لابد ماجراي شگفتانگيز قطع يك درخت كهنسال ديگر را در استان گيلان شنيدهايد؟ درختي كه در بقعه سيد رقيه رشت زيست ميكرد و ظهر روز 30 فروردين 1389، در حضور جمعي از مردم و مسئولين و به فرمان رييس اداره اوقاف استان گيلان به مسلخ رفت تا به عنوان ششمین نماد خرافه پرستی در گیلان قرباني جهالتهاي شگفتآور اين روزگاران شود …
آن هم در حالي كه شكايت دو سال پيش نگارنده به همراه 11 نفر از متخصصان منابع طبيعي كشور، از ايشان – حجتالاسلام والمسلمين سيدكاظم ميرحسيني اشكوري – بر عليه اقدام پيشين وي به دليل عدم كفايت ادلهي لازم، مختومه اعلام شد! چه دليلي از اين بالاتر براي اثبات جرم؟
کافی است به یاد آوریم که در همین هفتهی منابع طبیعی اخیر در اسفندماه 1388، عالیترین مقام جمهوری اسلامی ایران، چگونه بر حفظ درختان تأکید کردند و آیتالله امامی کاشانی در خطبههای نماز جمعه با چه شور و حرارتی از قطعکنندگان درخت به عنوان خارج شدگان از دیدن یاد کردند!
چیزی که بر غم آدم میافزاید، همین پارادوکسهاست! نیست؟
بگذریم …
ظاهراً طبیعتستیزان در مملکت همچنان دست بالا را دارند و به راحتی آب خوردن میتوانند درخت اعدام کنند و تازه از اقدامشان در حضور مقامات کشوری و لشکری رونمایی کرده و مصاحبه هم بنمایند! منتها من – با توجه به آیین های نکوداشت روز جهانی زمین – یک پیشنهادی برای سهولت بیشتر امور برای وزارتین راه و ترابری، صنایع، نفت، نیرو و بقیهی طبیعتستیزان محترم دارم! لطفاً از الگوی اداره کل اوقاف استان گیلان درس بگیرید و از این پس برای سهولت بیشتر کار درختکشیهاتان، قبل از شروع تخریب، یک چند تکهای پارچههای رنگی کهنه به درختان مورد نظر ببندید (برای تداعی معانی بهتر نگاهی بیاندازید به فیلم حاتمی کیای عزیز: به رنگ ارغوان!) و آنگاه به بهانهی مبارزه با خرافهپرستی دمار از روزگار جنگل ابر و زاگرس و پارک ملی گلستان و … درآورید!
کسی چه میدونه؟ شاید مورد قدردانی ویژه هم قرار گرفتید! و به خاطر رهایی مردم از خطر سوسک و مارمولک و دیگر حشرات موذی، دعای خیری هم پشت سرتان روان شد! نشد؟
بیشتر بدانید:
– آن پارچه سبز رنگ بر روی این تنهی اعدام شده در رضوانشهر … رضوانشهر … رضوانشهر!
– ماجرای قطع درختان کهنسال ، به دادگاه ویژه روحانیت رسید!
– درختستیزان در گیلان بر ارادهی خود همچنان استوار هستند!
– سریال قتلهای زنجیرهای درختان کهنسال به تهران رسید!
– قتل عام درختان کهنسال، از گیلان به قم رسید!
– بر علیه این جرم آشکار باید ایستادگی کرد
– اعتراض کمسابقه به درختسوزان ادارهی اوقاف در گیلان!
– قطع درختان کهنسال گیلان به بهانهی مبارزه با خرافات!
آن پارچه های سبز اگر به مچ های دستان ما، اگر به شاخه های درختان بسته شوند…. جرم اند و مستوجب اعدام ! اما اگر به ضریح امامزاده ای بسته شوند نکویند و مستحق نیایش !
ناسازه ها فراوانند در این دیار بانو …
مهم این است که ناسازه های برون، نتوانند به درون راه یابند و آدمی را مشوش سازند.
درود …
استاد
روز جهانی زمین
بر سوگواران این زمین
تسلیت باد
درسته! اینجوری هم می شه به موضوع نگاه کرد!!
با سلام خدمت جناب درویش گرامی
مشکل مسئله رنگ سبز!! پارچه بود، باقی جریان بهانه…
کاش فقط مشکل آن باشد شباهنگ عزیز …
چرا کسی به این پرسش ساده جواب نمی دهد که با وجود 900 امام زاده در استان گیلان، چرا مردم این خطه همچنان باید با آن 40 درخت کهنسال بیشتر راز و نیاز کنند و حاجت بخواهند تا با آن 900 امامزاده؟!
مشکل اصلی این است شباهنگ عزیز!
حرف حق رو زدید جناب درویش،حرف حق هم جواب نداره!
درود بر آنهایی که حرف حق را می شنوند و انکار نمی کنند …
کور کور را پیدا میکنه،سبز هم سبز رو!
زنده باشی رفیق سبزاندیش من …
درود بر درویش طبیعت ایران
مجموعهی متناقضی از اخبار خواندم که مپرس!
از یک سوی نمایندههای محترم مجلس از کسب عنوان سومی وبلاگ سبز باخبرند و از سوی دیگر سازمان اوقاف فرمان قتل درخت بیزبان را صادر میکند.
آقای درویش عزیز
چرا ما ایرانیان شوربخت، از این عبداللطیف عبادی فقط یک فروند داریم!
پاسخ:
قباد جان: مگر نمی دانی که ایران کشور پارادوکسهاست!
در ضمن اگر در مورد آن یک فروند! جوابی پیدا کردی، ما را هم خبر کن برادر!
بی چاره درخت! از ما- موجوداتی- که به هم نوع خودمون هم رحم نمی کنیم، چه طور می شه انتظار دغدغه های زیست محیطی رو داشت، آقای درویش!؟
روز جهانی زمین هم که…
بله مونترا جان …
روز جهانی زمین هم که آمد و رفت و ما هیچ نشانه ی درخوراعتنایی که ثابت کند: طبیعت ستیزان در فشار قرار گرفته اند، ندیدیم!
چه می شود گفت جز اینکه:
..اینجا تهرونه..بله! قر فراوونه..بله!!!
حداقل خواندن این شعر بند تنبانی بار سیاسی ندارد.
ماجرای قطع درختان از چنار امام زاده صالح تجریش شروع شد.
خودمانیم ها خرافات زیاد هم چیز بدی نیست!!!!
نهصد امامزاده در مقابل چهل درخت!!!
آنوقت از همین چهل درخت هم میترسند.
فقط به این دلیل که سبز و زنده هستند و ریشه در زمین دارند.
محمدجان خوشبختانه این گونه درختان که تعدادشان هم کم نیست هنوز در سرزمین بختیاری قداست خود را حفظ کرده اند و به شدت مورد توجه مردم هستند و تا حالا امثال اشکوری ها نتوانستند به آنها چپ نگاه کنند! …
این پارادوکس بین بختیاری ها و رشتی ها هم بد نیست ها، نه؟
البته چندی پیش هم یک درخت کهنسال در دیار شما قطع شد رفیق!
داغ دلم رو تازه کردید اقای درویش … داغ دلم رو تازه کردید …
مطمئنم بی بی رقیه هم راضی نبود به این درخت کُشی … بی بی خیلی مهربون تر از این حرف هاست
روحم خراشیده شد وقتی آن مصاحبه ی افتخار انگیزِ ِ قاتلان ِ درخت را خواندم!
مي فهمم … اما ايمان دارم كه خداوند آنهايي را كه درختان را اينگونه به مسلخ مي برند، عذابي بزرگ مهمان خواهد كرد.
آيا تصويري از بي بي رقيه و آن درخت داريد سروي جان؟
نه متاسفانه … نه …
گاهی فکر می کنم باید از تمام درخت های اطرافم عکس بگیرم تا فراموش نکنم که روزی این دور و ور ها ، درختی نفس می کشیده