بایگانی دسته: منابع آبی

کابوسی که بیابان‌زایی برای کره زمین به ارمغان می‌آورد؟!

پیش‌تر اشاره کردم که جریان بیابان‌زایی بیش از همه، زیست‌اقلیم‌های خشک جهان را متأثر کرده و می‌کند؛ زیست‌اقلیم‌های که اصطلاحاً از آنها با عنوان سرزمین‌های خشک یا drylands یاد می‌شود.
سهم سرزمین‌های خشک از وسعت خشکی‌های کره زمین هم‌اکنون بالغ بر 41.3 درصد است؛ پهنه‌ای که به رغم محدودیت‌های رویشی و شرایط دشوار زیستن در آن، 34.7 درصد از جمعیت جهان را در خود مأوا داده است.

اما همان گونه که در این نقشه وحشتناک می بینید! UNCCD در آستانه‌ی شانزدهمین سالگرد روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی، هشدار می‌دهد که ممکن است قلمرو سرزمین‌های خشک، تمام گیتی را درنوردد!
برای در امان ماندن از چنین کابوس دهشتناکی چه باید کرد؟

رابطه‌ی بیابان‌زایی و مستطیل سبز!

اگر به تارنمای کنوانسیون مقابله با بیابان‌زایی سازمان ملل متحد – UNCCD- مراجعه کنید با این پوستر هشدار دهنده روبرو خواهید شد؛ پوستری که با زبان بی‌زبانی هشدار می‌دهد: ممکن است در طول 20 سال آینده، هیچ مستطیل سبزی در زمین باقی نماند!
در باره‌ی چرایی این خطر و دلیل جدی گرفتن آن در دو یادداشت بعدی باز هم خواهم نوشت …

چرا بیابان‌زایی در ایران مهار نمی‌شود!؟

فردا، در شهر قم و در کنار گنبد نمکی بزرگ این شهر موسوم به سیاه کوه یا کوه نمک، مراسمی به بهانه‌ی روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی و کاهش اثرات خشکسالی برگزار می‌شود که در آن افزون بر مقامات محلی، جمعی از کارشناسان و علاقه‌مندان به محیط زیست و نمایندگان تشکل‌های مردم‌نهاد فعال در منطقه هم شرکت خواهند کرد.
نگارنده نیز یکی از سخنرانان این مراسم خواهد بود تا برای مردم ساکن در پایتخت مذهبی کشور که در طول دو دهه‌ی اخیر، یکی از پرشتاب‌ترین رشدهای افقی را تجربه کرده و در ردیف یکی از سه شهر عمده‌ی مهاجرپذیر ایران قرار دارد، از دغدغه‌های خویش سخن گوید …
این که چرا به رغم بیش از 5 دهه تجربه‌ی اجرایی و 4 دهه تجربه‌ی پژوهش در حوزه‌ی مهار بیابان‌زایی، همچنان شتاب بیابان‌زایی پیش‌برنده بوده و کارمایه‌ها را تلف می‌کند؟
این که چرا شهر قم دارد از چهار سو به محاصره‌ی چشمه‌ها و کانون‌های بحرانی فرسایش بادی در‌می‌آید؟
این که چرا برنامه اقدام ملی مقابله با بیابان‌زایی – شش سال پس از تهیه و انتشار – همچنان دارد خاک می‌خورد و عملاً اجرایی نشده است؟
و این که چرا در مهم‌ترین مناسبت جهانی این حوزه، یعنی هفدهم ژوئن، نه‌تنها رییس جمهور که وزیر جهاد کشاورزی هم اغلب در شمار غایبین بزرگ بوده است؟

کاش هشدار نهفته در این نقشه را درک می‌کردیم!

نقشه‌ای که ملاحظه می‌کنید، حساسیت اراضی جهان به فرآیند بیابان‌زایی را نشان می‌دهد. تلاش کردم تا آنجا که امکان دارد، بتوانید نقشه را در ابعادی بزرگ‌تر ملاحظه کنید. این نقشه در سال 1998 و توسط بخش حفاظت منابع طبیعی ایالات متحده آمریکا – USDA – تهیه شده و مرتباً اطلاعاتش به روز می‌شود.
هر چه که رنگ قرمز، بیشتر و پررنگ‌تر باشد، حکایت از شکنندگی بیشتر و آسیب‌پذیری افزون‌تر آن سرزمینی دارد که به تصرف این رنگ درآمده است.
ایران را در این نقشه بیابید و ببینید که چرا می‌گویم: بیابان‌زایی نه سومین، که نخستین خطری است که پایداری زیست را در وطن به چالش کشانده است.
برای مهار این بحران، چقدر سرمایه‌گذاری کرده‌ایم و چه حجمی از اعتبارات پژوهشی را اختصاص داده‌ایم؟
من برایتان می‌گویم … کمتر از یک صدم اعتباری که برای افزایش ارتفاع سد اکباتان همدان اختصاص دادیم!
حال شما برایم بگویید: چند درصد این احتمال را می‌دهید که سرعت رشد یافته‌های پژوهشی در این بخش بتواند غول افسارگسیخته‌ی بیابان‌زایی را در وطن دوباره افسار زده و مهار کند؟
پاسخ شما شاید، شیرین‌ترین خبر برای تارنمای مهار بیابان‌زایی باشد! زیرا دل صاحبش را قرص می‌کند که همیشه بهانه‌ای برای نوشتن و استمرار در این حوزه خواهد داشت! نخواهد داشت؟

خاک را که حفظ کنیم، زندگی را برده‌ایم!

شاید یکی از با ارزش‌ترین عناصر موجود بر روی کره‌ی زمین، وجود ریزاندامگان یا میکروارگانیسم‌های موجود در خاک باشد که به واسطه‌ی حضور آنها، زمین قدرت بارآوری بدست آورده و بدین‌ترتیب، به عنوان یگانه سیاره‌ی قابل زیستن در تمامی فراخنای فضای بالای سرمان تا عمق 14 میلیارد سال نوری شناخته شده است.
به دیگر سخن، خاک را باید ریشه‌گاه حیات نامید و در پاسداری از آن، لحظه‌ای درنگ و تردید روا نداشت. چنین است که شعار امسال روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی نیز بر مبنای همین آموزه انتخاب شده و می‌گوید:

Enhancing soils anywhere enhances life everywhere

یعنی: هرجا که خاک بهبود یابد، زندگی هم بهبود می‌یابد.
این موضوع برای ما ایرانی‌ها، زمانی از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود که بدانیم: نرخ از دست دادن خاک در ایران‌زمین، چه در حوزه‌ی فرسایش بادی و چه در حوزه‌ی فرسایش آبی، شش برابر میانگین جهانی است.

یادمان باشد:
هر چیزی را می‌شود از خارج وارد کرد، جز خاک را. هیچ کشوری خاکش را نمی‌فروشد؛ زیرا خاک بستر تولید و رمز ماندگاری تمدن و تاریخ و فرهنگ و میراث طبیعی یک ملّت است.
بیاییم در آستانه‌ی 27 خرداد 1389، روزی که در همه جای دنیا، جهانیان برای پاسداری از خاک و مقابله با بزرگ‌ترین دشمن قدرقدرتش (بیابان‌زایی)، بپا می‌خیزند، ما هم بپاخواسته و حرمتش را بیش از پیش نگه داشته و نگذاریم به بهانه‌ی جاده‌کشی، سدسازی، شهرک‌سازی، توسعه‌ی کشاورزی نابخردانه و خلاف اصول آمایش سرزمین، این گرانبهاترین عنصر حیات را از دست دهیم.

چه کسی متولی بهسازی و حراست از تمامیت رودخانه‌های کشور است؟!

تاکنون چندین و چند گزارش از روند شتابناک آلودگی شدید رودخانه‌های کشور در این تارنما منتشر کرده‌ام که از آن جمله می‌توان به شادگان، شهرچای، لردگان، زاینده رود، سفیدرود، کارون، کرج ، دوراهان و … اشاره کرد.
این تصاویر هم مربوط می‌شود به رودخانه گرگان‌رود در هنگام گذر از شهر گنبدکاووس؛ شهری که به دلیل مسابقه‌ها و شرط‌بندی‌های میلیاردی‌اش بر روی اسب، شهرت جهانی دارد. امّا با این وجود، وضعیت رودخانه‌ی اصلی شهر که در نهایت، آبش به دریای مازندران می‌ریزد، اینگونه اسف‌بار و نگران کننده است.

به راستی متوّلی ساماندهی رودخانه‌های کشور کدام سازمان است؟ چرا هنگام مکش آب رودخانه‌ها، همه ادعای سهم‌خواهی دارند، از وزارت جهاد کشاورزی بگیر تا وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت صنایع و معادن و مسکن و شهرسازی و شهرداری‌ها و …

امّا هنگام سرمایه‌گذاری برای مدیریت و پاسداری از این اندوخته‌های آبی ارزشمند، همه به دیگری اشاره می‌کنند! نمی کنند؟

آیا دوباره می‌توان چشم‌انداز کاظم داشی در ارومیه را آبی دید؟!

کوه کاظم‌داشی، یکی از جلوه‌ها و چشم‌اندازهای زیبای دریاچه‌ی ارومیه است یا بود! جلوه‌ای که تصاویر آن تاکنون بارها و از جمله در هنگامی که از روانشناسی صدای طبیعت گفتگو می‌کردیم، در همین تارنما منتشر شده است. کاظم داشی در روستاي گورچين قلعه در 70 كيلومتري اروميه واقع است و از آن با عنوان اثر باستانی قالا داشی هم یاد می‌شود.

در سفری که ماه گذشته به منطقه داشتم، از آقای مهندس قائمی، رییس بخش منابع طبیعی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی ارومیه خواستم تا تصویری تازه‌تر از این مکان را برایم بفرستد. ایشان هم به کمک آقای مهندس علی خداکریمی، خواهش مرا اجابت کردند و تصاویر جدیدی از کاظم داشی برایم ارسال داشتند تا همه دریابند که کاهش سطح و عمق دریاچه‌ی ارومیه، چگونه آبی روح‌نواز دریاچه ارومیه را اینگونه کم‌رنگ و خاکی و شوره‌زار کرده است.

در حقیقت هرگاه کاظم داشی دوباره جزیره شود؛ شاخصی گویاست که میگوید:

همه چیز در ارومیه خوب است!

آوارگی ناشی از سدها در طول یک قرن گذشته بیشتر از جنگ‌ها بوده است!

در هیجدهمین روز از فروردین 1388 و از قول دکتر آهنگ کوثر در همین تارنما نوشتم: سدها محیط زیست را خراب، بیماری‌ها را تشدید و مردم را بی‌خانمان می‌سازند! اینک هم عبداللطیف عبادی در پاسخ به عهدی دیرین و در برگردان یکی از تازه‌ترین مفاله‌های منتشر شده بر روی درگاه مجازی نشنال جیوگرافیک، همان حرف را از زبان آنا مینارد – Anne Minard – می‌زند. در این مقاله و از زبان برایان نیچر آمده است که در طول یکصد سال گذشته، سدها به مراتب مرگبارتر و ویران‌کننده‌تر از جنگ‌ها عمل کرده و حدود 550 میلیون نفر را آواره کرده و خانه و کاشانه‌شان را ویران نمودند! واقعیتی که در بسیاری از گزارشهای مستقل به اشکال گوناگون مورد تأیید و تأکید قرار گرفته است.
در انتهای این گزارش و از زبان سازمان ملل متحد می‌خوانیم: « اگر با ساختن سدهای جدید بخشی از محیط زیست نابود گردد و یا وضعیت معیشتی مردمی که در آن مناطق زندگی می‌کنند، بدتر شود؛ دیگر نمی‌توان ساختن و داشتن آن سدها را نمونه‌ای از پیشرفت و توسعه‌ی پایدار در یک کشور نامید.»
و این آن پیامی است که آب‌سالاران طبیعت ستیز در ایران باید تا دیر نشده بشنوند تا به سرنوشت شاه دوّم سلسله‌ی پهلوی دچار نشوند!

مؤخره:

آخرین دسته گل سد کارون 4 را هم اینجا پی بگیرید!

پاسخ تلخ ماهیگیر متخلف در تالاب انزلی: امروز را چه کنم؟!

دیروز در هنگام بازدید از تالاب انزلی به همراه آقای مهندس ابراهیم افخمی، رییس اداره محیط زیست شهرستان انزلی به یک صیاد متخلف برخورد کردیم که در فصلی که صید ممنوع است، مشغول توراذداختن در تالاب و صید ماهی بود.
وقتی به وی متذکر شدیم که چرا این کار را می کند؟ گفت: شکم زن و بچه‌ام خالی است و چاره‌ای ندارم!
گفتیم: مگر نمی‌دانی که اگر در این زمان صید کنید، دیگر چیزی از نسل ماهی نخواهد ماند و همه‌ی صیادان هم بیکار خواهند شد و خسارتی بزرگ‌تر به 600 خانواری که از محل صیادی در تالاب انزلی روزگار می‌گذرانند، وارد خواهد شد؟
و باز او به تلخی گفت: بله می‌دانم … اما چه کنم؟ امروز را چه کنم؟

بعدازظهر آن روز، در مراسمی که در تالار اجتماعات اداره کل محیط زیست استان برپا شده بود، به همین نکته اشاره کردم و این که چرا باید، فقر در نگین سبز وطن اینگونه بی داد کند؟

روبرت صافاریان – یکی از منتقدان و مستندسازان مشهور و باسابقه کشور – هم پس از نمایش فیلم سعید نبی  – تالاب انزلی – به همین نکته اشاره کرد که کاش صدای مردم در این فیلم بیشتر شنیده می‌شد و به اصطلاح مانیفستی چندصدایی بود.

خوشبختانه جناب کامران زلفی‌نژاد – مدیرکل اداره کل محیط زیست استان گیلان – در پاسخ خبر خوشی را اعلام کردند و گفتند: سرانجام تالاب انزلی از امروز و با موافقت استاندار گیلان، صاحب یک ردیف اختصاصی بودجه به مبلغ قابل توجه 7 میلیارد تومان شد تا برای بهسازی و خودترمیمی آن هزینه شود.
زلفی‌نژاد این را هم اضافه کرد که فیلم سعید نبی تأثیر بسیار سازنده‌ای در بین مردم و مدیران استان برجای نهاده است.
امید که بخشی از این بودجه برای ساماندهی آن 600 صیاد و خانواده‌های محروم‌شان اختصاص یابد تا ایشان خود بیش از همه پاسدار موجودیت تالاب انزلی باشند. همچنین شایسته است تا کارهای هنری و مؤثری مانند مجموعه تتیس بیش از پیش مورد حمایت قرار گرفته و نظیر چنین مستندهای ارزشمندی با شمارگان بیشتر و تنوع فکری گسترده‌تری از رسانه ملی پخش شود.
فکرش را بکنید، امروز ما دریاچه پریشان، تالاب بختگان، تالاب گاوخونی و … را از دست داده‌ایم، بدون آنکه حتا یک مجموع مستند 30 دقیقه‌ای نظیر تتیس در مورد آنها ثبت و ضبط کرده باشیم!

درنگ این قورباغه یک دنیا حرف دارد! ندارد؟

لطفاً به این تصویر نگاه کنید …
خواهش می‌کنم که با دقت در جزییات این عکس درنگ فرمایید …
شما فکر می‌کنید این قورباغه‌ی نگون بخت دارد به چه می‌اندیشد؟ و چرا مردد است که آیا سرانجام تنش را بسپارد به این زریوار پر زباله و پری دار یا دلش را خوش کند به آن روزگار خوش افسانه ای و پری پیکر در سال های نه چندان دور؟!

باور کنید:
جهانی که برای قورباغه‌ها و ماهی‌ها جا نداشته باشد، برای آدم‌ها هم جا نخواهد داشت …
امروز روز جهانی محیط زیست است … روزی که باید به حرمت همه‌ی زیستمندان عالم، به پاخیزیم و پیمان بندیم که می‌توانیم جهانی سبزتر، آرام‌تر و با توان زیست‌پالایی بیشتر بیافرینیم و از آن پاسداری کنیم! نمی‌توانیم؟
ممنون از محسن زوارزاده‌ی عزیز که از ماحصل تازه‌ترین سفرش به طبیعت کردستان و تالاب زریوار، این دو تصویر تأمل برانگیز را به خوانندگان عزیز مهار بیابان‌‌زایی هدیه کرده است.

مؤخره:
سال‌ها پیش استاد فرزانه‌ی ادب، دکتر محمّدرضا شفیعی کدکنی برایمان سروده بود:
در هجوم تشنگی ، در سوز خورشید تموز
پای در زنجیر خاک تفته می نالد گون :
“روزها را می کنم پیمانه ، با آمد شدن ”
غوک نیزاران لای و لوش گوید در جواب :
” چند و چند این تشنگی ؟
خود را رها کن همچو ما
پیش نه گامی و جامی نوش و کوته کن سخن”
بوته خشک گون در پاسخش گوید : ” خمش !
پای در زنجیر ، خوش تر تا که دست اندر لجن ”

امروز اما با مشاهده‌ی دوباره‌ی چهره‌ی درمانده و مستأصل این قورباغه‌ی زریواری، احساس می‌کنم که حتا غوک نیزاران لای و لوش هم دیگر تحمل این شرایط را ندارد! دارد؟

پارادوکس آب در کرمان!

استان کرمان شاید بعد از استان فارس با بیشترین تراز منفی سفره‌های آب زیرزمینی‌اش مواجه است؛ رخدادی که بیش از دو دهه است که به واقعیت غم‌انگیز کرمان بدل شده است.
حال در چنین شرایطی، حتماً برای شما جالب است که بدانید آنچه شهر کرمان را با خطر ویرانی مواجه ساخته و از آن تعبیر به «زلزله خاموش» می‌کنند، فزونی آب و پیش‌روی آب‌های زیرسطحی است!
دوست و همکار عزیزم – مهرداد مسیبی – اخیراً از کرمان برگشته و گزارشی داغ داغ برایتان مهیا ساخته است؛ او را و گزارشش را دریابید تا با  ناسازه یا پارادوکس  تلخ و نگران کننده  کرمان بیشتر آشنا شوید.

آیا می‌دانید مهم‌ترین عامل بیابان‌زایی در ایران چیست؟!

بیابان‌زایی یا تخریب سرزمین – Land Degradation– به مجموعه فرآیند‌های با منشأ انسانی یا طبیعی اتلاق می‌شود که ضریب کارایی سرزمین را کاهش داده و کارمایه‌ها را نابود سازد.
اینک شرکت‌کنندگان در همایش ناگفته‌های سدسازی که در آخرین‌ روزهای اردیبهشت ماه سال 1389 در دانشگاه صنعتی اصفهان گرد هم جمع شده بودند و این تومار را نیز خطاب به مجید نامجو امضاء کردند (گفتنی آن که امکان عکس گرفتن از همه‌ی صفحات حاوی امضا به دلیل ازدحام فراهم نشد)، در قطعنامه‌ی پایانی همایش بر این واقعیت تأکید کرده‌اند که استمرار سیاست‌های کنونی در حوزه‌ی مدیریت آب و سدسازی، می‌تواند کشور را با مهلک‌ترین جریان بیابان‌زا مواجه سازد.
جالب است که بدانید، از دیدگاه شرکت‌کنندگان در نظرسنجی خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران – ایرن – وزارت نیرو به همراه وزارت راه و ترابری و وزارت نفت، بیشترین اثر را در تخریب و آلودگی محیط زیست ایران دارند. در حقیقت 84 درصد شرکت‌کنندگان در این نظر سنجی، به این سه وزارتخانه رأی داده‌اند و فاصله‌ای زیاد با دیگر رقبای خویش در وزارت صنایع و معادن و وزارت مسکن و شهرسازی دارند.
در ادامه می‌توانید متن کامل قطعنامه را مطالعه فرمایید:

قطعنامه همايش ناگفته‌هاي سدسازي

ساخت و ساز در آبخيزها برپايه «الگوهاي نابومي» ‌مانند سدسازي، شهرسازي و راهسازي اثر ويرانگري بر جوامع محلي و سيماي منابع طبيعي کشور داشته است: در اين ميان سدسازي بزرگترين فعاليت بيابان‌زاي کشور تلقي مي‌شود.

سدسازي‌هاي 50 سال اخير برپايه‌ی تقليد از الگوهاي نابومي ‌انجام شده است، آن هم در جايي که سدسازي از ديرباز در اين تمدن آبي شناخته شده بود. اما ايرانيانِ ژرف انديش با مشاهده تبخير شديد از سطح آب (تا 5 متر) و سدهاي پر شده از رسوب تنها پس از چند دهه به سبب رسوب‌آوري شديد رواناب‌ها و رودها، اين رويکرد را آگاهانه کنار گذاشتند. دور دوم سدسازي در ايران پس از کودتاي 28 مرداد به دست شرکت‌هاي چند مليتي منتفع در ساخت و ساز، بدون توجه به تجربه ملي آغاز شد و متأسفانه تاکنون ادامه يافته است.  مطالعه، ساخت و بهره‌برداري 1265 سد (با 584 سد در دست بهره‌برداري، 128 سد اجرايي، 553 سد در دست مطالعه) اثرات بسيار ناسازگاري بر آبخيزهاي کشور داشته و خواهد داشت. سدها  به رغمِ بودجه سنگين خود، از سطح زير کشت آبي کشور کاسته‌اند؛ حتا اگر ادعاي نادرستي به گستره‌ی 3.3 ميليون هکتار بر حقيقت سايه افکنده باشد.
مهمترين مولفه‌هاي سدسازي کشور عبارتنداز:
1.    غيراقتصادي بودن، عدم دستيابي به هدف‌ها، صرف هزينه  زياد براي دستاورد تقريباً هيچ در کفه مردم و جوامع بومي؛
2.    غصب حقابه ميليون‌ها کشاورز و باغدار پائين دست سدها که ابزاري براي احقاق حقوقشان ندارند؛
3.     تضييع حق صدها هزار خانوار کشاورز و دامدار ساکن مخزن سدها با راندن اجباري آنها از موطنشان؛
4.    تضيع حق عشاير ازبابت زيرآب بردن مراتع موروثي ونيز مسير کوچشان؛
5.    تضييع حق جوامع بومي‌وابسته به دهانه يا چاهه رودها که معيشت‌شان به ماهيگيري، گردشگري و… وابسته است؛
6.    تضييع حق جوامع بومي‌سيلابدشتها که با خشکاندن رودخانه سفره آب زيرزميني موروثي شان خشک شده؛
7.    شور و زهدار کردن اراضي کشاورزان در پائين دست سدها؛
8.    تخريب و خشکاندن بسياري از قنات‌هاي کهنسال و در دست بهره برداري که بدون تبخير آب تامين مي‌کردند
9.    تخريب آب بندان‌هاي ايراني که شيوه‌هاي مثال زدني گردآوري آب باران و بکارگيري آن در کشت برنج و… بودند
10.    تبخير سالانه بيش از 5 ميليارد مترمکعب از آب کشور در پشت سدها؛ (از بيشينه 320 ميليون مترمکعب از سد کرخه تا …)
11.    تخريب صدها هزار هکتار از جنگل‌هاي کشور در بالادست، در مسير رودها، در پائين دست، تا دهانه و چاهه؛ (به ويژه جنگل‌هاي هيرکانی ايران که با ساخت بيش از 40 سد از سدهاي سفيدرود تا تجن مازندران و البرز و… با نابودي کامل مواجه شده اند و  با کمال تاسف شنيديم که  سد بدون هيچ فايده منگل آغاز شده است که مخزن آن گذشته از کيلومترها جاده کشوري، بخشي از بکرترين نقاط باقيمانده هيرکان را به زير آب خواهد برد بدون آنکه کوچکترين فايده‌اي براي مردم و منافع ملي داشته باشد)
12.    خشکاندن رودهاي کشور با زيستگاه‌هاي رودخانه‌اي و کناررودخانه‌اي آنها؛
13.    خشکاندن تالاب‌ها و درياچه‌هاي پارک ملي بختگان (زيرپوشش معاهده رامسر) و ساير تالاب‌ها و درياچه‌هاي استان فارس،
14.    خشکاندن تاکنون بيش از 180 هزارهکتار از درياچه اروميه (زيرپوشش معاهده رامسر، دومين درياچه شور جهان، و تنها زيستگاه آرتميا اورميانا) باساخت بيش از 40 سد (بدون فوايد مستند و راستي آزمايي شده) روي 14 رود اين حوضه آبريز
15.    خشکاندن تالاب‌هاي خوزستان مهمترين عامل غبارآلودگي خطرناک درغرب کشورباساخت سدهاي بيشمار روي کرخه، کارون، جراحي، زهره.. که گذشته از زيان‌هاي اقتصادي (تعطيلي کارخانه‌ها و شهرها و..) خطر بزرگي براي سلامت ساکنان منطقه است
16.     تخريب تالاب گاوخوني ونابودي روستاهاو جوامع کنار آن مانند شهرتاريخي ورزنه، به سبب سدسازي در بالادست آبخيز
17.    تخريب جنگل مه رويه و تالاب جازموريان و نابودي جوامع بومي‌وابسته به آنها درپي ساخت سد جيرفت و…

راهکارهاي برون رفت
1.    توقف تخصيص هرگونه بودجه به ساخت سدها
2.    تشکيل انجمن‌هاي کشاورزان، دامداران، عشاير، ماهيگيران در همه حوضه‌هاي آبخيز به عنوان تصميم‌گيران در مسایل آبخيزها
3.    انجام بررسي‌هاي احياي آبخيزها، رودخانه‌ها، تالاب‌ها ازسوي سازمان‌هاي مردم نهادِ توانمند، تشکل‌هاي دانشي غيردولتي….
4.    تلاش مضاعف براي اصلاح الگوي مصرف و افزايش کارايي آب که بمعني دستيابي به ميلياردها مترمکعب آب بدون سدسازي  است
5.    تخصيص بودجه براي برچيدن سدها
6.    اصلاح شرح خدمات شهرسازي و ساخت ساختمانها با ضابطه‌هاي خودکفايي و پاک (با پيش بيني ياخته‌هاي خورشيدي تامين برق، پيش‌بيني گردآوري باران و نگهداري، بازچرخاني آن، پيش‌بيني تأمين از قنات‌ها يا ساير روش‌هاي پايدار، پيش‌بيني ساماندهي زباله در خود ساختمان‌ها)
7.    با توجه به اينکه آب از مهمترين منابع طبيعي کشور است پيشنهاد مي‌شود منابع آب کشور و منابع طبيعي و محيط زيست در وزارتخانه‌اي به طور هماهنگ مديريت شود.

برای آگاهی بیشتر:

ردپای تخریب سدسازی در مهار بیابان زایی