بایگانی دسته: محیط زیست

کتابی که جلاد طبیعت را افشا می‌کند!

ما که تنها گونه‌ای هستیم که ظرفیت فکری برای استدلال داریم، در نسل خود شاهد نابودی بالقوه جنگل‌های به هم‌پیوسته گرمسیری و احتمالاً از بین بردن بیش از 20 درصد گونه‌گونی زیستی روی کره زمین خواهیم بود و ما انسان‌ها مسئول این ویرانی هستیم.

تری لی. اروین (Terry L. Erwin) – زیست شناس مؤسسه Smithsonion, Washington. D.C.

خواندن این کتاب زیبا و تأمل‌برانگیز را به همه‌ توصیه می‌کنم؛ به ویژه آنهایی که مایلند بدانند راز زی‌گونگی طبیعت در چیست و چرا همه‌ی موجودات گیاهی و جانوری در بقای حیات در زمین می‌توانند مؤثر باشند؟
کتابی که دکتر روی ا. گالانت “Roy A. Gallant” در سال 2002 نوشته است (همان نویسنده ای که در سال 1998 داستان شن‌ها را نیز نوشته بود) و خوشبختانه یک زیست‌شناس ایرانی به نام سرکار خانم دکتر دیکرانوهی هواکمیان، زحمت بازگردانی آن را به فارسی متقبل شده‌اند و سرانجام در سال 1387 توسط معاونت آموزش و پژوهش سازمان حفاظت محیط زیست با عنوان “شگفتی‌های تنوع زیستی” منتشر شده است.
آیا می‌دانید تاکنون بیش از 350 هزار گونه سوسک کشف شده است؟ آیا از نقش بی‌مانند این حشرات شش‌پا در بالانس بوم‌شناختی زمین آگاهی دارید؟ آیا می‌دانید سوسک‌ها به تنهایی نیمی از کل حشرات شناخته شده در جهان را تشکیل می‌دهند و از آن شگفت‌آور تر آن که از مجموع 10 تا 100 میلیون گونه زنده‌ای که حدس می‌زنیم در زمین زندگی می‌کنند، زیست‌شناسان همه‌ی کشورهای همه‌ی قاره‌های جهان حتا دو میلیون گونه از این تعداد را هم شناسایی نکرده‌اند!
راستی می‌دانید ما چقدر نمی‌دانیم؟
اگر جواب این پرسش آخری را می‌خواهید بدانید، سری به شگفتی‌های تنوع زیستی بزنید.
همچنین در این کتاب درخواهید یافت که این مردم کدام منطقه از جهان هستند که تاکنون سبب از بین رفتن و انقراض کامل بیش از دو هزار پرنده شده‌اند؟ مردمی که شاید بتوان به آنها لقب جلاد طبیعت را داد!

برای بررسی معضل آلودگی هوای تهران، چند سال زمان لازم است؟!

شهر تهران دارای آب و هوای متغیر و ناسالمی است. فراوانی ماشین‌های گوناگون متحرک و ثابت که با صرف نفت و بنزین خود اکسیژن هوا را گرفته و به گاز کربنیک تبدیل می‌نماید بر مسئله بدی آب و هوا افزوده است.”
جملات بالا متعلق به یادداشتی در روزنامه اطلاعات است که بیش از 53 سال پیش، یعنی در 28 آبان 1336 نگاشته شده است.
نگرانی‌ای که 9 سال پس از آن منجر به برپایی نخستین سمینار بررسی آلودگی هوای تهران در 15 آذر 1345شد.
منتها از آن سال تاکنون، ظاهراً هنوز دارند بررسی می‌کنند! نمی‌کنند؟

مؤخره:

– روايت ناصر كرمي از 10 اشتباه كميته اضطرار را هم حتمن بخوانيد!

جنگلهاي عزير تا آمدن باران بايد بسوزيد از دست ما كاري ساخته نيست! – محمد خسروشاهي

جنون سوختن در جنگل‌های ایران کی پایان می‌گیرد؟!

نگارنده در یادداشتی که 187 روز پیش در همین تارنما و پیش از آغاز فصل تابستان نوشت، هشدار داد که بر بنیاد قرائن و شواهد موجود، امسال یک سال غیرعادی بوده و می‌بایستی که تمامی متولیان رویشگاه‌های جنگلی کشور در آماده‌باش باشند تا بتوانند با رخداد آتش‌سوزی در کمینه‌ی زمان ممکن مواجه شوند.
متأسفانه اینک آشکار شده است که آن هشدار بدل به حقیقتی تلخ گردیده و برای نخستین بار وسعت سرزمین‌های سوخته‌ی جنگلی‌مان در البرز و زاگرس می‌رود تا از مرز 40 هزار هکتار هم عبور کند! چرا که حال خبر می‌رسد پس از 26 روز از آغاز آتش سوزی در پارک ملی گلستان، اینک جنگل‌های رامسر هم پس از آزاد‌شهر سوختن را شروع کرده‌اند … تو گویی انگار همه‌ی جنگل‌های ایران برای سوختن مسابقه نهاده‌اند!
در همین باره گفتگوی نگارنده را با فرهنگ آشتی می‌توانید در این نشانی مطالعه فرمایید.

همچنین، در مورد ماجرای آب بازی … ببخشید! آب پاشی در تهران هم می‌توانید اینجا را نگاه کنید.

پیوست:

برای تماشای تازه ترین تصاویر از ادامه رخداد آتش سوزی در جنگل های شمال به ابوطالب ندری سری بزنید.

آقای ایلنا، لطفاً از تابناک یاد بگیرید!

دیروز – جمعه، 19 آذر 1389 – یادداشتی بر روی تارنمایم انتشار دادم که ظهر امروز، خبرگزاری ایلنا (خبرگزاری کار ایران) آن یادداشت را با کمی حذف و عنوان:  “تهراني‌ها از آلودگي هوا به دادستان كل كشور شكايت كردند“، بر روی درگاه مجازی خود قرار داد. کاری که البته می‌توانست جای تقدیر داشته باشد! به ویژه اگر ملاحظه کنیم که تیتر ایلنا، عیناً بر روی خروجی ده‌ها خبرگزاری و سایت دیگر از جمله، تابناک، جهان نیوز، آفتاب، قطره، مژده، اخبار روز دنیا، نیوز آنلاین، دادنا، آر اس اس نیوز، سرخط و … قرار گرفت.
اما نکته‌ی ناامید‌کننده‌ی این ماجرا آن است که در متن خبر هیچ اشاره‌ای به تارنمای مهار بیابان‌زایی و محمد درویش به عنوان منبع اصلی خبر نیامده و در عوض این عبارت قید شده است: به گزارش خبرنگار ایلنا!
راستش وقتی در حوزه‌ی فرهنگ و اطلاع‌رسانی، چنین بد‌اخلاقی‌هایی صورت می‌گیرد، دیگر چه انتظاری از حوزه‌های غیر فرهنگی داریم؟

در عوض جا دارد از سردبیری سایت تابناک قدردانی کنم که یادداشت دیگر نگارنده با عنوان: و سرانجام نخستین تصاویر از کویر ارومیه انتشار یافت! را با ذکر لینک اصلی در درگاه مجازی پربیننده‌اش قرار داده است؛ خبری که تا این لحظه در 3310 سایت دیگر هم عیناً با تیتر انتخابی تابناک بازتاب یافته و بیش از نیم میلیون بار دیده شده است! هر چند نام تارنمایم را به اشتباه “مهار بیابان‌زدایی” درج کرده‌اند!! که قابل بخشش است! نیست؟
اشتباه کوچکی که البته آینده نیوز در خبر مربوط به خلیج فارس، آن را هم انجام نداد.
امید که سردمداران جریان‌های فرهنگی و اطلاع‌رسانی در جامعه، همواره نشان دهند که خود بیشتر از مخاطبین‌شان، به آنچه می‌گویند و ادعایش را دارند، پایبند هستند.

همه‌ی آنچه که باید از پارک ملی گلستان بدانیم!

همان طور که می‌دانید، در هیجدهمین روز از آذر 89، هیجدهمین بخش از گفتگوی داغ سبز با حضور دکتر حسین آخانی و مهندس علی‌نژاد مدیرکل محیط زیست استان گلستان بر روی شبکه‌ی جهانی اینترنت قرار گرفت.
در این گفتگوی داغ که 49 دقیقه و 52 ثانیه به طول انجامید، آخانی، مؤلف کتاب ارزشمند فلور مصور پارک ملی گلستان، توضیحات بسیار دقیق و جامعی در باره‌ی ویژگی‌های یگانه‌ی این پارک ارایه می‌دهد. پارکی که فقط 5 صدم درصد از مساحت ایران را به خود اختصاص داده است، اما در آن بیش از 1300 گونه‌ی گیاهی مستقر است که 20 نوع از آنها در هیچ نقطه‌ی دیگری از کره زمین یافت نمی‌شوند؛ در حالی که در تمام کشور انگلستان، حتا یک گونه‌ی اندمیک گیاهی مشاهده نمی‌شود.

یک نکته جالب دیگری که دکتر آخانی به آن اشاره کرد، ویژگی انحصاری جنگل‌های هیرکانی ایران به عنوان تنها باقیمانده از دوران سوم زمین‌شناسی است؛ جنگل‌هایی که در آن 410 گونه اندمیک خاص ايران و 280 گونه اندميك هيركاني وجود دارد؛ گونه‌هایی که توانستند از یخبندان شدید نیم‌کره شمالی با دمای منفی 45 درجه سانتی‌گراد، جان سالم به در برده و اینک به عنوان فسیل‌های زنده گیاهی از آنها یاد می‌شود؛ فسیل‌هایی که نمی‌توان برای آنها ارزشی تعیین کرد و ما شوربختانه یک ماه است که شاهد سوختن آنها هستیم! گفتني آن كه در مجموع قلمرو سياسي سه استان شمالي كشور، بالغ بر 3200 گونه گياهي شناسايي شده است.
به عنوان مثال باید به درخت انجیلی – Parrotia persica – اشاره کرد که هم‌اکنون در برخی از کشورهای اروپایی به عنوان درخت زینتی کاشته می‌شود و ما در  ارتفاعات پایینی هیرکانی آن را هنوز به صورت طبیعی مشاهده می‌کنیم.
این گفتگو را می‌توانید در این نشانی گوش دهید.

در بزرگداشت بزرگان ؛ هنریک مجنونیان


آرامش بلندی‌ها را می‌جوییم
تا به آسودگی قلب‌ها برسیم
به آنها می‌نگریم در بلندای طبیعت‌مان
تا از عظمت‌شان سرشار ‌گردیم
قدم بر بلندای آزادی‌شان می‌گذاریم
تا ناهنجاری‌های زندگی‌مان را فراموش کنیم …


هنریک مجنونیان نیاز به معرفی ندارد؛ دست‌کم می‌دانم که برای خوانندگان گرامی مهار بیابان‌زایی یکی از نام‌آوران و بزرگان شناخته شده‌ای است که همواره به او و خدمات بی‌چشمداشتش برای طبیعت ایران با نیکی و حرمت یاد می‌شود.
نخستین باری که نامش را شنیدم، برمی‌گردد به مهر ماه 1366؛ زمانی که تازه وارد دانشکده منابع طبیعی کرج شده بودم و به دنبال کشف جذابیت‌های رشته‌ای بودم که برای فراگیری دانشش، خود را به قدیمی‌ترین پردیس دانشگاهی کشور رسانده بودم …
همه می‌گفتند باید از هنریک شروع کنی! زیرا او نه‌تنها حرف و عملش یکی بود، بلکه بیشتر از بسیاری از بزرگان این حوزه کوشیده بود تا دانش و تجربیاتش را مکتوب ساخته و به یادگار نهد.
و امروز قرار است که در یک روز سبز؛ روز جهانی کوهستان؛ روزی که همه‌ی علاقه‌مندان دوست‌داشتنی ِ دوست‌داشتنی‌ترین پاره از بوم‌سازگان وطن گردهم می‌آیند از شخصیت و نام بلند و تلاش‌های این دانشمند بزرگ محیط زیست ایران در حضور خودش قدردانی شود تا همه بدانند که در این آب و خاک حرمت بزرگان و فرزندان راستین وطن هرگز فراموش نشده و خاک نخواهد خورد.
یادمان باشد که هموطنان ارمنی‌زبان ما، همواره در طول 400 سالی که در این بوم و بر به سر می‌برند، در شمار مفاخر صنعت و هنر و فرهنگ ایران بوده و کوشیده‌اند تا با تلاش و کوشش خود به بلندی نام بلند ایران بیافزایند. کیست که یک دوست ارمنی داشته و به این دوستی نبالد؟ آنها اغلب انسان‌هایی شریف، بسیار پرکار، فنی و صادق هستند که حرف و عمل‌شان یکی است.

از این که امروز در مراسم جشن روز کوهستان در باشگاه آرارات تهران می‌توانم از نزدیک شاهد نکوداشت خدمات استاد هنریک مجنونیان بزرگ باشم، به خود می‌بالم. مردی که کشف و شناسایی بسیاری از مناطق ارزشمند طبیعی ما، بی‌شک مدیون مجاهدت‌های بی‌چشمداشت اوست.
باشد که ایرانیان امروز و فردا هرگز پند فردوسی بزرگ را فراموش نکرده و یاد مجنونیان و مجنونیان‌ها را همواره در صندوق‌خانه‌ی دل و جان‌شان تر و تازه نگه دارند.

بدان گه شود تاج خسرو بلند / که دانا بود نزد او ارج‌مند
به دانش بود شهریار ارج‌مند / نه از گنج و مردان و تخت بلند

اطلاعات بیشتر را در باره این مراسم از عباس محمدی بخواهید.

در همین باره:
–    به استقبال روز جهانی کوهستان برویم (یادداشت نگارنده در باره این مراسم در سال گذشته).

و سرانجام نخستین تصاویر از کویر ارومیه انتشار یافت!

همه‌ی آنهایی که تاکنون دریاچه نمک قم را از نزدیک دیده‌اند، بی‌شک چنین مناظری را به خاطر دارند؛ همان ذوزنقه‌های آشنا و نمکی‌ای را می‌گویم که در اغلب فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی هم نقش عالم برزخ را بازی می‌کنند!
اما اینک علی اصغر شادجو، عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی، تصاویری را از دریاچه ارومیه به سراسر جهان مخابره کرده است که نشان می‌دهد، برای دیدن آن ذوزنقه‌های آشنا، دیگر مردم شریف ساکن در سرگربه‌نشان و دوست‌داشتنی وطن، لازم نیست تا رنج سفر را بر خود هموار کرده و به مرکز ایران بیایند! کافی است خود را به محوطه‌ای برسانند که سابق بر آن، نگین فیروزه‌ای وطن – دریاچه ارومیه – می‌نامیدنش و امروز همان عالم برزخ یا کویری دست‌ساز به نام ارومیه!

وای بر ما که به مرگ طبیعت عادت کرده‌ایم و همچنان حاضر نیستیم تا دست از خودخواهی‌ها و آزمندی‌های خویش برداریم!
می‌گویید نه! کافی است به مناظره نگارنده با نماینده مردم ارومیه – آقای نادر قاضی پور – از یک سو و آقای علیرضا دائمی، مدیر کل برنامه ریزی کلان آب و آبفا وزارت نیرو در ایران صدا گوش دهید تا خود متوجه ماجرا بشوید!

ردپای دریاچه ارومیه در این تارنما

و سرانجام گروهی از تهرانی‌ها به دعوت دادستان تهران لبیک گفتند!

چند روز پیش در ماجرای گاف بزرگ آقای هواشناسی، نوشتم که عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان کل تهران چراغ سبز خود را به آن گروه از شهروندانی که از این هوای آلوده و کاسه‌ی چه کنم چه کنم مدیریت حاکم بر پایتخت به تنگ آمده‌اند، نشان داده و گفته: مردم می‌توانند در مورد آلودگی هوا به دادسراها شکایت کنند. در انتها هم پرسیده بودم که آیا می‌شود یقه‌ی بهرام صناعی را هم در همین راستا گرفت یا خیر؟
اینک کانون عالی گسترش فضای سبز  و حفظ محیط زیست، نشان داده که پاسخ آن پرسش می‌تواند مثبت باشد! زیرا دیروز آستین‌ها را بالا زده و نخستین دادخواست تهرانی‌ها را در قالب یک تشکل تخصصی مردم‌نهاد نه تنها به دادستان تهران که دادستان کل کشور ارایه داده و بر علیه آنچه که آن را مصلحت اندیشی‏های سیاسی و اقتصادی برخی از نهادهای تصمیم‌گیر در موضوع آلودگی هوای تهران دانسته، اعلام جرم کرده است.
یادمان باشد که این حق را، پیش از آن که دولت‌آبادی به ما بدهد، اصل 50 قانون اساسی به ما داده بود و به صراحت هر نوع فعالیت‌ اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آن ملازمه پیدا کند را ممنوع اعلام کرده بود.
تصورش را بکنید که اگر مردم در ماجرای تعلل نابخشودنی برای مهار آتش در جنگل‌های زاگرس و هیرکانی، تخریب نایبند، پارک ملی کویر، خشک شدن تالاب‌ها در اثر قطع حق‌آبه‌ی آنها ناشی از سدسازی بی‌رویه، آلودگی خلیج فارس، خشک شدن نخلستان‌های اروند کنار، مرگ قریب‌الوقوع دریاچه ارومیه و هزاران مورد مشابه دیگر چنین حرکتی را به عنوان مسئولیت شهروندی خویش انجام می‌دادند، آیا باز هم شاهد شتاب روند تخریب در طبیعت وطن با چنین سرعتی بودیم؟

وقتی مقامات مسئول از مرگ 3641 نفر در اثر آلودگی هوا در تهران خبر می‌دهند، باید کاری کرد و بر علیه این جنایت اقدامی بازدارنده و سزاوارانه انجام داد، یادمان باشد که اسراییلی‌ها تاکنون چیزی در حدود هزار نفر از مردم غزه را قربانی تجاوزگری‌های خود کرده‌اند؛ چگونه است که اینک که رقم تلفات چندین برابر قربانیان تجاوز صهیونیست‌های جنایتکار است، حتا یک هزارم آن حساسیت‌ها برانگیخته نمی‌شود؟!
مگر این جان مردم ایران نیست که دارد تهدید می‌شود؟

جمعیت ایران در آستانه ورود به دو مرز!

اگر هم اینک سری به درگاه مجازی مرکز آمار ایران بزنید و ساعت جمعیتی ایران را در گوشه‌ی بالای سمت چپ سایت نظاره کنید، در می‌یابید که کمتر از 162 هزار نفر با مرز 75 میلیون فاصله داریم.
مفهوم سخن فوق این است که هم‌اکنون سرانه‌ی آب قابل دسترس برای هر ایرانی به 1733 متر مکعب در سال کاهش یافته است که این رقم یک چهارم میانگین جهانی آن است. و نشان می‌دهد که ایرانیان با مرز تنش آبی که 1710 متر در سال است، فاصله‌ای اندک دارند! ندارند؟
حال به نظر شما ورود توأمان به این دو مرز را باید تبریک گفت و خوشحال بود یا تسلیت گفت و نگران شد؟!
یادمان باشد که در سال 1335 هر ایرانی 7 هزار متر مکعب آب در اختیار داشت و در طول این نیم‌قرن، حتا اگر مدیریت حاکم بر اندوخته‌های آبی سرزمین، بی‌نظیر هم بوده باشد که نبوده است، باز هم افزایش شمار جمعیت را باید به عنوان جدی‌ترین تهدید و تحدید توسعه و افزایش شناسه‌های بیابان‌زایی در ایران‌زمین مورد توجه قرار داد.
اگر اینک سخن از فرونشست زمین در سرزمین سبز سبلان به میان می‌آید؛ اگر حاصلخیزترین دشت‌های ما در همدان و فارس و خراسان و تهران و قزوین و گلستان و … با اُفت بی‌سابقه‌ی سفره‌های آب زیرزمینی مواجه شده و آثار نشست زمین را تجربه می‌کنند؛ همه و همه گواه آن است که کفگیر به ته دیگ خورده است! نخورده است؟
با این وجود چگونه است که همچنان از زبان عالی‌ترین مقام جمهور نظام می‌شنویم که آشکارا باید بر طبل افزایش جمعیت کوبید و توطئه غربی ها را در مهار رشد جمعیت به شکست کشانید؟!
دکتر احمدی‌نژاد از این حیرت می‌کنند که چرا علمای دین نسبت به برنامه تنظیم خانواده و زدن افسار بر قوه‌ی نامیه‌ی ایرانیان اعتراض نکرده و سکوت می‌کنند!
و البته محمّد درویش هم به خود حق می‌دهد تا ابراز شگفتی کند که چرا هیچیک از نخبگان کشور در حوزه‌ی دانش جمعیت‌شناسی آن گونه که سزاوار است به روشنگری در این بحث نمی‌پردازند و سکوت کرده‌اند؟!
هر چند سکوت نخبگان قابل درک‌تر است! نیست؟

در همین باره:

افزایش جمعیت و بحران کم‌آبی

روز جهانی بدون سم را در هوای سمی تهران گرامی داشتیم!

در روزهایی که تهرانی‌ها به جای اکسیژن، سم تنفس ‌کرده و رکوردها را جا به جا می کنند! همکاران من در دفتر محیط زیست و توسعه پایدار کشاورزی به همراه مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی همایشی را تدارک دیدند که هدفش گرامیداشت روز جهانی بدون سم بود؛ روزی که خوانندگان گرامی مهار بیابان‌زایی پیش‌تر از ماجرای نامگذاری آن آگاه شده بودند.
باید بدانیم که کشاورزی در جهان امروز از 5 طریق به یکی از اصلی‌ترین مؤلفه‌های برهم‌زدن تعادل بوم‌شناختی و کاهنده‌ی توان زیست‌پالایی کره‌ی زمین بدل شده است که عبارتند از:
–    مصرف نادرست کودها و سموم شیمیایی
–    استفاده مفرط و نابخردانه از اندوخته‌های آبی/خاکی
–    تخریب گونه‌گونی زیستی و بوم‌سازگان‌های حیاتی کره زمین
–    تولید گازهای گلخانه‌ای و تشدید تغییرات اقلیمی
–    فشار بر منابع کارمایه‌های تجدیدناپذیر
بنابراین، چنانچه بتوان به مدیریت درست 5 مؤلفه‌ی یادشده همت گمارد و بازمهندسی آنها را در دستور جدی نهادهای پژوهشی، آموزشی و اجرایی مرتبط قرار داد، می‌توان امیدوار بود که کشاورزی و محیط زیست می‌توان با کمترین تنش و اصطحکاک ممکن به حیات و بالندگی خود در سده‌ی پیش رو ادامه دهند.
در این ارتباط دکتر غلام رضا میرکی از 5 ضرورت سخن گفتند که برای تأمین آنها دنیا چاره‌ای ندارد جز آن که به سمت کشاورزی بدون سم و کود حرکت کند.
1-    بحران انرژی
2-    مقابله با تغییرات اقلیمی
3-    افزایش هزینه تولید نهاده‌های کشاورزی
4-    تأمین امنیت غذایی پایدار
5-    حفظ منابع پایه کشاورزی
میرکی گفت: در بهترین حالت، فقط بخش اندکی از آفت‌کش‌ها به آفت هدف می‌رسد! یعنی: حجم عمده‌ای از آفت‌کش‌ها، حتا در بهترین کشت و صنعت‌های جهان سبب تخریب و فروافت کارایی سرزمین را موجب شده و از طریق تجزیه، آب‌شویی، بی‌ثباتی و پخش در روان‌آبها، زمین را متضرر می‌کنند. از همین روست که شیب افزایشی استفاده از سموم در طول یک‌دهه‌ی اخیر آشکارا کاهش و در مواردی روندی معکوس یافته است؛ واقعیتی که در نمودار پیش رو می‌توان آن را ره‌گیری کرد.

یک نکته‌ی تأمل‌برانگیز در این میان آن است که ترکیب سموم مصرفی در کشورهای شمال، بسیار متفاوت از کشورهای جنوب است؛ مثلاً درحالی که در ایران و اغلب کشورهای درحال توسعه، حشره‌کش‌ها بیشترین سهم را در کشاورزی با 50 درصد کاربرد برعهده دارند، این میزان در کشورهای شمال با 17 درصد در کمینه قرار دارد.
عجیب‌تر آن که هرچند کل مصرف سموم در اغلب کشورهای جهان از جمله ایران در حال کاهش است، اما سهم حشره‌کش‌ها از کل نهاده‌های کشاورزی، کاهشی را در ایران نشان نمی‌دهد که این برخلاف مفاد مطروحه در برنامه‌های 5 ساله توسعه کشور است.
متن کامل سخنرانی‌های ارایه شده در این همایش را می‌توانید از اینجا دریافت کنید.

درحاشیه:
این همایش از معدود سخنرانی‌هایی بود که 10 دقیقه زودتر از موعد مقررشده به پایان رسید؛ زیرا آخرین سخنران یافت می نشد! به همین دلیل دبیر همایش پشت تریبون قرار گرفته و با لبخنذی ملیح اعلام داشت : خوشبختانه به دلیل غیبت آقای مهندس پورسخی (مدیرکل دفتر بررسی آلودگی آب و خاک سازمان حفاظت محیط زیست کشور)، پایان همایش را زودتر از موعد اعلام می‌کنیم!
البته ایشان بلافاصله متوجه گاف خود شده و با درک ویژگی های برگزاری یک همایش در روز سیزدهم ماه! از این که از لفظ خوشبختانه استفاده کرده بودند، عذرخواهی کردند!

آقای هواشناسی شما دیگه چرا؟!

پرده‌ ی نخست:
به رغم آن که بهرام صناعی، عالی‌ترین مقام هواشناسی کشور در اوایل این هفته اعلام کرد که از عصر دوشنبه آلودگی هوای تهران کاهش یافته و در روزهای سه شنبه و چهارشنبه باد خواهد وزید و دیگر نیازی به تعطیلی پایتخت نیست، اما متأسفانه پیش‌بینی آقای رییس و همکاران‌شان کاملاً غلط از آب درآمد و هوای تهران نه تنها بهتر نشد که بدتر هم شد! نشد؟
این در حالی بود که دکتر کاظم ندافی، نماینده وزارت بهداشت در کمیته‌ی اضطرار، همه کاری کرد تا تهران را در روزهای پایانی هفته تعطیل کند؛ اما پیش‌بینی سازمان هواشناسی، سبب شد تا دیگر اعضای کمیته به نظرش توجه نکنند!
وحید نوروزی هم نوشته است: بیچاره دکتر رشیدی (رییس شرکت کنترل کیفیت هوای تهران) که پیش بینی آلودگی هوا را روی صفخه مانیتور لپ تاپش به من نشان می داد و فریاد می زد هوا آلوده تر خواهد شد اما در نهایت پیش بینی هواشناسی ملاک عمل قرار گرفت!

پرده ی دوم:
دیروز – چهارشنبه ، 17 آذر 1389 – برای بدرقه‌ی ابدی یکی از بستگانم راهی بهشت زهرا شدم و آنجا را بسیار شلوغ‌تر از معمول دیدم. برخی دیگر از حاضران نیز با پندار نگارنده هم‌نظر بودند که ازدحام پیش آمده در روزی که پنج‌شنبه نیست، نامعمول است.
یادم افتاد که تعداد روزهای پیوسته‌ای که هوای تهران را در شرایط هشدار و اضطرار قرار داده، برای نخستین بار از مرز 30 روز گذشته است!
باز یادم افتاد که همین چندی پیش، مدیرعامل کفن و دفن تهرانی‌ها گفته بود که میانگین سن درگذشتگان تهرانی در سال گذشته به 49 سال و 4 ماه کاهش یافته است که این میزان حدود 20 سال با آستانه اعلام شده رسمی امید به زندگی در ایران متفاوت است! نیست؟

پرده ی سوم:
در همین فکرها بودم که دیدم: دادستان تهران هم فرمایش فرموده‌اند که می‌توان ماجرای استمرار آلودگی هوا را به دادسراها کشاند! چرا که دولت باید خسارت آلودگی هوا را بپردازد!!
خواستم بدانم آیا می‌شود بر علیه پیش‌بینی غلط سازمان هواشناسی هم به دادسرا رفت؟!

ایران در بین 10 کشور مخرب محیط زیست جهان!

همان طور که در این نقشه می‌بینید، 10 کشور نخست جهان که بیشترین آلودگی را در محیط زیست کره زمین ایجاد می‌کنند، عبارتند از:
1-    چین
2-    آمریکا
3-    روسیه
4-    هند
5-    ژاپن
6-    آلمان
7-    کانادا
8-    انگلستان
9-    ایران
10-    کره جنوبی
این بررسی توسط یک نهاد پژوهشی محیط زیستی در آلمان موسوم به Germanwatch تهیه و انتشار یافته است.
نکته جالب در این رتبه‌بندی آن است که ایران در شرایطی به عنوان یکی از 10 کشور آلوده کننده جهان مطرح شده است که از نظر تولید ناخالص ملی و قدرت اقتصادی به هیچ وجه در سطح 9 کشور دیگر نیست.
به نظر می‌رسد باید حرف آن نماینده مجلس را قبول کنیم که چندی پیش گفته بود: 70 میلیون  ایرانی به اندازه یک میلیارد نفر از مردم جهان، انرژی مصرف می‌کنند!
البته شخص آقای محمدی‌زاده هم از شنیدن این خبر نباید تعجب کند! زیرا او شاید نخستین فردی بود که در سال گذشته و حتا پیش از انتشار نتایج این بررسی توسط آلمان‌ها، آن را افشا کرد و خودش را یکپا “ویکی زیست” معرفی کرد! نکرد؟
ممنون از فرهاد عزیز که لینک این خبر را در زبان آلمانی در اختیار نگارنده قرار داد.