بایگانی دسته: محیط زیست

تازه ترين تصوير از روند گسترش آتش سوزي در گلستان

كافي است به تازه ترين تصويري كه ابوطالب ندري در ساعت 5:32 دقيقه بامداد امروز از ارتفاعات مشرف به علي آباد كتول گرفته است دقت كرده و آن را با 4 تصوير قبلي مقايسه كنيد تا متوجه شويد كه در شب گذشته چه فاجعه اي در منطقه رخ داده است. به ويژه به نظر مي رسد جبهه جديدي در سمت راست عكس در حال گشوده شدن و پيشروي است.

اميدوارم مسئولين استان بتوانند امروز تا پيش از تاريك شدن مجدد هوا، آتش را مهار كنند.

آخرين خبر (ساعت 9:45 صبح 6 آذر 1389):

لحظاتي پيش از پارك ملي گلستان خبر رسيد كه متأسفانه آتش دوباره در اين پارك ارزشمند وطن  شدت گرفته است! چرا؟

در همين باره:

جنگل های شمال، در حسرت امکانات می سوزند

تلاش برای مهار آتش در جنگل های علی آباد کتول

تبریک می گویم: بیابان زایی به قلب سبلان هم رسید!!

بیش از دو سال پیش که به انتشار مقاله نشنال جیوگرافیک در باره‌ی فرونشست نیم متری زمین در ایران در طول سال های 1971 الی 2001 اشاره کردم؛ باید چشم انتظار چنین روزی را می‌کشیدیم! نمی‌کشیدیم؟ این که اینک در دشت 90 هزار هکتاری اردبیل آثار مشهود فرونشست زمین به دلیل مصرف بی‌رویه از سفره‌های آب زیرزمینی آشکار شده است؛ رخدادی که از آن با عنوان واپسین مرحله در فرآیند بیابان‌زایی یاد می‌کنند و در صورت وقوع، خسارت‌های وارده بر توان بوم‌شناختی سرزمین دیگر جبران‌پذیر نخواهد بود.
این در حالی است که وزارت نیرو از سال 1368 بیش از دوسوم از دشت اردبیل را ممنوعه اعلام کرده بود؛ رخدادی که سبب نشد در سال 1387 میزان افت سطح سفره‌های آب زیرزمینی به 10 متر نرسد و سرانجام امروز منجر به فرونشست زمین در اطراف روستای آبی بیگلو در خاور دشت اردبیل نشود!
باید پرسید چگونه استانی که فقط یک درصد مساحت ایران را دارد، توانسته است بیش از 4 درصد از کل محصولات کشاورزی مملکت را تولید کند؟
شاید اگر پاسخ این پرسش را یافتیم، بهتر بتوانیم در باره‌ی چرایی نفوذ بیابان‌زایی تا قلب سبلان اظهار نظر کنیم! نه؟

پیش روی شگفت‌آور آتش در گلستان همچنان ادامه دارد!

همان طور که در چهار تصویر زیر متعلق به ابوطالب ندری مشاهده می‌کنید، پیش‌روی گام به گام آتش‌سوزی جنگل‌های منطقه علی‌آباد کتول با شتابی نگران‌کننده همچنان ادامه دارد. این در حالی است که عملاً به دلیل تاریکی هوا، امکان هیچ فعالیتی برای اطفاء حریق تا فردا صبح وجود ندارد. دریافت نگران‌کننده این است که چون آتش از ارتفاعات شروع شده، پس از سوختن درختان و سقوط تنه‌های آتش گرفته آنها به ته دره در تنگه محمدآباد، سبب شده تا گسترش آتش به سمت پایین دست، بیش از پیش شتاب گیرد. همچنین، وزش باد نسبتاً شدید در منطقه به افزایش سرعت پیش روی آتش کمک کرده است.

از سوی دیگر از منطقه حفاظت شده لوه، واقع در غرب پارک ملّی گلستان هم خبر می‌رسد که آتشی دیگر در این منطقه هم افروخته شده است؛ منطقه‌ای که پیش‌تر هم دچار آتش سوزی شده بود. گویا پاره‌ای اختلافات محلی که از کشته شدن دو سگ گله توسط مأمورین حفاظت جنگل شروع شده است هم با این ماجرا بی‌ارتباط نبوده و احتمال عمدی بودن آتش‌سوزی‌ها را افزایش داده است؛ واقعیتی که نشان می‌دهد نقش جوامع محلی در مهار یا تشدید تخریب اندوخته‌های طبیعی سرزمین تا چه اندازه می‌تواند پررنگ باشد.
بیاییم همه دعا کنیم که دست کم تا صبح اگر بارانی هم نمی‌خواهد ببارد، از شدت وزش باد کاسته شود.
امید که چنین رخدادهای جنگل‌برباد دهی سبب شود تا سرانجام، یگان حفاظت از منابع طبیعی ایران به ناوگان هوایی مجهز و کارآزموده در حوزه سخت‌افزار و نرم‌افزار مجهز گردد.
به سهم خود، دست تک تک عزیزانی را که با تمام توان خود می‌کوشند تا شعله‌های آتش در گلستان را مهار کنند، می‌بوسم.

انگار آتش در گلستان را پایانی نیست! هست؟

ابوطالب ندری، عکاس ماجراجو و طبیعت دوست خبرگزاری مهر که شاید باید به او لقب دیده‌بان گلستان را بدهیم، خبر داده که از نخستین ساعات بامداد امروز – جمعه 5 آذر 1389 – دوباره آتش به جان بخشی دیگر از جنگل‌های استان گلستان افتاده است و مناطقی در ارتفاعات علی‌آباد کتول موسوم به دهنه‌ی محمد‌آباد یا مایان که در منتهاالیه خاوری به جنگل زیبا و ارزشمند ابر می‌رسد، طعمه‌ی آتش شده است. این در حالی است که هنوز چند روزی از آتش سوزی در جنگل‌های مینودشت و پارک ملّی گلستان نمی‌گذرد؛ آتشی که مطابق اطلاعاتی که بعدازظهر امروز از منطقه دریافت کرده‌ام، هنوز بیم شعله‌ور‌ شدن دوباره‌ی آن در پارک ملّی گلستان کاملاً از میان نرفته است. این در حالی است که ماجرای آتش‌سوزی مشکوک 11 هکتاری را هم فراموش نکرده‌ایم!
از آنجا که به باور معاون عمرانی استانداری گلستان – عبدالرضا دادبود – این استان مي‌تواند به عنوان مرکز مديريت بحران استان‌هاي شمال و شمال شرق کشور به ايفاي نقش بپردازد، این انتظار وجود دارد که دوستان در چنین مواقعی تلفن‌های همراه خود را خاموش نکنند و در کمترین زمان ممکن واکنشی سزاوارانه نشان داده و اطلاع‌رسانی کنند.

پورنگ پورحسینی و ناصر کرمی در گفتگوی داغ سبز

در شانزدهمین برنامه از سری گفتگوی داغ سبز، می‌کوشم تا این هفته با کمک پورنگ پورحسینی از اعضای کمیته‌ی ملی طبیعت‌گردی ایران و دکتر ناصر کرمی، یکی از منتقدین و فعالان جدی این عرصه به فرازها و فرودهای داستان اکوتوریسم در ایران بپردازیم.
شما نیز با شماره تلفن‌های 110 سبز همچنان می‌توانید در این موضوع مشارکت داشته باشید.
گفتگوی داغ سبز را از حدود ساعت 15 امروز به مدت یک ساعت می‌توانید بر روی صفحه نخست رادیو اینترنتی ایران صدا گوش دهید و ببینید.

فایل شنیداری برنامه را می توانید در این نشانی گوش دهید.

استفاده ابزاری از دین برای نفی تغییرات اقلیمی در کنگره آمریکا!

انتشار عقاید شگفت‌انگیز یک نماینده‌ی مشهور کنگره آمریکا از حزب جمهوری‌خواه – به نام John Shimkus – بار دیگر همه را متوجه خطر استفاده ابزاری از دین کرده است.
این آقای نماینده که می‌کوشد تا صندلی ریاست کمیته انرژی و بازرگانی را در کنگره آمریکا هم بدست آورد، اعلام کرده که ترس در برابر خطر نابودی محیط زیست کاملاً بی معنی و بی‌دلیل است. البته اظهارنظر آقای شیمکوس شاید چیز تازه‌ای در بین سیاستمدران آمریکایی نباشد؛ منتها نکته‌ای که در گفته‌های آقای شیمکوس تازگی دارد، همانا شیوه برخورد وی و دلایلی است که او عرضه می‌دارد.
به گفته آقای شیمکوس:  خدا در انجیل به انسان وعده داده است که پس از طوفان نوح دیگر هیچ فاجعه طبیعی به وقوع نخواهد پیوست که خواست خدا بوده باشد. بنابراین هیچ فاجعه‌ی محیط زیستی‌ای نخواهد توانست که حیات سیاره ما را تهدید کرده و نابودش سازد.
شیمکوس این سخنان را در ماه مارچ سال 2009 در برابر کنگره بیان کرده بود و در آن به بخش هشتم، آیه بیست و دوم انجیل استناد جسته بود که در آن از سوی خدا گفته شده : تا زمانی که زمین باقی است چرخه بذرپاشی و برداشت محصول، سرما و گرما، زمستان و تابستان و شب و روز متوقف نخواهد شد.
اما مسأله هنگامی جالب می‌شود که آقای شیمکوس درصدد برمی‌آید تا از باورهای خود به نفع حاکمیت آمریکایی نتیجه گیری کند! وی می‌گوید: بنا به برداشت او، کتاب مقدس (انجیل) این مسأله را تائید می‌کند که رژیم آمریکا لازم نیست که در مذاکرات بین‌المللی مربوط به حفظ محیط زیست و گازهای گلخانه‌ای شرکت به عمل آورد و بحثی انجام دهد. او می‌گوید : برای من انجیل آخرین کلام خدا است.
شیمکوس پس از سفری که به گروئنلند کرد در برابر این پرسش که آیا تغییرات اقلیمی – climate change – وجود دارند یا نه، پاسخ داد:  بلی وجود دارند. اوضاع اقلیمی تغییر می‌کند، همان طور که همیشه در حال تغییر بوده است؛ اما این دلیل نمی‌شود که مالیات مردم را برای این منظور خرج کرد و بکار گرفت.
شیمکوس در ماه مای سال 2007 هم در بحبوحه جنگ عراق، این جنگ را با بازی تیم بیس بال محبوبش سنت لوئیز کاردینالز در مقابل تیم شیکاگو مقایسه کرده بود و جنجال آفریده بود.
برای تصدی مقام ریاست کمیته انرژی و بازرگانی کنگره آمریکا سه نفر دیگر با آقای شیمکوس رقابت می‌کنند و بزرگترین رقبای او برای کسب این مقام  جو بارتن Joe Barton   و  فرد اپتون Fred Upton  هستند.
بیاییم همه دعا کنیم تا چنین افکاری نتواند وارد سامانه قدرت در هیچ حکومتی شود!
کاش آقای شیمکوس می‌دانست که معضل فعلی محیط زیست ساخته دست بشر است؛ بشری که مسئولیت به او محول گشته و خود اختیار را بدست دارد.
به قول مولانا:
اینکه گویی  این  کنم یا آن کنم
خود دلیل اختیار است ای صنم
ممنون از فرهاد عزیز که برگردان فارسی لینک‌ها از زبان آلمانی را داوطلبانه انجام داده و هر از چندگاه نگارنده و مهار بیابان‌زایی‌اش را در دانسته‌هایش به اشتراک می‌نهد.

برای آنها که آن گفتگوی شنیدنی را نشنیده اند!

همان طور که پیش تر نیز اعلام کردم، یکشنبه شب رادیو گفتگو، میزبان دکتر حسین آخانی، رسول حسام و محمد درویش بود تا درباره دلایل رخداد آتش سوزی در پارک ملی گلستان به بحث و تبادل نظر بپردازند؛ برنامه ای که به دلیل شنیدن برخی واکنش ها از سوی رییس ستاد حوادث غیرمترقبه استان گلستان در نوع خود کم نظیر بود. اینک دوستانم در ایران صدا، فایل شنیداری این برنامه را بر روی درگاه مجازی خویش در این نشانی قرار داده اند. از آنجا که بسیاری از خوانندگان گرامی مهار بیابان زایی اعلام داشته بودند که قادر به شنیدن آن برنامه نبوده اند، امیدوارم اینک مشکل یاد شده برطرف شده باشد.

براي 5789 كيلومتر از سواحل ايران چه برنامه اي داريم؟

ايران در شمار كشورهايي است كه با 5789 كيلومتر از بيشترين مرز ساحلي برخوردار است؛ واقعيتي كه اگر درست به آن نگريسته شود، مي‌تواند در شمار فرصت‌ها و مزيت‌هاي طلايي وطن در حوزه‌ي اقتصاد، محيط زيست و گردشگري به شمار آيد. با اين وجود، همه‌ي اهداف و برنامه‌هايي كه براي اين نوار ساحلي ارزشمند در طول پنج ساله‌ي پيش رو تدارك ديده‌ایم، محدود به يك عبارت يك خطي در بخشي از ماده 170 پيش نويس برنامه 5 ساله پنجم مي‌شود! چرا؟

بي ارتباط!
روز گذشته ظاهراً نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در جريان تصويب نهايي برنامه 5 ساله پنجم توسعه، با روند كاهش ورود دام به مراتع و جنگل‌هاي كشور مخالفت كرده‌اند! منتظر مي‌مانيم تا پژواك دكتر علي سلاجقه را نسبت به اين خبر بدانيم و بخوانيم.

ماهي روي خاك چه مي‌كند؟!


عباس رجايي، رييس كميسيون كشاورزي، آب و منابع طبيعي مجلس شوراي اسلامي اخيراً پرده از يك بي‌قانوني بزرگ به بهانه‌ي احداث آزادراه تهران شمال برداشته است كه شگفتي و افسوس نگارنده و بسياري همچون او را به همراه داشته است. ايشان گفتند : «عرض آزاد راه تهران ـ شمال را به جاي 50 متر 150 متر ‌كرده‌اند و حجم وسيعي از جنگل‌ها را تخريب نموده‌اند. ولي زماني كه از وزير سؤال مي‌كنيم، مي‌گويد اين كار را كرده‌ايم شايد بعداً بخواهيم توسعه دهيم
استدلال جناب وزير راه و ترابري مملكت، حقيقتاً دردناك و غم‌انگيز است و نشان مي‌دهد كه تا چه اندازه سرمايه‌هاي طبيعي و بي نظير ما در هيركاني كه در شمار ميراث يگانه‌ي جهاني، مورد توجه يونسكو هم قرار گرفته است، از منظر مردان شماره يك كابينه‌ي دولتي كه بايد پاسدار اجراي درست اصل 50 قانون اساسي باشد، حقير است. از سوي ديگر، عرض 150 متر يعني بيش از 5 برابر عرض پرترافيك‌ترين آزادراه كشور (آزادراه تهران كرج) كه روزانه تا 200 هزار خودرو در آن تردد مي‌كند. تصورش را بكنيد كه روزانه 200 هزار خودرو بتوانند وارد نوار باريك ساحلي شمال كشور شوند! به راستي چه خواهد شد؟ همين الآن كه چنين بزرگراهي وجود ندارد، در روزهاي تعطيل، رفت و آمد خودروها در اغلب محورهاي مواصلاتي استان‌هاي شمالي كشور، به ويژه مازندران مختل مي‌شود! نمي‌شود؟
اما دردناك‌تر و غم‌انگيز‌تر آن است كه چرا بايد اين خبر را پس از مدت‌ها از زبان رييس كميسيون كشاورزي مجلس بشنويم و نه سازماني كه متوّلي حفظ و حراست از جنگل‌هاي ارزشمند هيركاني – يعني سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري كشور – است؟
چگونه امكان دارد در كشوري كه فقط 7 درصد از خاكش را پوشش‌هاي جنگلي دربرگرفته، اينگونه سهل‌انگارانه با ارزشمندترين منابع جنگلي‌اش برخورد شود؟ مگر نه اين است كه هم‌اكنون هم سهم سرانه‌ي فضاي سبز دردسترس براي هر ايراني كمتر از يك چهارم ميانگين جهاني آن – يعني فقط دو دهم هكتار است؟
اين در حالي است كه  تاکنون مساحتی حدود 3 میلیون هکتار از اراضی ملی برای طرح‌های متفاوت واگذار شده و تعهد احياي 25 درصد فضای سبز (يعني: 750 هزار هکتار) توسط مجریان بسيار  محترم و كارآفرين! طرحهای تولیدی به اجرا در نیامده است. و باز اين در شرايطي است كه مطابق ماده 15 قانون افزایش بهره وری بايد بیش از 500 میلیون اصله درخت برای احیا و توسعه منابع طبیعی در كشور كاشته شود؛ تكليفي كه مطابق قانون اجراي آن برعهده دولت نهاده شده است.

پسين گفتار:
خواستم به نمونه‌هاي مشابه جهاني اشاره كنم؛ به ماجراهايي نظير اشتوتگارت  21، يا آن همه سخت‌گيري كه در پارك‌هاي ملي آمريكا نظير يوسميت  (Yosemite National Park) اعمال مي‌شود تا مبادا حتا انتخاب مسير نادرست پياده‌روي كوهنوردان منجر به آسيب رسيدن به گلسنگ‌ها شود، چه رسد به درختچه‌ها و بوته‌ها و نهال‌ها و درختان‌شان …
اما ديدم، تلاش بي‌حاصلي است! نيست؟ ما داريم در باره مملكتي صحبت مي‌كنيم كه پلنگ‌هايش از ترس جان به دكل‌هاي فشار قوي برق پناه مي‌برند!
مملكتي كه رييس سازمان محيط زيستش به دفاع از استخراج و اكتشاف نفت در بزرگ ترين پارك ملي اش در كوير مي پردازد!
مملكتي كه سوختن هزار هكتار از پارك ملي گلستان، مي تواند يك خبر خوش باشد و همه خوشحال باشند كه بيشتر نسوخت!
و مملكتي كه در روز روشن به ديرينه‌ترين باغ اكولوژي‌اش در نوشهر حمله شده و بيش از 11 هزار نهال و درختش در كمتر از 70 دقيقه تخريب مي‌شود  و همچنان آن طبيعت‌ستيزاني كه عامل اين تخريب بوده‌اند، آشكارا از حركت خود دفاع هم مي‌كنند؛ در حالي كه تقريباً همه‌ي توان كارشناسي و پژوهشي كشور در حوزه منابع طبيعي و محيط زيست اين عمل را محكوم كرده است!
شما بگوييد: آيا مجالي براي يافتن دريچه‌اي به نور مي‌ماند؟


به قول حسن اسماعيل زاده‌ي عزيز:
بالا و پایین پریدنم
از شوق ِ زندگی نیست،
ماهی
روی خاک
چه می‌کند؟

یک گفتگوی شنیدنی بین آخانی، حسام و درویش در گلستان!

در حالی که در این لحظه شعله های آتش در پارک ملی گلستان جای خود را به آتش زیر خاکستر داده است؛ آتشی که اگر امشب بر آن باد نوزد ممکن است تا فردا کاملاً مهار شود؛ امشب در ساعت 20:30 از شبکه‌ی رادیویی گفتگو، یک بحث چالشی و صریح و البته اندکی عجیب بین دکتر حسین آخانی (استاد دانشگاه)، مهندس رسول حسام (مديركل دفتر بازسازي و حوادث غيرمترقبه استان گلستان) و نگارنده درگرفت که در نوع خود کمی تا قسمتی شنیدنی از کاردرآمد.
این گفتگو را می‌توانید در این نشانی بیابید و خودتان گوش کرده و قضاوت فرمایید که چرا پاسخ‌ها و توضیحات مهندس رسول حسام که خود را سخنگوی شورای هماهنگی ستاد مدیریت بحران استان می‌نامید، از سوی حسین آخانی و محمّد درویش قانع‌کننده نبود؟ و چرا رسول حسام گله مند بود که چرا پیش از این مصاحبه با او تماس برقرار نکرده‌ایم؟ همچنین درخواهید یافت که چرا مجری برنامه مدام تأکید می‌کرد که مدیران محیط زیست و سازمان جنگل‌ها در استان حاضر به گفتگو نشدند و چرا آقای رسول حسام شیب اقلیمی فاحش منطقه را که از 150 میلی‌متر تا هزار میلی‌متر  بود و از طرف دکتر آخانی به عنوان مهم‌ترین دلیل بادخیزی منطقه ذکر می‌گردید را قبول نداشت؟
جالب این که دکتر آخانی فرمودند که بیش از 20 سال سابقه‌ی کار در منطقه داشته و حتا موضوع دانشنامه‌ی دکترای‌شان را در همین پارک انتخاب و دفاع کرده‌اند و به ویژگی‌های طبیعی و اقلیمی پارک اشراف دارند. اما جناب حسام گفتند: من حرف‌های دکتر آخانی را قبول ندارم! زیرا اگر ایشان تزشان را در پارک ملّی گلستان گذرانده‌اند، من دارم در اینجا زندگی می‌کنم!
همچنین آقای حسام گفتند: چه کسی گفته 24 ساعت طول کشیده تا چرخبال به منطقه برسد؟ فقط 5 ساعت طول کشیده! و من گفتم: قبول! چرا 5 ساعت باید زمان به هدر رود تا بالگرد به پارکی برسد که یک پنجم گونه‌های گیاهی کشور را در خود جای داده است؟!
آقای حسام صراحتاً گفتند: من اگر مدیرم در شرایط بحران بخواهد اطلاع‌رسانی کند، از نظر من قابل گذشت نیست!
این گفتگو را گوش کنید … پشیمان نمی‌شوید! می‌شوید؟
همچنین فردا از ساعت 15:30 الی 16:30 در برنامه نگاه روز رادیو ایران، به صورت زنده موضوع آتش‌سوزی در پارک ملّی گلستان مورد بحث قرار خواهد گرفت که نگارنده هم در این بحث مشارکت خواهد داشت.

مؤخره:

جا دارد از محمدباقر صدوق – معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست – که خود را به منطقه رسانده و امشب را در پاسگاه محیط بانی دشت سر خواهد کرد صمیمانه قدردانی کنم؛ همچنین باید از درگاه مجازی سازمان حفاظت محیط زیست که در طول این 5 روز به دلیل پوشش 24 ساعته خبری خود از رخداد آتش سوزی در ارزشمندترین پارکش ، عملاً خود را هلاک کرد؛ بسیار بسیار بسیار سپاسگزاری کنم! نکنم؟

آخرین خبر (ساعت 23:15)

هم اکنون از پارک ملی گلستان خبر رسید که مجدداً شعله های آتش از پنج نقطه پارک دیده می شود! ظاهراً باد وزیدن گرفته و تنه های سوخته دوباره گر گرفته اند.

خبر خوش!

امروز صبح (اول آذر) از پارك ملي گلستان خبر مي رسد كه آتش مهار شده است و چيزي بين 700 تا هزار هكتار از قلمرو پارك در آتش سوخته است. البته باز هم جاي خوشحالي دارد كه رقم خسارت بيشتر نشد. اما متأسفانه تعدادي از مرال ها كه به دليل آتش سوزي و ترس زيستگاه امن خود را رها كرده اند، به سمت غرب پارك جنگلي كالپوش حركت كرده اند؛ جايي كه احتمال نابودي و شكار آنها تقريباً 100 در 100 است!

آقای محمدی‌زاده : لطفاً به تماشای آتش در گلستان بروید!

پارک‌ملّی گلستان؛ یعنی یکی از زیباترین و متنوع‌ترین مناطق حفاظت‌شده‌ی ایران که از آن با عنوان گنجینه‌ی گونه‌گونی زیستی وطن یاد می‌شود، همچنان در حال سوختن است.متأسفانه بارانی هم نمی‌خواهد ببارد و در این لحظه‌ی شب، هیچ نیروی امدادی هم نمی‌تواند به داد پارک برسد و او همچنان می‌سوزد …
یکی از محیط بان‌های زحمتکش منطقه، طی پیامکی برایم نوشته است: «به رییس‌ها در پایتخت بگویید: پارک ملّی گلستان همچنان دارد می‌سوزد و نابود می‌شود؛ لطفاً سری بزنند!»
چشم، من می‌گویم و امیدوارم عالی‌ترین فرد سبز در کابینه دهم – جناب محمدی‌زاده – بداند که امروز مهم‌ترین وظیفه برای او پاسداری از موجودیت پارک هاي ملّی اي  چون گلستان و کویر است و بس.
دست‌کم اگر نمی‌توانید آتش را خاموش کنید، با زیستمندان مظلوم پارک و همه‌ی زحمتکشانی که در این یک هفته کوشیده‌اند تا آتش را مهار کنند، می‌توانید همراهی و همدردی کرده و با حضور در منطقه، عملاً نشان دهید که مصیبت و جراحت واردآمده بر پارک، مصیبت همه‌ی ماست، نه فقط اهالی دو استان گلستان و خراسان شمالی.

همچنان درحیرتم که چرا ما نباید در تمام طول این سالها به صرافت راه اندازی و تجهیز یگان مستقل هوایی برای اطفاء حریق ر عرصه های منابع طبیعی و محیط زیست بیافتیم؟

مشکل کار در هر جا که باشد، مسلماً در بی پولی نیست! هست؟

با مهم ترین وسیله مهار آتش در گلستان آشنا شوید!

همان طور که می‌دانید پارک ملّی گلستان از چهارشنبه شب گذشته در حال سوختن است؛ پارکی که همچنان صاحب ارزشمندترین گونه‌گونی زیستی در بین مناطق چهارگانه تحت حفاظت سازمان محیط زیست کشور بوده و به قول ناصر کرمی، او را می‌توان با اواگاردنر مقایسه کرد! نمی‌توان؟
با این وجود، سرنوشت اواگاردنرِ محیط زیست ایران – همان گونه که ابوطالب ندری عزیز در تازه‌ترین تصاویرش از رخداد آتش‌سوزی اخیر نشان می‌دهد – اینک در دستان لرزان و پلاستیکی مخازن آشنا و سفیدرنگی است که فقط 20 لیتر آب را در خود نگه می‌دارند! و این یعنی تکرار تلخ تاریخ!!
همان چیزی که از آن بیم داشتم و در یادداشت پیشین به آن اشاره شد، اما تصاویر انتشار یافته در درگاه مجازی خبرگزاری مهر نشان می‌دهد که آسمان همچنان همان رنگ است!
امیدوارم تماشای چندباره‌ی این تصاویر غم‌انگیز و ابزار مضحک به کار رفته برای اطفای حریق، سرانجام خزانه‌‌دار محترم را وادارد تا اندکی سرکیسه را برای خرید ناوگان هوایی اختصاصی به منظور اطفاء حریق شل کند! البته اگر مسئولین محیط زیست و منابع طبیعی مملکت به صرافت احقاق مطالبات خویش در این حوزه بیافتند و با نخستین تشر، عرصه را خالی نکنند!