بایگانی دسته: مدیریت

این همه لاستیک به گل نشسته در ساحل خشک ارومیه! چرا؟

به راستی این همه حلقه های لاستیک مستعمل در ساحل تشنه آب دریاچه ارومیه دیروز و تالاب ارومیه امروز نشانه چیست؟

بزرگتر ببینید

من که جوابی پیدا نکردم! شما چطور؟

درختان کهنسال، وقار فرهنگ ایران‌زمین هستند نه تهدیدکننده‌ی آن!

خوشبختانه برنامه‌ی این هفته‌ی سلام تهران که به بررسی و نقد جایگاه درختان کهنسال در فرهنگ ایرانی پرداخت، توانست از بازخوردهای نسبتاً شایسته و امیدبخشی برخوردار شود. به شخصه امیدوارم، بتوان با یک حرکت فرهنگی و هنری گسترده و جذاب، ظرفیت‌سازی درخورتری را در این حوزه ایجاد کرده تا دیگر احدی به خود اجازه‌ی بی‌حرمتی به درختان کهنسال را به بهانه‌ی مبارزه با خرافه‌پرستی ندهد.
در یادداشتی که در مردمک منتشر شده است، از همین منظر به موضوع نگریسته‌ام و اشاره کرده‌ام که: «متولیان اوقاف استان گیلان برای متنبه‌کردن افرادی ذی‌شعور که به تقدس موجوداتی بی‌شعور (درخت) می‌پرداختند، تصمیم گرفتند تا آن موجود بی‌شعور را ادب کرده و نابود سازند به جای این که به صرافت ارتقای طرفیت‌های فرهنگی جامعه‌ای همت گمارند که از منظر ایشان، درخت می‌تواند جاجت‌ها را روا دارد!»
مشروح این یادداشت را با عنوان:  «قطع درختان کهن‌سال، پاک‌کردن صورت مساله است »، می‌توانید در این نشانی مطالعه فرمایید.

تصاویری از سیمای تگرگی ارومیه در غروب چهاردهمین روز اردیبهشت

حدود ساعت 17 روز سه شنبه، 14 اردیبهشت 1389 بارش تگرگ به مدت 10 دقیقه در ارومیه رخ داد که تصاویر پیش رو، وضعیت ریزش تگرگ و آب‌گرفتگی شدید معابر شهر را پس از این بارش سنگین نشان می‌دهد.

خوشبختانه، وضعیت بارندگی در ارومیه به شکلی است که تنها در طول 48 ساعت اقامت ما در ارومیه، بیش از 27 سانتی‌متر تراز سطح آب دریاچه افزایش یافته و اغلب تالاب‌های اقماری دریاچه، نشاط و طراوت خویش را بازیافته‌اند.

با این وجود، هنوز ارتفاع آب دریاچه، حدود 20 سانتی‌متر کمتر از میزان مشابه در سال قبل است.

دریاچه ارومیه؛ کابوسی که روزی رؤیا بود!

تا ساعتی دیگر به همراه محمّد خسروشاهی و سید جعفر سیّد اخلاقی عزیز به سوی حوضه‌ی آبخیز دریاچه‌ی ارومیه پرواز می‌کنم؛ حوضه‌ای که 5 برابر کشور لبنان وسعت دارد و به شیوه‌ای مستقیم زندگی هموطنان عزیزمان را در چهار استان آذربایجان غربی، شرقی، کردستان و اردبیل متأثر کرده و می‌کند. اما چند سالی است که به دلیل عدم رعایت ملاحظات محیط زیستی، بهره‌برداری بیش از حد از اندوخته‌های آبی زیرزمینی، عدم رعایت حق‌آبه‌های طبیعی پایاب در طرح‌های پرشمار سدسازی و روند شتابناک خشکسالی، روزگاری پرتنش و پژمان را تجربه کرده و به همین ترتیب، روزگار زیستمندان ساکن در سر گربه‌ی دوست‌داشتنی وطن را نیز متأثر و پرتنش ساخته است.
برای بررسی آخرین رخدادهای این پهنه‌ی ارزشمند ایران‌زمین و تعریف چند پروژه تحقیقاتی به منظور شناسایی و مهار فرآیندهای کاهنده‌ی کارایی سرزمین، چند روزی را مهمان مردمان مهمان‌نواز آن خطه‌ی دوست‌داشتنی وطن هستیم.
امید که هرگز رؤیای دوست‌داشتنی و خیس و آبی ارومیه، به کابوس مردمان سختکوش شمال باختری ایران بدل نشود.

و آن درخت آزاد در بی بی رقیه رشت که برای همیشه آزاد شد!

درست حدس زدید دوستان عزیز من! تصویری که در یادداشت پیشین نمایش دادم، بقایای درخت آزادی (نارون) بود که به نظر می‌رسد قطرش به یک متر می‌رسید و اینک شاید آزاد نباشد؛ امّا آزادگی را معنا می‌کند …

ممنون از همکار عزیزم، علی کریمی که هفته‌ی گذشته ضمن سفر به منطقه، این تصاویر را برایم ثبت کرد …
این درخت البته هنوز ماجراها دارد که شاید روزی آنها را انتشار دادم.
تا آن زمان، امیدوارم یادداشت روز 8 اردیبهشت 1389 روزنامه گیلان امروز را بخوانید …

کیست که بداند اینجا کجاست؟!

به این تصویر نگاه کنید و حدس بزنید که محمّد درویش در یادداشت آینده خود می خواهد از کدامین موضوع با شما سخن بگوید؟!

افق در موج اشک و خون نشسته

شرابش ریخته، جامش شکسته

آیا نیاسر هم به سرنوشت تلخ سرعین بدل خواهد شد؟

آنها که 10 سال پیش به سرعین رفته بودند، می‌دانند که چه می‌گویم. امروز دیگر سرعینی باقی نمانده تا بتوانی در آن آرام گیری و از طبیعت نابش لذت ببری. ماجرای تلخ سرعین و هجوم بی‌ضابطه و افسارگسیخته‌ی گردش‌پذیران و گردشگران به این منطقه، سبب شده تا امروز کمتر طبیعت‌گردی مشتاق دیدن سرعین باشد؛ زیرا ظرفیت پذیرش در طراحی 150 مجتمع رفاهی سرعین دیده نشده است.

و اینک عین همین اتفاق در آبشار نیاسر کاشان در حال رخ دادن است.
امروز به اتفاق فرزندم – اروند – و در معیت 110 نفر از هم‌شاگردی‌ها و والدینشان به آبشار نیاسر رفتم، اما جز ازدحامی جان‌فرسا و همهمه‌ای گوش آزار چیزی را مشاهده نکردم.
در حقیقت به دست خود داریم نیاسر را از بین می‌بریم. زیرا اینجا هم متوجه ظرفیت پذیرش نیاسر نبوده‌ایم؛ تفرجگاهی که هرگز نمی‌تواند در یک روز بیش از هزار نفر را بپذیرد؛ در صورتی که امروز بیش از یکصد هزار نفر مهمانش بودند!!

و این ثمره‌‌ی مدیریت نابخردانه در حوزه‌ی گردشگری کشور است.
ما باید به سمت معرفی نیاسرها و سرعین‌ها در شمارگانی متعدد باشیم تا توزیع یکنواخت‌تر گردشگر را در سطح کشور و طول سال شاهد باشیم.

آن حکم مشهور نوروزی را در زنجان یادتان هست؟!

به دنبال انتشار خبر اجرای مجازات یک اعدام‌کننده‌ی درخت در زنجان، اینک خبر می‌رسد که واقعیت ممکن است با آنچه که در رسانه‌های دولتی انعکاس یافته، تطابق نداشته باشد!    لطفاً به کامنت‌های هموطنی که با نام «یک مطلع نزدیک» برایم ارسال داشته، دقت کنید و چنانچه نظر یا اطلاعات تکمیلی دارید، بیان فرمایید.
ما طرفداران محیط زیست باید نشان دهیم که شهد شیرین حقیقت و عدالت را بر هر شهد کاذب دیگری ترجیح می‌دهیم.

چرا کسی به ناصر کرمی تبریک نمی‌گوید؟

مگر پیشنهاد آیش 5 ساله‌ی ناصر کرمی را فراموش کرده‌ایم؟ مگر یادمان رفته آن همه هیاهوها را در آغازین روزهای سال جهانی گونه‌گونی زیستی؟ اینک دو خبر خوش و دو پژواک شایسته در عرصه‌ی محیط زیست و منابع طبیعی وطن رخ داده که می‌تواند در شمار نخستین بازخوردهای جدی و امیدبخش متولیان امر به پیشنهاد آیش باشد. چرا کسی این خبرها را جدی نمی‌گیرد؟ حتا خود ناصر کرمی!!
در این باره یادداشتی را با عنوان: « ملاحظات زیست محیطی به پای مصالح ذبح می‌شوند»، در مردمک منتشر کرده‌ام که امیدوارم آخرین یادداشت در این حوزه نباشد و این حرکت استمرار یابد.

تحول در سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی؟!

یاسر انصاری، یکی از پیگیرترین و کوشاترین مدیرانی است که در حوزه‌ی تشکل‌های مردم‌نهاد مرتبط با محیط زیست فعالیت می‌کند. او را چند سال است که زیر نظر دارم. افکار و آرمان‌های بلندی در سر دارد و برای عملی کردن آرمان‌هایش علاوه بر دبیرکلی کانون عالی گسترش فضای سبز و حفظ محیط زیست، سبزپرس را هم راه انداخته است که اینک با  متجاوز از 20 هزار بازدیدکننده روزانه (به طور متوسط)، نشان داده است که می‌توان در حوزه‌ی محیط زیست هم تولید محتوا کرد و خریدار هم داشت.
حال او می‌خواهد گام سوّم را بردارد و با برنامه‌ها و ایده‌هایی نو بکوشد تا تحولی ساختاری در سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی کشور ایجاد کرده و روح و جانی تازه در کالبد این نهاد مهم بدمد.
بخش کشاورزی از عدم اعتنای جدی به سرمایه‌گذاری اصولی دولت در طول نیم قرن گذشته، به شدت آسیب دیده است، نتیجه آن که تولید کشاورزی به بهای مصرف و تاراج اندوخته‌های طبیعی بدست آمده است و نه بهره‌برداری از منابع طبیعی. سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی باید بتواند جسورانه وارد میدان شده و مطالبات خود را در حوزه‌ی ارتقای نرم‌افزاری این بخش پیگیری کند.
باورم این است که یاسر انصاری، می‌تواند یکی از آن اعضای جسوری باشد که سازمان را از تحرکات لاک‌پشتی نجات خواهد داد.
صمیمانه برایش آرزوی موفقیت و بهروزی دارم.

در همین باره:
–    محمد درویش: نظام مهندسی خود را در مقابل دولت پاسخگو می داند نه اعضا

در بهشت تجاري/ صنعتي/ نفتي/گازي … ايران – عسلويه – نفس كشيدن دشوار شده است!

گزارش‌هاي رسيده از عسلويه حكايت از وخامت بي‌سابقه‌ي آلودگي هوا دارد، به نحوي كه در لحظاتي از روز حتا نفس كشيدن براي انسان هم دشوار مي‌شود، چه رسد به زيستمندان بي‌گناهش در پارك ملي و خدابيامرز: نايبند!
از طرفي به نظر مي‌رسد ميزان آلاينده‌هاي گوگردي نيز در همان حوالي در حال افزايشي نگران كننده است، به نحوي كه براي پوشاندن صورت مسأله، روزانه مقداري گاز شيرين به همراه گازهاي حاوي گوگرد در مشعل سوزانده مي‌شود.

يادمان باشد: ظهور بيماري‌هاي خطرناكي چون اوتيسم (درخودماندگي)، همواره از كانون بزرگترين شهرك‌هاي صنعتي جهان آغاز شده و بسياري بر اين باورند كه اوتيسم يكي از ناهنجاري‌ها و عقوبت‌هاي عدم توجه به هنجارهاي محيط زيستي در جهان است. ما بايد از خطاهاي غرب در اين حوزه عبرت گيريم و به دست خود نسلي را پرورش ندهيم كه هزينه‌هاي نگهداري و سلامتش بيشتر از منفعت‌هاي ناشي از كارآفريني‌هايش باشد.
معاونت محيط انساني سازمان حفاظت محيط زيست بايد به طور جدي‌تر وارد ماجرا شده و با بررسي همه جانبه‌ي ابعاد خطر و آزمايش بر روي كاركنان زحمتكش اين واحدهاي توليدي، درصدي از حجم عظيم سرمايه‌گذاري‌هاي ميلياردي صورت گرفته را به مصرف رعايت هنجارهاي محيط زيستي و سلامت كاركنان و ديگر زيستمندان منطقه رساند.
به عسلويه هنگامي مي‌توان افتخار كرد كه همراه با افزايش درآمد سرانه‌ي ملّي، نشاط و شادابي را هم به مردم منطقه و جوامع گياهي و جانوري‌اش در خشكي و آب هديه كند.