بایگانی دسته: سدسازي

شقایق‌هایی که زیبا نیستند!

شقایق، یکی از زیباترین گل‌های وحشی در طبیعت ایران است، اما حضور متراکم این گل در عرصه‌های مرتعی کشور، نشان از کاهش گونه‌های خوش‌خوراک دارد! به عبارتی دیگر، شقایق را اغلب در شمار گونه‌های مهاجم طبقه‌بندی می‌کنند که نشان‌دهنده‌ی فقر غذایی مراتعی است که در آن به وفور یافت می‌شوند.

حال به این شقایق‌ها نگاه کنید … تصور می‌کنید اینجا کجاست؟
اینجا کناره‌های رودخانه‌ی شهرچای است که در بالادست آن، سد 7 میلیون متر مکعبی شهر چای از سال 1383 احداث شده است و با عبور از مرکز شهر ارومیه در نهایت به دریاچه می‌ریزد.

و البته همان طور که مشاهده می‌کنید مانند مثال‌های پیشین در لردگان، کرج، شادگان، کارون، زاینده رود و خراسان رضوی، روزگار پرزباله‌ای را تجربه می‌کند! چرا؟

به نظر می‌رسد، اغلب رودخانه‌های کشور به محلی برای هدایت زباله‌های شهری و بین شهری بدل شده‌اند و معلوم نیست که متولی پاکسازی این شریان‌های حیاتی کشور کدام نهاد یا ارگان ذی نفوذ است؟

و اینجا مخزن بزرگترین منبع تأمین آب شرب تهران است!

دیروز در جریان فراخوان بزرگ حمایت از البرز، صحنه‌های شورآفرین و امیدبخش فراوانی را دیدم که آشکارا نشان می‌داد، شمار آدم‌هایی که حاضرند – بدون هیچ چشمداشتی – برای حفظ محیط زیست سرزمین‌شان هزینه کنند، در حال افزایش است. رخدادی که اندکی بعدتر به جلوه‌هایی از آن خواهم پرداخت.

امّا اینک در راستای طرح پرسش در یادداشت پیشین، قصد دارم تا هشداری جدی به هموطنانی دهم که بی‌مهابای فرداها در کار آلوده‌ساختن یکی از راهبردی‌ترین منابع آب شیرین کشور، فرصت را از دست نمی‌دهند!

به این تصاویر دقت کنید تا دریابید که چگونه برخی از ما، به بهانه‌ی گذراندن یک روز تعطیل در کنار رودخانه‌ی کرج، حاضریم در آفرینش چنین صحنه‌های تأسف‌باری نقش داشته باشیم! و متوجه خطر این جزایر مرگبار بر روی دریاچه سد کرج نباشیم!!

و البته نمی‌دانم چرا مسئولین مدیریت آب سد کرج، تمهیدات جدی‌تری برای جلوگیری از این آلودگی و یا پاکسازی سریع‌تر آنها اعمال نمی‌کنند؟
شما چه فکر می‌کنید؟
مردم در بروز این رخداد مقصرتر هستند یا متولیان آب کشور و یا نهادهای تبلیغاتی و فرهنگی و آموزشی ما؟!

البته این را هم بگویم که طرح جلوگيري از آلودگي آب شرب تهران با 4 ميليارد تومان اعتبار از  سال 86 اجرا مي شود یا قرار است که اجرا شود و یا به امید خدا بالاخره می شود! نمی شود؟

عزم فراکسیون محیط زیست مجلس برای پاسخگو کردن مدیران کشور در حوزه محیط زیست!

دوشنبه‌ی گذشته – 30 فروردین 1389- به دعوت محمّدرضا تابش، رییس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی که یکی از بزرگترین فراکسیون‌های مجلس هم در طول 8 دوره‌ی قانون‌گذاری‌اش به شمار می‌رود،  در صحن بهارستان حاضر شدم تا مهم‌ترین دلایل شتاب پس‌رفت در زیست‌محیط وطن را برای حاضرین در آن نشست تبیین کنم. از جمله‌ی شرکت‌کنندگان در این نشست باید به دکتر علی محمّد نوریان (معاون محیط انسانی سازمان حفاظت محیط زیست کشور)، دکتر کامرانی (معاون سلامت وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی)، مهندس صفایی (معاون مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی)، دکتر سعید متصدی (دانشیار دانشگاه شهید بهشتی)، مهندس رشیدی (رییس شرکت کنترل کیفیت هوای شهرداری تهران)، دکتر کوروش خالدی، دکتر ثابت رفتار(مدیرکل دفتر محیط زیست وزارت نیرو)، دکتر شاهسون و زرین احمدزاده (اعضای هیأت مدیره جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست)، محمد مجابی (معاون مرکز مطالعات شهرداری تهران)، سعید مقیسه (مركز پژوهش هاي مجلس)، الهه سلیمانی (دبیر فراکسیون)، دکتر اصیلیان (معاون سابق محیط زیست انسانی)، مهندس زندی (دفتر بررسی آلودگی هوای سازمان حفاظت محیط زیست) و چند تن دیگر از مدیران و متخصصین مخابراتی کشور مانند دکتر احسان میوه‌چی و مهندس مجدمنش اشاره کنم.

در ابتدای جلسه، آقای تابش خبر از عزم جدی فراکسیون برای فعال کردن 5 کمیته‌ی محیط زیستی این نهاد طبیعت‌محور داد که از آن جمله باید به کمیته‌ی یاوران سبز اشاره کرد؛ کمیته‌ای که قرار است موانع فعال شدن تشکل‌های مردم‌نهاد را بررسی، شناسایی و از میان بردارد. همچنین ایشان از صدور نامه‌ای خطاب به دکتر عزیزی، معاون برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری در تاریخ 9 اسفند 1388 خبر داد که در طی آن، با عنایت به ماده 71 قانون برنامه چهارم و لایحه‌ی برنامه پنجم، نسبت به عدم توجه جدی ملاحظات محیط زیستی در طرح‌های ارایه شده به کمیسیون ماده 32 هشدار داده شده و خواهان بازنگری در این طرح‌ها شده است. افزون بر آن، تابش اضافه کرد که باید با محوریت مرکز پژوهش‌های مجلس، موضوع خطرات حضور و انتشار پارازیت‌ها برای جان شهروندان به صورت جدی مورد بررسی قرار گیرد.

از نکات جالب مطرح شده در این نشست باید به موارد زیر اشاره کنم:
مهندس صفایی: در تأیید اظهارات نگارنده در باره‌ی بخشی‌نگری افراطی در حوزه‌ی سدسازی، متذکر شدند که فشار مشاورین قدرتمند سدسازی، یکی از دلایل راضی شدن نمایندگان مجلس به تصویب پروژه‌های جدید سدسازی در کشور است؛ در حالی که هنوز پروژه‌های نیمه‌کاره در این بخش فراوان است!
دکتر اصیلیان: چه فایده دارد که بکوشیم تا استاندارد یورو 5 را برای خودروها اعمال کنیم، وقتی که استاندارد سوخت مصرفی در کشور حتا یورو یک هم نیست!
دکتر نوریان: از مشاورین خواسته‌ام تا نسبت به ارزیابی زیست‌محیطی سدهای ساخته شده اقدام کنند. همچنین در صدد هستیم تا شبکه تلویزیونی محیط زیستی راه بیاندازیم. همچنین می‌خواهیم نظام مهندسی محیط زیست را هم با 10 هزار عضو راه بیاندازیم.
دکتر احسان میوه‌چی: تاکنون 23 میلیون لامپ کم‌مصرف تولید کرده‌ایم که یک و نیم‌میلیارد دلار صرفه‌جویی در مصرف انرژی برای کشور به ارمغان آورده است.
مهندس مجدمنش: در کشور ما حتا تست سلامت آنتن موبایل (emr) هم صورت نمی‌گیرد، چه رسد به پارازیت‌های ماهواره‌ای! در حالی که این تست در همین کشور ترکیه در حال انجام است. ایشان همچنین به شهرداری تهران انتقاد کرده و گفتند: درخت کاشتن کافی نیست، مثلاً آبیاری فضاهای سبز شهرک غرب کاملاً مورد بی توجهی قرار گرفته و درختان بسیاری خشک شده‌اند.
مهندس رشیدی: باید فکری به حال دیده‌بانی از قوانین محیط زیستی کشور کرد.
دکتر خالدی: 60 تا 70 درصد موضوعات مطرح شده در کتاب‌های درسی نوجوانان و جوانان ژاپنی، مربوط به محیط زیست است. در سال گذشته 70 هزار سرطان در کشور ثبت شده است که بسیار زیاد و نگران‌کننده است.
در ضمن محمد مجابی و جناب تابش نیز موفقیت اخیر تارنمای مهار بیابان‌زایی را در کسب رتبه‌ی سوم در بین برترین وبلاگ‌های محیط زیستی جهان تبریک گفتند. همچنین قرار شد تا همزمان با روز جهانی محیط زیست از سایت فراکسیون محیط زیست مجلس در حضور وبلاگنویسان فعال محیط زیستی کشور رونمایی شود.

مؤخره:
پس از پایان سخنانم – که ظاهراً مورد توجه قرار گرفته بود – آقای تابش گفتند: بی جهت نیست که وبلاگت این همه طرفدار دارد و قول دادند تا موضوعات مطرح شده را با جدیت پیگیری کنند، به ویژه مشکلاتی که اخیراً برای سد کارون 4 پیش آمده و منجر به کشته شدن و قطع نخاع چند نفر از پرسنل سد در اثر تعجیل در افتتاح این پروژه شده است.

دعوت وزارت نیرو از مخالفان سدسازی برای گفتگوی رودررو!

یک‌شنبه‌ی هفته‌ی گذشته  – 29 فروردین 1389 – در محل شرکت مدیریت منابع آب ایران (تماب سابق!)، یک نشست بی‌سابقه برگزار شد. زیرا برای نخستین‌بار، مدیران ارشد وزارت نیرو تصمیم گرفته بودند تا با دعوت از مخالفین صنعت سدسازی در ایران، به صورتی رودر رو به سخنان و استدلال‌های ایشان گوش فرا دهند.
از همه جالب‌تر این که یک جزوه‌ی دو صفحه‌ای نیز از سوی آقای مهندس انوش نوری اسفندیاری – مدیرکل دفتر امور اقتصادی شرکت مدیریت منابع آب ایران – بین حاضرین توزیع شد که به خوبی نیت خیر برگزارکنندگان این نشست را آشکار می‌ساخت.
در فرازی از آن جزوه که خلاصه‌ای از محتوای گزارش نهایی کمیسیون جهانی سدها –World Commission on Dams (WCD)- است، هفت مورد طلایی زیر به عنوان چالش‌های سدسازی قابل ذکر هستند:

1-   هزینه‌های اجتماعی سدها، خانمان‌برانداز است و تا حد زیادی نادیده گرفته شده است؛
2-   سدها گازهای گلخانه‌ای منتشر می‌کنند؛
3-    سدها عملکرد اقتصادی ضعیفی دارند؛
4-   سدها در تحقق منافع پیش‌بینی شده، غالباً ناکام بوده‌اند؛
5-    سدها عملکرد اقتصادی ضعیفی داشته‌اند؛
6-   راه حل‌های دیگری نیز وجود دارند، ولی اهمیت یکسانی به آنها داده نمی‌شود؛
7-    تعصب‌ورزی نسبت به سدهای بزرگ مشاهده می‌شود.

پس همان طور که ملاحظه می‌کنید، مدیران و کارشناسان عالی‌رتبه‌ی وزارت نیرو که در این نشست شرکت داشتند، ظاهراً با پرچم سفید وارد ماجرا شده بودند؛ نکته‌ای که بارها، مجید سیاری، معاون طرح و برنامه‌ریزی، محمودرضا عراقی، معاون هماهنگی حوزه‌های آبریز و مهندس معماری، مشاور عالی تماب به حاضرین متذکر شدند.
در این باره بیشتر خواهم نوشت.

در ستایش یک حکم قضایی نوروزی!

    روز گذشته، زنجان کانون خبری طرفداران محیط زیست در ایران بود. شهری که در آن برای نخستین بار با یک قطع‌کننده‌ی درخت، مانند یک بزه‌کار اجتماعی برخورد شد و به فرمان دادستان شهر، او را به تنه‌ی همان درختان بی گناهی بستند که تا 20 اسفند 1388 می‌توانستند مانند او نفس کشیده و فضای زنجان را پاکیزه‌تر کنند. اما این مرد 51 ساله برای رونق دادن به کسب و کار غیرقانونی خویش، نه‌تنها خود به قطع درختان پرداخت، بلکه سبب تشویق 9 نفر دیگر شد تا در مجموع 204 اصله درخت را نابود کنند.

    از آنجا که چنین تنبیهی در متن قانون برای اعدام‌کنندگان درخت، پیش‌بینی نشده است، جا دارد تا مراتب سپاس عمیق خود را از حرکت سبزمدارانه‌ی قاضی زنجانی اعلام داشته و آن را چون هدیه‌ای نوروزی از سوی این هموطن دادگستر و طبیعت‌محور بپذیرم و بپذیریم.
    کاش در مورد درختان النگ‌دره گرگان، پارک نشاط کرمان، وردآورد تهران، سیاه‌بیشه چهارباغ، پارک ملی گلستان و آن 200 هزار بلوط 50 تا 400 ساله‌ی بالادست سد کارون 4 هم چنین احکامی صادر می‌شد.

بزرگ‌ترین سد دنیا!

امروز می‌خواهم از یک سد برایتان بگویم که شاید بزرگ‌ترین سد دنیا باشد و مهم‌تر این که سد خوبی هم باشد!
دوشنبه‌ی گذشته در مراسم روز جهانی مقابله با سدسازی، یک نمایشنامه‌ی تأثیرگذار هم به همت مردم سبزاندیش تنکابنی و در حضور مقامات و مدیران اصلی تنکابن به اجرا درآمد. نام این نمایشنامه‌ی کوتاه، «بزرگ‌ترین سد دنیا» بود. کاری از محمّدرضا یوسفی در مقام نویسنده و حسین طوسی‌نژاد در مقام استاد راهنما. دو خواهر دوست‌‌داشتنی و شیرین به نام‌های نیلوفر و نازنین علیزاده ثابت به همراه شمس مدنی (در نقش عمو جنگلبان) این نمایشنامه را اجرا کردند و در نهایت به همه‌ی شرکت‌کنندگان در همایش نهالی را برای غرس هدیه دادند.

حرف اصلی این نمایش این بود که آی مردم شریف گیلان، مازندران و گلستان: اگر می‌خواهید از بلای سیل برای همیشه در امان بمانید، اگر می‌خواهید از مواهب طبیعت استثنایی‌تان همواره بهره‌ند باشید و اگر می‌خواهید روزگاری شیرین‌تر برای فرزندان‌تان به ارمغان آورید، قدر جنگل‌های بی‌نظرتان را بدانید و به هیچ بهانه‌ای اجازه‌ی قطع این درختان ارزشمند را ندهید؛ چون آنها می‌توانند «بزرگترین سد دنیا» باشند در برابر همه‌ی طبیعت‌ستیز‌ها و همه‌ی عواملی که حیات را در نوار ساحلی خزر تهدید می‌کنند.

یادمان باشد که يک هکتار جنگل راش سالانه نزديک به 1.2 ميليارد، يک هکتار مرتع مصنوعی يا مزارع کشاورزی 30 ميليون و سرانجام يک هکتار مرتع طبيعی تا 10 ميليون کيلوکالری کارمايه (انرژی) را در خود ذخيره میکنند. از طرفی محاسبه شده که هر هکتار جنگل تا سالانه 16 ميليون متر مکعب هوا را جذب کرده، 5400 کيلوگرم کربن را به مواد آلی تبديل و 14400 کيلوگرم اکسيژن آزاد میکند؛ در حالی که اين مقدار (اکسيژن آزاد شده) در فضای سبز معمولی، تنها 2500 تا 3 هزار کيلو گرم در هکتار در سال اندازه گيری شده است.
و این‌ها البته نکاتی بود که آن دخترکان پاکنهاد تنکابنی نمی‌توانستند در وقت محدودی که در اختیار داشتند، با مخاطبین‌شان مطرح کنند.

قدر این بزرگ‌ترین سد دنیا را بدانید و بدانیم … راستی! حالا باید به کدام سد افتخار کرد؟ سدهایی که وزارت نیرو می سازد یا سدهایی که طبیعت وطن در هیرکانی و زاگرس برایمان به یادگار نهاده اند؟

وقتی که عنوان یک روز جهانی قیچی می‌شود!

    14 مارس 2010 آیین‌های روز مقابله با سدسازی در جهان برای سیزدهمین سال پیاپی برگزار شد. به همین مناسبت، مراسمی هم در روز 24 اسفند در تالار ارشاد شهرستان تنکابن، به همت گروه دیده بان کوهستان، جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست تنکابن و خانه‌ کشاورز برگزار شد و در آن تنی چند از شخصیت‌های علمی و سیاسی کشور و منطقه سخنرانی کردند.
    نکته‌ی جالب اما تغییر عنوان همایش بود که به «همایش بزرگ یک روز با طبیعت» تغییر نام یافته بود! نکته‌ای که در یادداشت پیشین هم به چرایی آن اشاره کردم.
    به راستی چرا باید دایره‌ی نقد علمی و کارشناسی را چنان تنگ بگیریم که حتا انتقاد از مدیریت آب و تمایل افراطی به راهکارهای سازه‌ای در این حوزه باید در شمار خطوط قرمز و حساسیت‌برانگیز قرار گیرد؟
    وقتی از برگزاری همایش روز جهانی مقابله با سدسازی بهراسیم، از چه و که می‌ماند که نهراسیم؟

سیاه‌بیشه؛ از بهشتی که بود تا جهنمی که شد!

    اگر ایرانیان، هرجایی از طبیعت وطن را ندیده باشند، دست‌کم یکبار در طول عمر خویش از کنار سیاه‌بیشه عبور کرده‌اند و از عطر نسیم بی‌مانند و خنکش سیراب شده‌اند. سیاه‌بیشه برای آن 20 میلیون نفری که سالانه از نوار شمالی و سبز مازندران دیدن می‌کنند، نامی آشنا و پرخاطره است؛ از دوغ و ماست‌های چکیده‌اش بگیر تا دامنه‌ها و دره‌های عمیق، پرآب و پردرختش. برای همین است که منطقه‌ی حفاظت شده و کم نظیر چهارباغ در این عرصه جای دارد؛ چهارباغی که دارای یک دریاچه‌ی بسیار زیبا به نام دریوک بود که در ارتفاع 3 هزارمتری سر به آسمان می‌سایید و حیات زیستمندان و وحوش ارزشمند و تیزپای دامنه‌های سیاه‌بیشه را تأمین و تضمین می‌کرد. اما …

    اما وزارت محترم نیرو، به بهانه‌ی ساخت سد و نیروگاه تلمبه ذخیره‌ای، در طول 6 سال گذشته چنان بلایی بر سر منطقه آورده که گویی، بمب اتم سوم در آنجا آزمایش شده است. حقیقتاً میزان تخریب طبیعت و شتاب پسرفت سرزمین در این منطقه حیرت‌انگیز و کم‌نظیر است. شاید پس از عسلویه، هیچ نقطه‌ی دیگری را نتوان در ایران‌زمین سراغ گرفت که اینگونه در کوتاه‌ترین زمان ممکن به تاراج رفته و می‌رود؛ آن هم در سکوت دردناک من و تو …

    و من – محمّد درویش – امروز در آغاز فروردین ماه 1389 اعلام می‌دارم که وضعیت ناپایدار و ساخت متزلزل زمین‌شناسی منطقه، به چنان درجه از تخریب و ویرانی رسیده که دیگر هرگز نخواهند توانست، آن دامنه‌های گریزپا را به پایداری پیش از تخریب بازگردانند.

    و غم‌انگیزتر آن که سازمان حفاظت محیط زیست هم فقط 9 میلیارد تومان مجری این پروژه طبیعت‌ستیزانه را در سال 1385 جریمه کرده است و تمام!
    در حالی که خسارت وارد به آب و خاک و پوشش گیاهی و چشم‌انداز بی‌مانند طبیعی منطقه، حقیقتاً غیرقابل اندازه‌گیری و اصطلاحاً «پرایس‌لس» است.

    تصاویری که می‌بینید در روز 24 اسفند 1388 از منطقه گرفته شده است؛ در حالی که به همراه عباس محمدی عزیز راهی تنکابن بودیم تا در همایش روز جهانی مقابله با سدسازی شرکت کنیم؛ امّا یادمان نبود که در این دیار، سخن گفتن از مضرات سدسازی هم می‌تواند خط قرمز باشد، به نحوی که عنوان همایش به شکلی که در یادداشت بعدی خواهید دید، تغییر کرده بود! آن گونه که نخست فکر کردیم، سیزده به در را در تنکابن، قرار است 24 اسفندماه رونمایی کنند!

    من نمی‌دانم، آیا 10 سال دیگر که فاجعه‌ای بزرگ در سیاه‌بیشه رخ داد و حتا سیمان‌اندود کردن همه‌ی دامنه‌ها هم نتوانست منطقه را از لغزش نجات دهد، کسی هست که شهامت پاسخگویی داشته باشد؟ آیا کسی هست که بگوید چرا نرخ فرسایش خاک را در منطقه به بالای 100 تن در هکتار افزایش دادید و به بهانه‌ی ساخت ویلاهای از مابهترون برای مدیران ارشدتان، یکی از زیباترین دریاچه‌های ایران را نابود کردید؟
    آیا برای تولید آن هزار مگاوات برق، راه آسان‌تری و کم‌خطرتری وجود نداشت؟ آیا نمی‌شد که با نیمی از آن هزینه‌ها، یک نیروگاه خورشیدی در یزد افتتاح می‌کردید؟
   چرا این جنایت‌ها را متوقف نمی‌کنید آب‌سالاران طبیعت‌ستیز عزیز من و ما؟ تا کی می‌خواهید به بهانه‌ی سازندگی و اشتغال‌زایی، خون طبیعت دردمند وطن را در شیشه کنید و جیب شرکت‌های مافیایی خود را پرپول‌تر سازید؟

    شرم هم بد چیزی نیست به خدا …
    من ایمان دارم که سرانجام یک روز در دادگاه عدل و در پیشگاه این ملت مظلوم باید جزای این نابخردی‌های آزمندانه را پس دهید. من ایمان دارم آن ارزیابانی که مسئولیت ارزیابی زیست‌محیطی این نیروگاه را برعهده داشته و چراغ سبز به طبیعت‌ستیزان داده‌‌اند، هرگز دستمزدهای میلیونی‌شان از گلوی‌شان پایین نخواهد رفت و چوب خیانت‌شان را خواهند خورد.
    من ایمان دارم که روزی آه درختان سرنگون‌شده‌ی سیاه‌بیشه و چهارباغ، آه وحوشی که آشیان‌شان نابود شد و آه دریاچه‌ای که مثل اشک چشم، پاک و زلال بود، گریبان نابخردانی که برای ذخیره‌سازی فقط 7 میلیون متر مکعب آب، دست به چنین جنایتی زدند، را رها نخواهد کرد (کافی است به یاد آوریم که حجم مخزن سد کرج، 205 میلیون متر مکعب است).

    آری … من ایمان دارم که روز مجازات فراخواهد رسید و آنها که فقط بر طبل مدیریت سازه‌ای برای حل بحران آب در ایران‌زمین می‌کوبیدند، رسوا خواهند شد … من ایمان دارم … ایمان دارم.

روز جهانی مقابله با سدسازی به ایستگاه آخر رسید

    بعدازظهر امروز در تنکابن، آیین‌های سه روز‌ه‌ی مقابله با سدسازی در ایران به پایان می‌رسد؛ رسمی که 13 سال است در جهان و 2 سال است که در وطن برگزار شده و تکرار می‌گردد.
    باید بکوشیم تا نشان دهیم: سدسازی تنها می‌تواند به عنوان آخرین گزینه در مدیریت آب مطرح باشد و نه نخستین و بهترین و غرورآفرین گزینه.
    به همین مناسبت و همان طور که پیش‌تر هم اعلام شده بود، امروز در حضور علاقه‌مندان به این حوزه در شهر سبز و دوست‌داشتنی تنکابن سخنرانی خواهم کرد.

آخرين هفته اسفند؛ كابوس آب‌سالاران طبيعت ستيز در ايران!

    امروز، فردا و پس فردا، به بهانه‌ي آيين‌هاي نكوداشت روز جهاني مقابله با سدسازي، طرفداران محيط زيست در ايران سه همايش برگزار كرده و خواهند كرد. هر چند شيرازي‌هاي عزيز درتالار دانشگاه علوم پزشكي دانشگاه شيراز با سخنراني استاد فرزانه، دكتر آهنگ كوثر، عملن از روز پنج‌شنبه به استقبال اين مناسبت جهاني رفتند و شاهد يكي از مستدل‌ترين و علمي‌ترين سخنراني‌ها در ملامت مديريت نابخردانه‌ي حاكم بر منابع آبي كشور بودند؛ آنچه كه خود استاد از آن با عنوان: «نامديران صنعت آب كشور» ياد كرد. در اين باره البته در يادداشت‌هاي بعدي بيشتر توضيح خواهم داد.

    به هر حال، همايش امروز را كه پيش‌تر اطلاع‌رساني كرده بودم و به گفته‌ي يكي از برگزاركنندگان همايش – آقاي خسروي – به زودي گزارش‌هاي مربوط به آن بر روي نت منتشرخواهد شد. اما دو همايش ديگر به قرار زير است:

یکشنبه 23 اسفند – از ساعت 9:00 تا 12:00 – دانشگاه شهید عباسپور (تهران – بزرگراه شهید بابایی – خروجی حکیمیه) – ثبت نام:09354225083

دوشنبه 24 اسفند – از ساعت 16:00 تا 18:00 – تنکابن – پارک مادر – سالن ارشاد. (براي آگاهي بيشتر به وبلاگ آقاي عباس محمدي مراجعه فرماييد).

    گفتني آن كه در همايش سوم، نگارنده هم سخنراني خواهد كرد.

 

رودخانه‌ها، سدها و زندگی

    عنوان این یادداشت، نام همایشی است که روز 22 اسفندماه در دانشگاه شهید بهشتی تهران برگزار خواهد شد. همایشی که با همت پژوهشکده علوم محیطی دانشگاه شهید بهشتی و یاری پنج سازمان و انجمن مردم‌نهاد (انجمن علمی کشاورزی بوم‌شناختی  ایران، جمعیت زنان مبارزه باآلودگی محيط زیست، مرکز توسعه پایدار محیط زیست، انجمن کوهنوردان ایران و انجمن زنان ايراني طرفدارتوسعه پايدار محيط‌زيست)، می‌کوشد تا با ارایه‌ی سخنرانی صاحبنظران و هم‌اندیشی علاقه‌مندان، مهم‌ترین چالش‌های سد راه حیاط و نشاط دوباره‌ی رود‌خانه‌های کشور را آشکار سازد و تأثیر احداث سدها را بر این مهم مشخص کند.
    امید که چنین کوشش‌هایی که همزمان با روز جهانی مقابله با سدسازی رخ می‌دهد، استمرار یافته و نور بر تاریکی‌های مدیریت آب کشور تابیده شود!

    تاریخ و زمان برگزاری همایش: شنبه 22 اسفند 88 از ساعت 8 بامداد تا 12:30
    مکان: سالن مرکز رشد فناوری، دانشگاه شهید بهشتی، جنب بانک ملی
    شماره تماس دبیرخانه همایش: 22045266

یک اعتراف دیرهنگام اما خوشایند از محمّدجواد محمّدی زاده!

    در نخستین روزهای اسفندماه 1388، گزارشی از مصاحبه‏ی مطبوعاتی عالی‏ترین مقام سازمان حفاظت محیط زیست کشور در خوزستان منتشر شد که روزنامه‏ی ایران  متن ویرایش‏شده (بخوان تعدیل شده!) آن را به زیور طبع آراست. اما حقیقت گفته‏های محمدی‏زاده نشان از انتقادی بزرگ‏تر نسبت به سامانه‏ی حاکم بر نظام مدیریت آب کشور داشت!
زیرا محمّدی‏زاده صراحتن زبان به انتقاد از وزارت نیرو گشوده و گفته بود: «كاهش دبي رودخانه كارون در نتيجه برداشت‌هاي آب در بالادست بوده است.» وی این را هم اضافه کرده بود که هم‏اینک آب کارون رهسپار استان‏هایی چون قم، كرمان، يزد، اصفهان و لرستان می‏شود.

    به دیگر سخن، محمّدی‏زاده برای اولین‏بار و بر خلاف ادعای مسئولین وزارت نیرو، گناه کم‏آبی و خشکی کارون را یکسره به گردن آسمان و قهر طبیعت و خشکسالی نیانداخته و بر خطای انسانی در بروز این بحران تأکید کرده بود.
    ضمن قدردانی از ایشان برای بیان گوشه‏ای از واقعیت‏های تلخ حاکم بر صحنه مدیریت آب کشور، این انتظار می‏رود اینک تکلیف جایزه‌ای که سازمان حفاظت محیط زیست کشور به وزارت نیرو داده و آن را در دولت نهم به عنوان “وزارتخانه سبز”  معرفی کرده است، روشن شود.

    این البته انتظار زیادی نیست، در ورزش قهرمانی هم هنگامی که کمیته‌ی بررسی دوپینگ اعلام می‌کند که ورزشکار برنده‌ی مدال از مواد نیروزا استفاده کرده، مدالش را پس که می‌گیرند، هیچ؛ با چند سال محرومیت هم از میادین ورزشی مواجه‌اش می‌سازند تا درس عبرتی شود برای دیگران.