن را نیز بهنوش خرم روز در خبرآن لاین با عنوان:«روانشناسی انکار گرمایش زمین» ترجمه و منتشر کرده است.
    توصیه می‌کنم این گزارش و پاسخ‌های کاری نورگارد را بخوانید؛ شاید دلیل انکار خطر گرمایش زمین را از طرف برخی آشنایان و ناآشنایان دریافتیم!

تاریخچه‌ی مطالعات ارزیابی بیابان‌زایی در ایران و جهان – 11

   در بخش قبلی به فاجعه‌ی آرال و تشدید روند بیابان‌زایی در آن منطقه اشاره شد. امّا نتايج يك پژوهش ديگر كه در منطقه‌اي واقع در شمال غرب كشور اردن و به وسيله‌ی Khreasal  و همكاران(1998) به انجام رسيده است، نشان داد؛ برخلاف ناحيه‌ی آرال كه سهم دو عامل فرسايش آبي و بادي در روند بيابان‌زايي منطقه، ناچيز ارزيابي شده بود، اصلي‌ترين عامل تخريب سرزمين و بيابان‌زايي در اين منطقه از اردن، فرسايش بادي و آبي است. قابل ذكر است كه مطالعه‌ی مزبور، در شش نقطه‌ی مختلف كشور با بارندگي، كاربري، ویژگی‌هاي پيكري و اقليم متفاوت به انجام رسيد.
    در این میان، عباس‌آبادي هم در قالب دانشنامه‌ی کارشناسی ارشد خود  در سال 1378 کوشید تا با بررسي و ارزيابي كمّي جريان بيابان زايي در دشت آق‌قلا، سهم هريك از عوامل بيابان‌زا را تعيين كند. وي نيز، برخلاف يافته‌هاي Karin  و همكاران (1993) كه سهم فرايند ماندابي شدن را، در وقوع و تشديد جريان بيابان‌زايي ناچيز و كم‌اثر ارزيابي كرده بودند، اعلام كرد كه عامل ماندابي‌شدن اراضي در اين منطقه، از نقش به مراتب تعيين‌كننده‌تري در شكل‌گيري و تشديد فرايندهاي كاهنده‌ی كارآيي سرزمين برخوردار است، كه البته عامل اخير، خود، سبب بروز و تشديد يكي ديگر از شاخص‌هاي اصلي بيابان‌زايي، يعني شورشدن اراضي مي‌شود. عباس‌آبادي همچنين از ميان عوامل طبيعي، نقش عامل پيكرشناسي زمين را از بقيه برجسته‌تر ديده و سرانجام در بين شاخص‌هاي انساني، بهره‌برداري بي‌رويه از منابع طبيعي، به ويژه چراي مفرط را، مهمترين عامل بيابان‌ساز معرفي كرده است. مطابق اين تحقيق، حدود 3/73 درصد از سطح منطقه دچار بيابان‌زايي شديد و خيلي شديد است. گفتني است، روشي كه وي در تحقيق خويش از آن سود برد، در واقع تلفيقي است از سه روش فائو و يونپ(1984)، اختصاصي و مهاجري(1376) و احمدي (1369).

ادامه دارد …

آیا بشر در جهان‌گرمایی مؤثر است!؟

دانشگاه East Anglia در انگلستان؛ جایی که ایمیل های مشکوک از آنجا درز کرده است!

    این پرسشی است که به فاصله‌ی تنها 34 ساعت تا شروع اجلاس کپنهاگ ذهن بسیاری از طرفداران محیط زیست را به خود مشغول کرده است.
    ماجرا از آن جا آغاز شد که ایمیل‌هایی از اعضای یک واحد پژوهش اقلیمی در دانشگاه East Anglia در ماه گذشته کشف شد؛ ایمیل‌هایی که نشان می‌داد، این اعضا می‌کوشیدند تا نقش انسان را در تشدید جهان‌گرمایی بیشتر از آن چه که هست، نشان دهند.
    حال، پروفسور راجندرا پاچوری، رئیس هیأت کارشناسان تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد – IPCC – که در سال 2007 به همراه ال‌گور برنده جایزه نوبل شد، می گوید با این اتهامات بسیار جدی برخورد می‌کند.
    اما به رغم آن که این اتهامات هنوز ثابت نشده است، نماینده دولت عربستان در حالی که نتوانسته خوشحالی و شعف خود را از انتشار این اخبار پنهان نگه دارد؛ صراحتاً اعلام داشته که اینک باید مسأله‌ی کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای از دستور کار اجلاس کپنهاگ خارج شود! به خصوص که سال گذشته این کشور در انتهای جدول قرار داشت.
    مفهوم ساده‌ی این سخن طرف عربستانی آن است که حال می‌توان با خیال راحت سوزاند و آلوده کرد و گازهای گلخانه‌ای در فضا منتشر ساخت؛ زیرا که جهان‌گرمایی کار ما نبوده! کار خدا بوده!!

آیا به این عکس هم باید شک کرد؟!

یک ماهیگیر در منطقه‏ای در گرینلند در عکسی گرفته شده در روز ۱۲ تیر ۱۳۸۸. این منطقه که بر اساس یک گزارش چاپ شده در آمریکا ۹۴ کیلومتر مربع کوه یخی خود را بین سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۵ به سبب گرمایش جهانی از دست داد به عنوان سمبلی هشدار دهنده در باره تغییرات اقلیمی شمرده می‏شود.

   این که چرا باید این خبر در آستانه‌ی اجلاس کپنهاگ منتشر شود؟  اجلاسی که به گفته‌ی بان کی- مون دبیر کل سازمان ملل متحد: با توجه به تعهد اخیر چند کشور مهم صنعتی در مورد کاهش گازهای گلخانه‌ای، شانس حصول توافق رهبران کشورها در اجلاس کپنهاگ افزایش یافته است؛ خود نکته‌ی تأمل‌برانگیزی است. به خصوص که حتا دیروز خبر رسید سرانجام  مانموهان سینگ، نخست وزیر هند هم در اجلاس کپنهاگ شرکت خواهد کرد.
    به هر حال ظاهراً چاره‌ای نیست جز آن که منتظر ماند تا نتایج این تحقیقات منتشر شود.
   امید که ناچار نباشیم بار دیگر به یاد جمله‌ی حکیم فرزانه‌ی لبنانی – خلیل جبران – بیافتیم که می‌گفت: « یک آدم منصف، شیطان را بیشتر ناراحت می‌کند تا یک میلیون معتقد نادان.»

     بیشتر بدانید :

   – Will clash of science and politics undermine Copenhagen summit?

اگر بيابان‌ها نبودند؛ فيتوپلانگتون‌ها هم نبودند و ما هم نبوديم!

كتابي كه يادمان انداخت: بيابان ها را دوست بداريم!

امروز صبح داشتم با همكار دیرینه و عزيزم – دكتر حسن روحي‌پور – در باره‌ي ريزگردها و شيوه‌هاي مقابله با آنها گفتگو مي‌كردم كه ايشان به نكته جالبي اشاره كردند؛ واقعيتي كه همواره كوشيده‌ام در جاي جاي اين تارنما به خوانندگان مخاطب خويش انتقال دهم. روحي‌پور – با اشاره به كتابي كه اخيراً يك دانشمند چيني تبار آلماني به نام پروفسور Yaping Shao توسط انتشارات Springer منتشر كرده است با عنوان: Physics and Modeling of Wind Erosion – متذكر شد كه اگر همين ذرات ريز گرد و غبار يا اصطلاحاً ريزگردها نبودند، فيتوپلانگتون‌ها هرگز نمي‌توانستند آهن مورد نياز خود را بدست آورند و بدين‌ترتيب مهم‌ترين ركن زنجيره‌ي غذايي در محيط‌‌هاي آبي با تهديدي مرگبار روبرو مي‌گشت؛ تهديدي كه عقوبت آن تمامي حيات را در همه‌ي جنبه‌هاي آبي و خاكي‌اش متأثر مي‌ساخت!

صفحه 234 كتاب پروفسور چيني تبار قصه ما!

پيش‌تر اشاره كرده بودم كه اگر بيابان‌ها نبودند، باراني نمي‌باريد و قبل‌تر از آن گفته بودم كه اگر بيابان‌ها نبودند، جنگل‌هاي آمازون هرگز شكل نمي‌گرفت و جهان امروز بدون ريه بود!
حالا امّا مي‌خواهم يك چيز ديگر بگويم: بيابان‌ها را دوست بداريم، همان گونه كه عشق را كه مهر را كه دوست داشتن و دوست‌داشته‌شدن را دوست مي‌داريم و يادمان باشد:
اگر براي حضور چيزي در بين خود، نمي‌توانيم منطقي بدست آوريم؛ آن را نگذاريم به حساب بي‌مصرف بودن آن چيز؛ بگذاريم به حساب ناتواني و ناداني خودمان!

پروفسور ياپينگ شائو

مؤخره:
راستي گفتم چيز! یادم افتاد همچنان دوستش دارم بيشتر از ديروز … سبز را می گویم!

اين دست‌نوشته‌ها را هم نگاه كنيد، اگر دوست داريد!
برای آنها که از بیابان، فقط خار و خاشاک و گرد و غبارش را می‌بینند!
تصاویری از پیش‌روی گام به گام خس و خاشاک در تهران – 14 تیر 88
انسان زيان‌كار ؛ حيوان زيان‌كار ، شرق‌الاوسط و كريستف‌كلمب!
پلنگ‌ها كه مي‌روند، تشي‌ها مي‌آيند و گرگ‌ها جاليزها را مورد حمله قرار مي‌دهند!
خبري كه «بيابانيان» را به وجد آورد!
در ستایش دانشمندان دانشگاه ادینبورگ!