بایگانی دسته: فقر فرهنگی

از دردی که می کشیم … البته نه از گورخرهای آسیایی!

    9 روز پیش در بیست و ششمین روز از فروردین 1392، یک گردهمایی حقیرانه با عنوان: نخستین نشست هم اندیشی خبرنگاران مدافع محیط زیست در فرهنگسرای رسانه برگزار شد و از بنده هم درخواست گردید تا در این هم اندیشی سخنرانی کنم. حقیرانه از آن جهت که شمار خبرنگاران محیط زیستی حاضر در قلب پایتخت کشوری که به اصل 50 قانون اساسی‌اش می‌نازد، به دشواری از شمار انگشتان دو دست تجاوز می‌کرد و البته خودشان بهتر از هر کسی می‌دانند که چند درصدشان به راستی صاحب دانش تخصصی یا تجربه درخور در این رشته هستند. ادامه‌ی خواندن

تصاویری از زباله‌های نوروزی در زاگرس!

     تاکنون همواره از میزان رو به افزایش تراکم و انباشت زباله به عنوان یکی از مهم‌ترین آفت‌ها و تهدیدهایی که حیات رویشگاه هیرکانی در شمال کشور را به خطر انداخته، یاد می‌شده است؛ مؤلفه‌ای که ناشی از تمایل شتابان هموطنان، برای گذران اوقات فراغت و تعطیلات آخر هفته، نوروزی و تابستانی خویش در نوار باریک و سبز مناطق ساحلی گلستان، مازندران و گیلان است.قصه‌ی پرغصه‌ی بسیاری از مناظر نازیبا و متعفن امروز در کلاردشت، دامنه‌های تنکابن، علی‌آباد کتول، نور، سلمان‌شهر، ماسوله، لاهیجان، رامسر، مرزن‌آباد، بوجاق، انزلی و … مؤید همین واقعیت بوده و حاصل آن، در شمار زشت‌ترین چشم‌اندازهایی است که روزگاری از آنها با عنوان پاره‌هایی از بهشت در شمال کشور یاد می‌شد. ادامه‌ی خواندن

پافشاری رییس جمهور بر اجرای یک طرح غیرقابل اجرا نشانه چیست؟

    دکتر محمود احمدی‌نژاد در بعدازظهر بیست و سومین روز از فروردین 1392، هنگام افتتاح نیروگاه سیکل ترکیبی سنندج، مجدداً بر یک تصمیم سوخته تأکید کرد و از خواست و اراده‌ی دولت متبوعش برای واگذاری دو هزار متر مربع زمین به هر خانواده ایرانی سخن گفت تا همه‌ی ایرانیان، هم بتوانند از زیستن در منازلی فراخ و مجلل لذت برند و هم تمامی هزینه‌های خانوار را با کشت و کار در نیمی از این زمین، تأمین کرده و ثروتمند شوند. ادامه‌ی خواندن

حال طبیعت ایران در نوروز 1392

    نگارنده در طول تعطیلات نوروزی امسال، این بخت را داشت تا به همراه خانواده‌اش بیش از 4 هزار کیلومتر از خاک وطن را در استان‌های خوزستان، بوشهر، اصفهان، کهکیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری درنوردد. چند نکته در طول این سفر قابل ذکر است: ادامه‌ی خواندن

گزارشی از سخنرانی ام در حسینیه ارشاد

    همان طور که پیش تر اشاره کرده بودم، در نخستین روزهای سال جاری و به دعوت انجمن علمی وابسته به پژوهشکده زلزله شناسی ایران، فعالین و دوستداران محیط زیست و برخی از نمایندگان رسانه های گروهی در کتابخانه حسینیه ارشاد به دور هم جمع شدیم تا از روزگار محیط زیست ایران بگوییم … از کارهایی که نباید کرد و کردیم و از کارهایی که باید کرد و هنوز نکردیم … ادامه‌ی خواندن

چرا تخریب محیط زیست در ایران همچنان رأی می‌آورد؟!

    کمتر از یکماه از آغاز سال 1392 می‌گذرد، با این وجود به جرأت می‌گویم که 25 روز گذشته از سال 1392 از منظر شوک‌هایی که به طبیعت ایران و دوستدارانش وارد شده، با هیچ یک از 25 روزهای نظیرش در طول سال‌های گذشته قابل مقایسه و برابری نیست! دقت کنیم که در واپسین دقایق از سال کهنه، دستگاه متولی محیط زیست کشور، با حکم برکناری مدیری روبرو شد (دکتر اصغر محمدی فاضل، معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست) که آشکارا دلیل برکناری‌اش را در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا، مخالفتش با زمین‌خواری و مافیای قدرتمند شکار عنوان کرده بود. ادامه‌ی خواندن

پانزده فروردین 1392؛ بررسی وضعیت محیط زیست ایران در حسینیه ارشاد

    موضوع نخستین نشست علمی سال 1392 که به همت دکتر مهدی زارع، رییس پژوهشکده زلزله‌شناسی ایران و همکاران‌شان در محل کتابخانه حسینیه ارشاد برگزار خواهد شد، بررسی وضعیت محیط زیست ایران است. رخداد خجسته‌ای که آن را در نخستین روزهای سال نو به فال نیک می‌گیرم. چرا که قرار است این سلسله نشست‌های علمی به طور مرتب در دیگر موضوعات هم ادامه یابد و از این که موضوع محیط زیست به عنوان آغازگر این رشته سخنرانی‌ها انتخاب شده است، مسرورم. در این برنامه، نگارنده می‌کوشد تا به مدت حدود 45 دقیقه تصویری اجمالی از فرازها و فرودهای محیط زیست ایران ارایه داده و چشم‌اندازی از آینده را به تصویر کشد. ادامه‌ی خواندن

طبیعت ایران در سال 1392، آبستن چه حوادثی است؟

    وقتی به پیش‌بینی‌هایی که برای سال 1391 انجام داده بودم، نگاه می‌کنم ، با شگفتی درمی‌یابم که اغلب پیش‌بینی‌های منفی من درست از آب درآمد؛ اما دریغ از آن که یکی از پیش‌بینی‌های مثبتم برای محیط زیست ایران در سال 91، جامه‌ی حقیقت به تن کند! چرا؟ ادامه‌ی خواندن

یک آرزوی سبز برای سال 1392

    نفس‌های سال 1391 هم به شماره افتاد؛ همان طور که تا چشم بر هم بزنیم، درمی‌یابیم که نفس‌های قرن چهاردم هجری شمسی هم به پایان خواهد رسید؛ قرنی که بی‌شک، یکی از پرفراز و نشیب‌ترین بزنگاه‌های تاریخی کشوری را رقم زد که بیش از هفت هزار سال تاریخ مدنیت دارد. ما صاحب سرزمینی هستیم که زرتشت را به جهان معرفی کرده است، نخستین پیامبری که بزرگترین گناه را آلوده کردن محیط زیست نامید. حتا دو تن از بزرگترین مورخان جهان، هرودت و گزنفون بارها تأکید کرده‌اند که ایرانیان هیچ چیز آلوده و کثیفی را در آب نمی‌ریزند و در پاک نگهداشتن خاک بسیار می‌کوشند . بعدها خاتم پیامبران هم تأکید کرد که در نزد او حرمت هر شاخه‌ی درخت چون بال یک فرشته است. امام جعفر صادق (ع) هم هشدار داد که زندگی گوارا نخواهد بود اگر هوای پاک و آب تمیز در آن وجود نداشته باشد. این‌ها را گفتم تا بدانید و بدانیم در چه سرزمینی و با چه پشتوانه‌ی غنی‌ای از فرهنگ، تمدن و ادبیات نزدیک به طبیعت زیست می‌کنیم؛ ادبیاتی که بارها و به زبان‌های گوناگون از زمان فردوسی تا امروز زنهار داده که نباید کاری کنیم که به قانون درخت بربخورد. ادامه‌ی خواندن

پانزدهمین سالگرد روز جهانی مقابله با سدسازی گرامی باد

     امروز، 24 اسفند 1391، پانزدهمین سالی است که جهانیان روز حفاظت از رودخانه‌ها در برابر سدهای بزرگ را گرامی می‌دارند. سدهای بزرگ، مهمترین شناسه‌ی تفکر سازه‌ای در مدیریت منابع آب محسوب می‌شوند؛ شناسه‌ای که نماینده‌ی بارز شکست تفکری است که پنهان کردنش در بسیاری از سرزمین‌های موجود در کره خاک، به ویژه ایران آشکارا ممکن نیست! هست؟ ادامه‌ی خواندن

ثبت کَبک‌کُشی؛ رویداد تلخی که امید می‌پراکند!

    در آخرین فصل سال، در زمانی که مجموع اندوخته‌های وحوش کشور هرگز در هیچ دوره‌ای از تاریخ حیات سازمان حفاظت محیط زیست در طول نیم قرن گذشته، چنین اندک و در معرض خطر نبوده است؛ از اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان چهارمحال و بختیاری خبر رسید که دو دسته گل جدید را به نام خود، هدیه به تاریخ غمبار و مظلوم حیات وحش و محیط زیست ایران کرده‌اند، آن هم بدون هیچ احساس گناه یا پریشان حالی مشهودی! نام این دو دسته گلِ به آب داده شده، یکی ثبت شکار به عنوان میراث معنوی در فرهنگ بختیاری بود که در اوایل زمستان عینیت یافت و همان موقع برخی از فعالان محیط زیست منطقه و کشور از جمله نگارنده به آن شدیداً واکنش نشان داده و اعتراض کردند. اما از آنجا که نهادهای دولتی اغلب یا صدای منتقدان خود را نمی‌شنوند و یا پیام اعتراض ملت را زمانی دریافت می‌کنند که دیگر کار از کار گذشته است! این بار هم به جای پاسخ‌دهی مناسب به این اعتراض‌ها، دومین دسته گل را هم به آب داده و شکار کبک در فرهنگ بختیاری را هم ثبت ملّی کردند! و هیچ از خود نپرسیدند که آیا برای پاسداشت دلاوری‌های مردان و زنان بختیاری، هیچ راه برازنده‌تری چون ثبت کبک کشی وجود نداشت؟ ادامه‌ی خواندن

یک خبر خوش برای مخالفان شکار

    تازه‌ترین سرشماری‌ها از شمار علفخواران اصلی کشور نشان می‌دهد که چیزی در حدود 111 هزار رأس بیشتر از آنها باقی نماده است . یعنی: مجموع همه‌ی کل‌ها، بزها، قوچ‌ها، میش‌ها، آهوها و جبیرهایی که اینک در سرزمین پهناور ایران زیست می‌کنند، حتا برابر با نیمی از جمعیت این وحوش در منطقه‌ی دشت ارژن و پریشان و کوهستان‌های مشرف به رویشگاه برم در سال‌های میانی دهه‌ی چهل هجری شمسی؛ زمانی که اسکندر فیروز بزرگ، سازمان متولی محیط زیست را در این کشور بنیان نهاد، هم نیست! چگونه چنین فاجعه‌ای در کمتر از نیم قرن رخ داده است؟ و چگونه همه سکوت کرده‌ایم در برابر این روند شتابناک مرگ در اصلی‌ترین زیستگاه‌های کشور؟ این در حالی است که پیش از آن تاریخ هم، دو پستاندار اصلی و مشهور کشور، یعنی ببر مازندران و شیر یال کوتاه ارژن را از دست داده بودیم؛ آن هم در زمانی که هنوز مفهوم توسعه، راه‌سازی، جانمایی شهرک‌های صنعتی، رشد سکونتگاه‌های انسانی، گسترش اراضی کشاورزی و به طور کلی آلودگی منابع آب، خاک و هوا چنین قارچ‌گونه، تومور سرطانی خود را بر پیکره‌ی اندام‌های طبیعت وطن چنگ نزده بود و هنوز تمامی تالاب‌ها و دریاچه‌ها و رودخانه‌های کشور آباد بود و لبالب از آبی زلال و گوارا. به سخنی ساده‌تر، مهم‌ترین دلیل نابودی ببر و شیر در ایران، بی شک، شکار بی‌رویه‌ی این دو گربه‌سان ارزشمند طبیعت ایران‌زمین بوده است؛ روندی که به رغم روشنگری‌های فراوان و ظهور نهضت‌های پیش‌رو برای آگاهی‌بخشی در حوزه‌ی رعایت احترام به حق حیات برای‌ همه‌ی زیستمندان ساکن در کره زمین، همچنان دست بالا را دارد؛ واقعیتی که اعلام رسمی بیش از یک میلیون و پانصدهزار اسلحه دارای مجوز در دست مردم، آن را آشکارا تأیید می‌کند. غم‌انگیزتر و شرم‌آورتر از همه، مشاهده‌ی موضع انفعالی سازمانی است که باید متولی و پاسدار زیگونگی حیات در وطن باشد؛ سازمانی که سال گذشته، عالی‌ترین مقام مسئولش در حوزه‌ی محیط طبیعی در دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران و در حضور شاهدان فراوانی از جمله نگارنده، به صراحت گفت: تا زمانی که در این مسئولیت حضور دارد، هیچ پروانه‌ی شکاری با امضای اصغر محمدی فاضل صادر نخواهد شد و شوربختانه، اینک، چیزی که فراوان به چشم می‌آید، همین وجود پروانه‌های جورواجور شکار در دست آنهایی است که فکر می‌کنند با ریختن خون این اندک وحوش باقیمانده در طبیعت ایران، ورزشی روحبخش و جان‌افزا و تفریحی سالم به نام شکار را تداوم می‌بخشند! وای برما …

    و وای بر سازمان حفاظت محیط زیستی که وقتی می‌بیند از منظر شاخص EPI، به رتبه‌ی خجلت‌بار 114 نزول یافته است ، به جای آن که کمربندها را محکم‌تر بسته و در کنار حفاظتی جدی‌تر از زیستگاها و تمامیت رویشگاه‌های گیاهی و منابع آب و خاکش، نهضتی فراگیر و فرهنگ‌ساز برای نفی ضدارزشی به نام شکار راه بیاندازد، افسار خود را کاملاً به دست مافیای پرقدرت شکارچیان داده و یکجا نمایشگاه امسال محیط زیست را تبدیل به عرصه و ویترینی برای نمایش و فروش انواع اسلحه‌ها و ابزارهای شکار و ترویج این فرهنگ خون‌ریزانه می‌کند! به راستی این درد و شرم و را باید به کجا برد و با کی سهیم شد؟ آیا نمی‌دانیم که اینک به ازای هر یک از شش گونه علفخوار یاد شده، بیش از 13 اسلحه و 3 هزار گلوله بالقوه وجود دارد که برای کشتن آنها، در کمینگاه‌های مرگ منتظر ایستاده‌اند؟!

    و در چنین شرایطی است که وقتی از پارلمان اروپا خبر می‌رسد که نمایندگانش همین چهارشنبه گذشته – در هیجدهمین روز از بهمن 1391- با تصویب قطعنامه‌ای از اتحادیه اروپا خواسته‌اند در مبارزه با شکار گونه‌های در معرض خطر انقراض نقش مهم‌تری ایفا کند ؛ نفسی کشیده و برق امیدی در چشمان هزاران فعال محیط زیست در ایران هم جان می‌گیرد. یادمان باشد که شمار اعضای «کنوانسیون تجارت بین‌المللی گونه‌های جانوری و گیاهی وحشی در معرض خطر انقراض » – CITES – هم‌اکنون به 176 دولت، از جمله 27 کشور عضو اتحادیه اروپا و نیز جمهوری اسلامی ایران می‌رسد. بنابراین، انتظار می‌رود تا تصویب چنین قطعنامه‌ای بتوان فشار بیشتری بر غارتگران ذخیره‌ی ژنتیکی جهان و قاتلان گونه‌های گیاهی و جانوری در معرض خطر انقراض را انتظار کشید؛ فشاری که امیدوارم سبب شود، مسئولین محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست ایران را هم وادارد تا اقدامی تاریخی و مؤثر برای نفی همیشگی شکار به عنوان یک ورزش یا تفریح سالم و دوستدار طبیعت! انجام دهند.