بایگانی دسته: مناسبتها
بیمه دانا بهانه را از سگهای گله میگیرد!
در آستانهی یک ملاقات بیسابقه با حسن روحانی!
آیا تصاویر خاکسپاری سید حسام حسینی را دیدهاید؟
امروز در مسجد سلیمان: نفت، تراکتورسازی، علی کریمی و یوزپلنگ آسیایی!
رأس ساعت 15 امروز – هشتم دی ماه 1392 – قرار است یک رویداد تاریخی/ ورزشی/محیط زیستی بینظیر در شهرستان مسجد سلیمان رخ دهد؛ رویدادی که هزاران دوستدار فوتبال در آن دیار محروم مدتهاست که چشم انتظار وقوعش هستند و برای تحققش بسیار تلاش کردهاند.
در حقیقت قرار بود تا ابتدا بازی فوتبال بین دو تیم نفت مسجد سلیمان و تراکتورسازی تبریز در چارچوب مرحلهی یکهشتم نهایی جام حذفی در ورزشگاه غدیر اهواز برگزار شود؛ چرا که مسئولین برگزارکنندهی مسابقات بر این باور بودند که ورزشگاه بهنام محمدی مسجد سلیملن از استانداردهای لازم برای برگزاری یک مسابقه رسمی در چنین سطحی برخوردار نیست. اما سرانجام با تجهیز ورزشگاه و برطرف کردن ایرادهای موجود، اینک مردم محروم مسجد سلیمان در تدارک یک استقبال تاریخی از بازیکن محبوب و دوستداشتنی ایرانیها، یعنی علی کریمی هستند که برای نخستین بار به مسجد سلیمان میرود.
اما آنچه که برای نگارنده از اهمیت بیشتری برخوردار است، این که قرار است همزمان با این بازی، دوستداران فوتبال در مسجد سلیمان از اندیشهی حضور یوزپلنگ آسیایی در جام جهانی برزیل به عنوان نماد تیم ملّی فوتبال ایران حمایت کنند و همانگونه که در این تصاویر میبینید، ورزشگاه بهنام محمدی مسجد سلیمان از روز گذشته حال و هوایی متفاوت با هر ورزشگاه فوتبال دیگری در ایران و جهان یافته است؛ چرا که به جرأت میگویم: بنرهای بزرگی که دوستداران محیط زیست و فوتبال در این ورزشگاه نصب کردهاند، تاکنون در هیچ مکان ورزشی دیگری دیده و تجربه نشده است و این مسأله بار دیگر نشان میدهد که در مسجد سلیمان مردمی زیست میکنند که به رغم تحمل فشارهای جانفرسای اقتصادی، مصیبتهای محیط زیستی و محرومیتها و تبعیضهای اجتماعی، همچنان عاشقانه به طبیعت و زیستبوم سرزمینشان عشق میورزند.
درود بر این مردم فهیم و با این امید که تهرانیها، تبریزیها، اصفهانیها، رشتیها، قمیها، کرمانیها، اهوازیها و دیگر مردم ساکن در شهرهایی که میزبان رقابتهای فوتبال لیگ برتر هستند هم از مسجدسلیمانیها الگو گرفته و همه با هم بکوشیم تا توجه مردم و مسئولین را نسبت به خطر انقراض این تیزپاترین و کشسانترین جاندار عالم جلب کنیم.
آمین …
آقای رییس جمهور! لطفاً یارانه ما را خرج محیط زیست کنید
ضمن درخواست پیوستن به این پویش (کمپین) شورانگیز در نجات طبیعت ایران – که نشان از آگاهی و مسئولیت اجتماعی امضاءکنندگان این بیانیه دارد – لطفاً در صورت موافقت با مفاد این بیانیه، نام و نشان و ایمیل خود را در ذیل همین یادداشت مرقوم فرمایید و خبرش را با دوستانی که بیشتر دوستشان دارید، به اشتراک نهید.
به نام خالق زندگی و زیبایی
«همهجای ایران سرای ماست» این گفته علاوه بر احساس تعلق به یک سرزمین، به معنای تاثیر هر رخدادی در هر گوشه آن در زندگی و آینده تک تک ما و نسلهای آینده است. دریاچه ارومیه فقط متعلق به اهالی اورمیه نیست و تاثیر نابودی آن و پیامدهای فاجعهبارش در زندگی نه تنها تمام ایرانیان، که در بومزیست زمین انکارناپذیر است. از بین رفتن جنگلها، خشک شدن زایندهرود، بحران رود کارون، وضعیت ناگوار اقلیم خوزستان بهویژه آب و هوای اهواز و برخی استانهای مرزی و غربی کشور همچون ایلام، بحران دریاچه هامون، آلودگی مرگبار هوای تهران، اصفهان، اراک و دیگر شهرهای بزرگ و… نه تنها نتیجه تغییرات آب و هوایی کره زمین و بیاعتنایی ما مردم به محیط زیست، که به ویژه پیامد طرحهای نسنجیده دولتها است.
وضعیت محیط زیست کشور، بنا بر گزارش نهادهای دولتی و مدنی، به مرز فاجعه رسیده و دیری است که زنگ خطر در حوزههای گوناگون آن به صدا درآمده است. نه فقط در ایران که در تمام جهان، مشارکت مردمی در اموری چون جلوگیری از تخریب محیط زیست و فجایع ناشی از آن امری است رایج و حتا واجب. بیتردید نهادهای دولتی نیز وظیفه دارند که با تمام امکانات خود به یاری حرکتهای مدنی بیایند و از آنها به طرق گوناگون در نیل به اهدافشان حمایت کنند.
درنگ جایز نیست. هر تاخیری در مبارزه با بحران زیستمحیطی زیانهای جبرانناپذیر و ماندگار بر پیکر سرزمینمان بر جای خواهد گذاشت. بیایید دست در دست هم بگذاریم و در عمل باورمان را به شعار همهجای ایران سرای ماست جامه عمل بپوشانیم.
ما امضاکنندگان – هنرمندان، روزنامهنگاران، نویسندگان و مترجمان – با درک این وضعیت بحرانی از مدتی پیش نگرانی جدی خویش و ضرورت اقدامات فوری را برای پیشبرد هدفهای کوتاهمدت و درازمدت در حوزه فضای زیست سرزمین خود با مسوولان این حوزه درمیان گذاشتهایم.
اینک از تک تک شما هموطنان بهویژه از چهرههای موجه و مورد احترام مردم و تشکلهای مردمنهاد صنفی و اجتماعی میخواهیم از این فراخوان حمایت کنید.
پیشنهاد ما این است که در گام اول یارانهمان را که حق همه ما شهروندان ایرانی است به پیشبرد این هدف اختصاص دهیم.
گزارش برنامهها و روند و شیوه مصرف کمکهای شما با بهرهگیری از نظر و نظارت کارشناسان معتمد و سازمانهای مردمنهاد و مدنی به صورت شفاف به آگاهی همگان خواهد رسید.
در بیانیه بعد ساز و کار اجرایی این پیشنهاد را پس از پاسخ مسوولان به آگاهی شما خواهیم رساند.
رونوشت: سرکار خانم ابتکار، معاون محترم رییسجمهور و رییس سازمان حفاظت محیط زیست
امضاء کنندگان نامه به ترتیب حروف الفبا
محمدرضا آریان- پگاه آهنگرانی – مهشید آهنگرانی – فریبا ابتهاج – پدرام ابراهیمی – امیرحسین اثباتی – بابک احمدی – همایون اسعدیان – عبدالله اسفندیاری – عبدالله اشتری- زیبااشراقی – زهرااشراقی – ابراهیم اصغرزاده – جواد اطاعت – مهنازافضلی – میترا الیاتی – شهربانو امانی – اسدالله امرائی – آیه امین پور- اسماعیل امینی – شینا انصاری – طاهره ایبد – فهیمه بخشی – محرم براتی – حسن برزیده – مرضیهبرومند – احترام برومند – محمدرضا بزرگ نیا – رخشان بنی اعتماد – محمدرضا بهاری – شیما بهره مند – سید محمد بهشتی – فتح الله بی نیاز – میترا بیات – ایمان پاک نهاد – کیومرث پوراحمد – احمد پور نجاتی – داریوش پیرنیاکان – غزل تاجبخش – کمال تبریزی – نسرین تخیری – ناصرتکمیل همایون – بهرنگ تنکابنی – زهره تنکابنی – مهدی توحید پور – فرهاد توحیدی – رویا تیموریان – علی اکبر ثقفی – معصومه جرنگی – محسن جعفری – مژگان جمشیدی – ژما جواهری پور – نرگس جودکی – مجید جوزانی – محمد چرمشیر – امیرحسین چهلتن – مازیار حبیبی نیا – مهدی حجوانی – رضا حداد – هادی حدادی – شیوا حریری – فرهاد حسن زاده – فاطمه حسنی – بزرگمهرحسین پور – محمد علی حسین نژاد – الیاس حضرتی – منیژه حکمت – هادی حیدری – فاطمه خرامان – مصطفی خرقه پوش – ابوتراب خسروی – مهروش خواجه وندی – امیرحسین خورشیدفر – رسول دادرس – ابوالحسن داوودی – علی درخشی – محمد درویش – احمدرضا درویش – مژده دقیقی – سعید دهقان – نیما دهقانی – خشایار دیهیمی – علیرضا رئیسیان – فاطمه راکعی- مسعود رایگان – نادررحمان – مصطفی رحماندوست – سید سعید رحمانی – امیرحسین رسائل – ابراهیم رستمیان مقدم – داود رشیدی – لیلی رشیدی – حسین رفیعی – محمدعلی رمضان پور – روزبه زرین کوب – آناهیتا زمانی – امیرمهدی ژوله – جمال ساداتیان – توفیق سبحانی – عباس سجادی – محمد علی سجادی – علی سرتیپی – محمد سریر – حسین سناپور – علی اکبر سهیلی – علی اصغر سید آبادی – غزل شاکری – محمد علی شامانی – محسن شاه ابراهیمی – سوشیانس شجاعی فرد – همایون شجریان – رضا شکراللهی- ماشاء الله شمس الواعظین – فریدون شهبازیان – سعید شهرتاش – حسین شیخ الاسلامی – علی صاعد- سروش صحت – تقی ضرابی – فرشته طائرپو – مسعود طالقانی – فرزانه طاهری – زیدالله طلوعی – حمیدرضا طهماسبی پور – هوشنگ ظریف – حمیدرضا عاطفی – پوریا عالمی – سعید عباسپور – جعفر عروجی – محمد مهدی عسگرپور – رضا عطاران – محمد عطاردیان – افشین علا – شهین علوی – فریدون عموزاده خلیلی – علیرضاغلامی – کامران فانی – فرهاد فخرالدینی – رعنا فرنود – لیلی فرهاد پور- داریوش فرهنگ – گیسو فغفوری – فرشته فقیه نصیری – محمد قائد – حسن قاضی مرادی – افسانه قبادوز – مهدی قدیمی – علیرضا قربانی – مهران کاشانی – مرتضی کاظمی – عبدالجبارکاکایی – بابک کایدان – عباس کوثری – اسماعیل کهرم – ایرج کی پور – محمد کیانوش راد – رضا کیانیان – علی اصغر گل سرخی – لیلی گلستان – داود گنجه ای – نرگس گنجی – فاطمه گوارایی – محمدرضا گوهری – فریبا لاهوتی – محمدحسین لطیفی – فریدون مجلسی – عباس محبر – داود محمدی – محمدرضا محمدی نیکو – سهیل محمودی – عبدالحسین مختاباد – علی مرادخانی – مینو مرتاضی – علی مسعودی نیا – ساعدمشکی – مهناز مظاهری اسدی – بابک مغازه ای – نازنین مفخم – پیمان مقدم – مه لقاملاح – بیوک ملکی – بیتامنصوری – پژمان موسوی – غلامرضاموسوی – علی مولوی – داریوش مهرجویی – بیژن میرباقری – علی میرزاخانی – مازیار میری- تهمینه میلانی – نصرالله ناصح پور – فریبا نباتی – منصورنریمان – عرفان نظرآهاری – سعید نمکی – سید کمال نوبختی – حمیدرضا نوربخش – کامبیز نوروزی – سمیه نوروزی – حسین نوری – مهدی نوید – محمد نیک بین- صالح نیکبخت – محسن هجری – حسن همایون – پیمان هوشمند زاده – مناف یحیی پور
چرا جام جهانی برزیل میتواند آخرین فرصت برای نجات یوزپلنگ آسیایی در ایران باشد؟
حال یوزپلنگها اصلاً خوب نیست. تعداد اندکی از آنها در ایران باقیمانده است. شاید کمتر از هفتاد قلاده. در حالی که دستکم باید شمار جمعیت یوز به بیش از 200 قلاده برسد تا بتوان با اطمینان گفت: سایهی خطر انقراض، این گونهی بینظیر گربهسان را تهدید نمیکند.
یوزها که کم میشوند، ناگزیرند تا با نسبت خویشاوندی نزدیکتر با یکدیگر جفتگیری کنند و هر چه که این نسبت، خونیتر میشود، احتمال ضعف و نارسایی ژنتیکی در نسل جدید افزونتر شده و به این ترتیب، سایهی مرگی ناگریز و ناگزیر، تیرهتر از هر زمانی، نور زندگی را از آیندهی آنها میرباید.
چه باید کرد؟
چرا یوزها، این تیزپاترین جانداران روی زمین، اینک به چنین فلاکتی افتادهاند؟ و چرا قهرمان بیرقیب دومیدانی کرهی زمین، اینگونه رقابت را به سگهای گله در سمنان و یزد و توران میبازد؟
اصلاً بگذار ببازد! مگر چه میشود؟ مگر آن زمان که ببر مازندران از پیش ما رفت یا آن هنگام که شاهد وداع تلخ آخرین شیر یال کوتاه ارژن از وطن بودیم، اتفاقی افتاد؟ کیست که اینک سراغی از آن دو هموطن مغرور و پرقدرت این سرزمین بگیرد و در فقدانش اشکی بریزد؟ خب یوز هم برود پیش آن دو و خلاص! چرا باید مزاحم برو بچههای تیم ملی فوتبال ایران شویم و از آنها بخواهیم تا برای نجات آخرین بازماندگان از تیزپاترین گربهسان جهان، فریادرسی باشند در آوردگاه میلیاردی برزیل؟
تازه اگر ایدهی حضور یوز ایرانی در جام جهانی از دهان آرش نورآقایی نمیپرید و به وسیلهی محمّد درویش و دیگر رفقایش بال و پر نمیگرفت، چه بسا که آقای سپ بلاتر هم میتوانست با جناب فتحالله زاده، مدیرعامل باشگاه فرهنگی ورزشی استقلال دیداری کند و او دیگر مجبور نمیشد تا با اظهار نظر شگفتانگیزش به همه ثابت کند: فرقی بین یوز با مرغ و گوسفند قایل نیست! و حتی از آن شگفتانگیزتر آنکه عادل فردوسیپور هم مجبور نمیشد تا به صورت علنی مخالفت خود را با این پروژه اعلام کند و به شدت محبوبیتش در بین فعالان محیط زیست با ریزشی بیبازگشت روبرو گردد.
بگذریم …
زیرا به رغم برخی تنگنظریها و سنگپرانیهای معمول، ایدهی حضور یوز ایرانی در جام جهانی با حمایتی شورانگیز و وصفناشدنی از سوی اغلب اقشار جامعه، چه مدیران ارشد حکومتی، چه نخبگان و چه مردم کوچه و بازار و فعالان رسانهای روبرو شده و مهمتر آن که اینک عالیترین مقام در فدراسیون جهانی فوتبال – فیفا – خود را حامی یوزپلنگ آسیایی در جام جهانی 2014 برزیل میداند.
ما از این فرصت استثنایی استفاده خواهیم کرد، همانگونه که چینیها در المپیک پکن استفاده کردند و خرس دوستداشتنی پاندا را از خطر انقراض نجات دادند و برزیلیها هم میخواهند تا برای آرمادیلوی خود چنین کنند.
ما به دنیا ثابت خواهیم کرد که در ایران؛ سرزمینی که بیش از سه دهه است درگیر جنگها و تحریمهای اقتصادی ناجوانمردانه و ناخواسته شده، مردمی زیست میکنند که هنوز برایشان خرامیدن یوز در زادبومشان مهم است و میکوشند تا به عنوان شهروندی مسئولیتپذیر از دهکدهی جهانی، برای پایداری توان بومشناختی (اکولوژیکی) این تنها کرهی مسکون، رسالت و وظیفهی خود را به شایستگی انجام دهند.
یادمان باشد:
یوزها که بروند یعنی کسب و کار بیابانسازها رونق گرفته است؛ یعنی: آهوها و جبیرها و دیگر غلفخواران هم رفتهاند … و یعنی: وضعیت منابع آب و خاک کشور به مرحلهای بحرانی رسیده است. برای همین است که یوزپلنگ آسیایی را به حق نماد طبیعت ایران در شرایط کنونی و در نبود شیر و ببر میدانیم و باید همه با هم بکوشیم تا این آخرین بازمانده از نسل پرشکوه جانداران ایرانی، هرگز ایران را ترک نکند.
عجیب است، اما باور کنید که اگر بتوانیم مانع از مهاجرت یوز از ایران شویم، مطابق آموزهی شاخص سرزمین شاد – HPI – مانع از خروج شادی از وطن شدهایم و سرزمینی که مردمان و دیگر زیستمندانش شاد باشند، بیشتر از آنکه مهاجرفرست و دفعکننده باشد، مهاجرپذیر و جذبکننده است.
چرا دی کاپریو برای ببر نپال میتواند ، اما برای یوزپلنگ ما ، نه؟!
در خبرها آمده است که لئوناردو دی کاپریو، هنرپیشه نامدار سینمای غرب، در حمایت از طرح حفاظت ببر در کشور نپال، مبلغ سه میلیون دلاربه صندوق جهانی حیات وحش (WWF) کمک کرد. یادداشت پیش رو، به همین بهانه کوشیده است تا از ظرفیتهای بالقوهای سخن بگوید که در ایران هم وجود دارد و هنوز نتوانستهایم آنها را به نفع حراست از زیستمندان منحصربه فرد ساکن در سرزمینمان، بالفعل سازیم …
روز گذشته – سوم آذر 1392 – در جمع دانشآموزان و آموزگاران و برخی از مدیران محلی شهرستان نوشهر حاضر بودم تا از اقدام ارزشمند دو ورزشکار ایرانی، خانم الهام اصغری، نخستین بانوی شناگر کشورهای اسلامی و دانیال توحیدی، ملی پوش قهرمان تیم قایقرانی کشور در حمایت از فک دریای کاسپین، قدردانی کنم. خانم اصغری با شنا کردن مسیر 10 کیلومتری تالاب میانکاله و سپردن مشعل صلح و محیط زیست در بندر ترکمن به دانیال توحیدی، وی را مهیای یک پاروزنی شگفتبرانگیز هزار کیلومتری از بندر ترکمن تا بندر باکو در کشور آذربایجان کرد. این دو در طول مسیر خود، به تناوب در شهرستانهای بین راه با حضور در جمع مردم، علاقهمندان به محیط زیست و گروههای دانشآموزی، میکوشند تا حساسیت ایشان را به موضوع حیات وحش دریای شمال، به ویژه گونه در حال انقراض فک خزری جلب کنند؛ مشعلی که در نهایت قرار است به مقر اروپایی سازمان ملل متحد در ژنو برسد. نکتهی شوقبرانگیز مراسم دیروز برای نگارنده آن بود که وقتی تصویری از یوزپلنگ آسیایی را به عنوان نماد طبیعت ایران برای دانشآموزان نوشهری نمایش دادم تا به ایشان یادآور شوم که کارکرد یوز در خشکیهای ایران به مانند کارکرد فک در آبهای مازندران است و آن را هم به عنوان نماد حیات وحش دریای کاسپین باید حفظ کنیم، ناگهان با ابراز واکنش شدید بچهها روبرو شدم که جملگی با اشتیاق میگفتند: یوزپلنگ قرار است سال آینده به برزیل برود و فوتبال بازی کند! در حقیقت در فاصلهی کمتر از سه ماه پس از انتشار نخستین یادداشتم در بارهی استفاده از فرصت حضور یوزپلنگ آسیایی در جام جهانی 2014 برزیل، اینک میدیدم که بازتابها و بازخوردهای آن پیشنهاد تا سواحل مازندران هم رسیده است. دستاوردی که محقق نمیشد اگر ارادهی آرش نورآقایی عزیز و تیم همراهش، هومن جوکار و کارگروهی که سامان داده، معصومه ابتکار، محمدعلی نجفی، فرهاد توحیدی، سپ بلاتر و بسیاری دیگر از عزیزان در حمایت از این حضور نمادین شکل نمیگرفت …
در این میان، چهار روز پیش، خبر رسید که هنرپیشه مشهور سینمای هالیوود و جهان، لئوناردو دی کاپریو که با بازی در فیلم پرفروش تایتانیک برای اغلب ایرانیها هم چهرهای نام آشنا محسوب میشود، در اقدامی نمادین،مبلغ سه میلیون دلار به پروژه حمایت از ببر در کشور نپال کمک کرده است. در این فکر بودم که اگر ما نیز بتوانیم با مدد گرفتن از شخصیتهای بینالمللی سینمای ملی خود چون عباس کیارستمی، اصغر فرهادی، بهرام بیضایی، امیر نادری، بهمن فرمان آرا، داریوش مهرجویی، سوسن تسلیمی و … در این حوزه دست به ظرفیتسازی زده و نامداران ثروتمند سینمای جهان را ترغیب به حمایت از پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در ایران و دیگر پروژههای مشابه کنیم، این اقدام تا چه اندازه میتواند به ماندگاری طبیعت ایران کمک کند؛ اقدامی که اینک با حرکت تحسینبرانگیز ظریف، هوشمندترین وزیرخارجه تاریخ حیات ایران در آفریدن نخستین ترکها بر سازمان تحریمهای فلهای بر علیه ایران، شاید بیش از هر زمان دیگری قابل حصولتر باشد! نه؟
وقتی که شرق با یوز در برزیل شوخی میکند!
وقتی که محمد علی نجفی بر خلاف عادل فردوسیپور دست رد به سینه یوز در برزیل نمیزند!
بیانیه پایانی همایش علمی گردشگری و اکوتوریسم آبی و تلاش برای حفاظت از آن
ما شرکتکنندگان در همایش علمی و بزرگ گردشگری و اکوتوریسم آبی و تلاش برای حفاظت از آن که در هشتمین روز از مهر 1392 در مرکز همایشهای بینالمللی برج میلاد تهران برگزار شد، خواهان رعایت و توجه به موارد زیر هستیم:
1- تغییر رویکرد به گردشگری و به ویژه بومگردی مسئولانه، میتواند با کاهش وابستگی معیشتی به سرزمین، هم از اضمحلال منابع استراتژیک آب و خاک و پوششهای گیاهی کشور بکاهد و هم روند نگرانکننده جریان بیابانزایی را مهار سازد. از این رو، انتظار ما از مسئولین، قانونگذاران و کلاننگران حکومتی آن است تا زیرساختها و حمایتهای معنوی و مادی و حقوقی لازم در این مهم تسریع گردد.
2- تدوین کدهای اخلاقی در حوزه گردشگری آبی کشور در دستور کار سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری قرار گیرد.
3- سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با مشارکت سازمان حفاظت محیط زیست سازوکارهای لازم برای تحقق مفهوم واقعی توسعه اکوتوریسم در طبیعت کشور را اتخاذ و به اجرا گذارند.
4- تصمیمگیری در حوزه طبیعت گردی آبی با مشارکت جدیتر سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت نیرو در قالب تشکیل یک کارگروه مشترک با مسئولیت کمیته ملّی طبیعتگردی صورت گیرد.
5- تصمیم سازی در ارتباط با توسعه طبیعت گردی آبی (نوع فعالیت های تفرجی، شکل و تنوع منابع تفرجی، زمان فعالیت ها، برنامه ریزی و طرح ریزی مکانی، برنامه ریزی اجرایی، ظرفیت یابی) با مشارکت متخصصان و حمایت از بخش خصوصی و سازمان های مردم نهاد ذیربط صورت گیرد.
6- از آنجا که اکوتوریسم همان اکولوژیکال توریسم (گردشگری اکولوژیکی یا بومشناختی) است، بنابراین انسان به عنوان یکی از اجزاء بومسازگان (اکوسیستم) نقش مهمی در این مهم ایفا میکند. از این رو، ارزش ها و باورهای جامعه محلی، فرآیندهای اجتماعی و اقتصادی آنها در تصمیمسازی برای توسعه طبیعت گردی آبی و دیگر بخشهای مرتبط محور توجه قرار گیرد. به ویژه از آنجا که اکوتوریسم طبق تعریف به فعالیتهای گردشگری با رویکرد مسئولانه در محیطهای طبیعی گفته می شود که دارای دو ویژگی خاص حفاظت از طبیعت و حمایت از بقای زیستی و ارزشهای سنتی و بومی جوامع محلی باشد؛ لازم است تا این هنجارها در چیدمان طراحی توسعه این بخش به درستی رعایت گردد، چرا که بدون این دو ویژگی، فعالیت گردشگری مذکور از جنس اکوتوریسم نیست.
7- گردشگران طبیعت گردی آبی خود را با محدودیت ها و آستانه های طبیعت و ارزش های جامعه محلی هماهنگ کنند و به فرایندها و عملکردهای طبیعی و بومی احترام بگذارند.
8- تصمیم گیرندگان، تصمیم سازان، جامعه محلی و گردشگران نسبت به عملکرد خود در گردشگاه های آبی و تالابی (پایداری ساختار، فرایندها و عملکرد بوم شناختی طبیعت) مسئولانه رفتار کنند.
9- تصمیم گیرندگان، تصمیم سازان و گردشگران در طبیعت گردی آبی، نسبت به عملکرد خود در جامعه محلی (پایداری ساختار، فرایندها و عملکرد اجتماعی و اقتصادی بومی) مسئولانه عمل کنند.
10- تصمیم گیرندگان طبیعت گردی آبی، به دستاوردهای تخصصی تصمیم سازان (مکان یابی، ظرفیت یابی، فعالیت سنجی، زمان بندی، ارزیابی اثرات) وفادار باشند و نسبت به آن مسئولانه عمل کنند.
11- تصمیم گیرندگان طبیعت گردی آبی، سازوکارهای لازم را برای توسعه رفتار مسئولانه جامعه محلی با طبیعت و گردشگران (توسعه برنامه های ترویجی و مشارکتی) اتخاذ نمایند.
12- سازوکارهای حمایتی برای پشتیبانی از محصولات و خدمات جوامع محلی در گردشگری آبی به نحوی اتخاذ شود که حساسیت و اهمیت اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی منابع آبی مغفول قرار نگیرد.
13- فعالیتهای گردشگری در محیط طبیعی بر جوامع محلی تاثیر میگذارد و بدلیل ارتباط مستقیم طبیعت با معیشت مردم محلی و نیز دانش تجربی و کاربردی برتر آنان و نیز حساسیتهای آنان نسبت به محیط خود، نباید توسعهی سیاستهای دولت در حوزه اکوتوریسم تنها به شعار و یا حرکتهای نمایشی و استفاده ابزاری از جوامع محلی محدود و منجر شود. در این راستا توجه به چند نکته اهمیت دارد :
نخست آن که جوامع محلی واقعی و دارای پتانسیل برای رسیدن به اهداف اکوتوریسم شناسایی شود و استعدادهای آنها برای مشارکت کشف گردد .
دوم آن که سهم جوامع محلی از سرمایه گذاریها در سایتها مشخص شود و سرمایه گذاریهای مذکور به سمت رسیدن به اهداف و اصول پایداری هدایت شوند.
سوم آن که پروژه های جوامع محلی باید دراز مدت باشند و فعالیتها در طی زمان ارزیابی شوند و فعالیتهای تشویقی و تکمیلی و حمایتی طراحی شوند .
و چهارم این که بهنرین پیشنهاد، تشکیل نهادهای محلی گردشگری و سپردن مدیریت سایتها به آنان در کنار طراحی فرآیند نظارتی با حضور همه دست اندرکاران از جمله دولتی و بخش خصوصی و …. است .
در پایان ضمن امیدواری از تداوم چنین نشستهای تخصصی پربار و پرشوری که با مشارکت کمسابقهی همهی علاقهمندان این حوزه و نیز حضور مقامات عالیرتبه سازمان حفاظت محیط زیست، وزارت نیرو و سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به انجام رسید، امیدواریم در نشست سال آینده بتوانیم میوهی شیرین این همافزایی شکوهمند را درک کنیم و گامی بلند به سمت تحقق آرمانهای مندرج در سند 20 ساله ایران 1404 برداریم.
انشاالله.
بومگردی مسئولانه چگونه میتواند خطر بروز جنگ آب را کاهش دهد؟
یادداشت پیش رو، متن سخنرانیام در همایش گردشگری و اکوتوریسم آبی است که به عنوان دبیر علمی همایش، هفته گذشته در تالار مرکزی برج میلاد تهران ارایه شد:
به رغم آن که ما در کرهای زیست میکنیم که سه چهارم آن را آب فرا گرفته است، اما همچنان بزرگترین کابوس توسعه و کیفیت حیات بر روی زمین، همانا دسترسی به آب قابل استفاده است. چرا که فقط سه درصد از مجموع آب موجود در زمین، شیرین است و دو سوم از این میزان هم، عملاً در یخچالهای طبیعی کوهستانی و سرزمینهای یخ زده در جنوبگان و شمالگان محبوس مانده است. به دیگر سخن، میزان آب تجدیدشونده در کره زمین فقط یک درصد از کل آبهای زمین را تشکیل میدهد و این مقدار هم تقریباً هزاران سال است که بدون تغییر مانده است. یعنی: حجم آبی که پیشینیان ما در زمان امپراتوری بزرگ هخامنشیان با کمتر از 20 میلیوننفر در روی کره زمین در اختیار داشتند، تقریباً همان مقدار آبی است که هماکنون بیش از هفت میلیارد نفر ساکنان زمین از آن برخوردارند. چنین واقعیتی آشکارا نشان میدهد که دورنمای توسعه در زمین با مختصات کنونی آن تا چه اندازه شکننده و محدودکننده به نظر میرسد. این مسأله به ویژه در قارهای که ما در آن زیست میکنیم – آسیا – نمود بیشتری هم دارد؛ چرا که فقط 36 درصد منابع آب تجدیدشونده جهان را دریافت میکند، در حالی که 60 درصد جمعیت کره زمین را مأوا داده است . این در حالی است که میزان منابع آب تجدیدشونده در حوضه آبخیز رودخانه آمازون، جایی که فقط 0.4 درصد از مردمان زمین را سکنی داده است به بیش از 14 درصد میرسد. چنین محدودیت تبعیضآمیزی، حتی در درون قاره آسیا هم به شدت محسوس است، آنگونه که هر چه به سمت جنوب باختری آن پیش میرویم، بر ابعاد نگرانکنندهاش افزوده میشود. کافی است بدانیم در طول نیم قرن اخیر، 50 مورد خشونت بین کشورها بر سر آب گزارش شده است که تنها هفت مورد آن به منطقهای که ایران عزیز ما در آن استقرار دارد – خاورمیانه – بازنمیگردد .
چنین است که اگر پیشتر، نمایندگان شرکتکننده در نشست عمومی سازمان ملل متحد، سال 2013 را «سال جهانی همکاری در زمینه آب» اعلام کرده و به تبع آن، سازمان جهانی جهانگردی هم شعار امسال روز جهانی جهانگردی – 27 سپتامبر (پنجم مهر) – را در پیوند آب، گردشگری و حفاظت از آینده مشترک تعریف کردهاند؛ ناشی از همین دانستگی است؛ دانستگی گرانی که باید قدر آن را در ایران، بیشتر از هر جای دیگری بدانیم. آیا میدانیم؟
ما در جهانی زندگی میکنیم که به طور متوسط حدود 80 درصد از منابع آب شیرینش در اختیار بخش کشاورزی قرار میگیرد تا به تولید غذا اختصاص یابد. اما آیا واقعاً جمعیت امروز جهان به 4 میلیارد تن غذا در سال نیاز دارد؟ اگر اینگونه است چرا مراجع معتبر جهانی در ژانویه سال 2013 اعلام کردند که حدود نیمی از تولید سالانه غذا، بدون استفاده به هدر میرود ؟ در حقیقت، به نظر میرسد مشکل یک میلیارد گرسنه امروز، بیشتر از آن که ناشی از کمبود زمین و آب کشاورزی و تولید محصولات غذایی باشد، ناشی از وجود یک نظام عدالتگریزانه و مصرفگرایانه است که در آن ملاحظات اقتصاد بازار بر ارزشهای والای تمدن مدنی ارجحیت دارد.
این واقعیت در شرایطی هولناکتر و در عین حال زنهاردهندهتر مینماید که بدانیم، دستکم 90 درصد از آب قابل استحصال کشور به بخش کشاورزی اختصاص یافته است؛ بخشی که به دلیل استقرارش در عرض 35 درجه شمالی – موسوم به کمربند خشک جهان – هرگز از مزیت نسبی درخوری برای تبدیل این انرژی گرانبها به غذا برخوردار نبوده و نخواهد بود.
اینگونه است که مدخلی تأملبرانگیز برای ورود صنعت گردشگری و بومگردی مسئولانه باز میشود؛ صنعتی پیشتاز که امروز بیش از یک هزار میلیارد دلار درآمد سالانه در جهان درو میکند و جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از کشورهای ممتاز جهان از منظر جذابیتها و مزیتهای طبیعی، تاریخی و فرهنگی میتواند بخشی از درآمدهای سرانهی خود را به جای کشاورزی ناپایدار از این محل کسب کرده که به مراتب وابستگی معیشتی کمتری میآفریند و دورنمای رفاه و توسعهی ایرانیان را در افقی دورتر، مستحکمتر میسازد.
ارایهی 10 عنوان سخنرانی علمی در این همایش و بررسی و تحلیل ابعاد گوناگون این فرصت بزرگ با لحاظ موازین و ملاحظات محیط زیستی، به همین دلیل در دستور کار گردهمایی بزرگ امروز قرار گرفته و سخنرانان فرهیخته و کاربلد ما میکوشند تا با ارایهی کدهای اخلاقی در حوزهی بومگردی آبی، تا مصادیق و استعدادهای گردشگری آبی در ایران و جهان، حساسیتهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی این حوزه را تبیین کرده و راهکارهایی برای همافزایی با مردم و جوامع محلی در این چشمانداز روشن وطن بنمایانند.
باشد که حاصل این هماندیشی و بارش فکری امروز بتواند چون شتابدهندهای معجزهگر، سرعت رونق بومگردی مسئولانه را در وطن به سود کاهش وابستگی معیشتی به سرزمین و مهار جریان مهلک بیابانزایی ارتقاء داده و بدینترتیب، نسل فردای این بوم و بر همچنان بتواند از وجود نگین فیروزهای دوستداشتنیاش در شمال باختری وطن – دریاچه ارومیه – بهرهمند شود؛ همانگونه که با دمیدن حیات دوباره به هامون، جازموریان، بختگان، طشک، کمجان، گاوخونی، گمیشان، کافنر، ارژن و پریشان، خواهیم توانست از پریشانحالی مردمانی که نشان دادند سزاوار این پریشانی و بیم از آینده نیستند، بکاهیم.
انشاالله.