بایگانی دسته: سدسازي

اگر تالاب‌ها را از دست دهيم …

از موج سبز دوم حمايت كنيم …

      تالاب‌ها، ارزشمند‌ترين پهنه‌هاي شناخته‌شده در كره‌ي خاك هستند. بيشترين اشكال و تراكم حيات را فقط مي‌توان در تالاب‌ها ديد. اگر تالاب‌ها را از دست دهيم، يعني بايد با 14 درصد از توليد زيست‌توده‌ي گياهي و جانوري جهان خداحافظي كنيم؛ آن هم عرصه‌اي كه فقط 2 صدم درصد از مساحت خشكي‌هاي جهان را به خود اختصاص داده است.
     هموطن عزيز من!
    مرگ تالاب‌ها، يعني بدرود ابدي با 13 درصد از پستانداران، 31 درصد از پرندگان و 52 درصد از ماهيان در حال انقراض جهان.
     آيا مي‌ارزد كه به بهاي سدسازي، تغيير كاربري اراضي به مقاصد كشاورزي يا شهرك‌سازي، جاده‌سازي و ديگر عمليات تكنوژنيك، اين شريان‌هاي حياتي زيست‌كره را با دستان خود نابود سازيم؟
     راشل كارسون، نويسنده كتاب مشهور بهار خاموش، زماني با ناميدي فراوان گفته بود: «بعيد به نظر مي‌رسد كه نسل‌هاي آينده كم‌توجهي ما را به يكپارچگي طبيعت كه پشتوانه‌ي كيفيت زندگي است، مورد بخشش قرار دهند.»
     روح كلام كارسون را مي‌توان آشكارا در اصل پنجاهم قانون اساسي هم ديد، آنجا كه به صراحت حمايت از يكپارچگي محيط زيست را به عنوان شرط تضمين حيات رو به رشد اجتماعي مردم ايران معرفي كرده و دولت را مؤظف به پاسداري از اين موهبت الهي مي‌كند.
     با اين وجود و به رغم آن هشدارها و اين قوانين محكم، آنچه كه پيش روي ماست و صدايي كه هر لحظه با ضرباهنگي محكم‌تر گوشمان را مي‌خراشد، چيزي نيست جز نزديك‌تر شدن ناقوس مرگ تالاب‌هاي ناهمتاي ايران زمين در انزلي، هامون، باهوكلات، ميانكاله، طشك، كم‌جان، بختگان، ارژن، چغاخور، گاوخوني، گندمان، هورالعظيم و …
     و چنين است كه ناچار بايد اعتراف كرد: «نسل فردا نه‌تنها ما را بابت چنين جفايي در حق طبيعت نخواهد بخشيد، بلكه نفريني ابدي را همراه‌مان خواهد ساخت.»

    مؤخره:
    در سوّمين روز از حركت خودجوش حمايت از تالاب‌هاي در حال نابودي كشور، صبح امروز در برنامه‌ي زنده‌ي «روز از نو» – كه در روزهاي دوشنبه با همت دكتر محمدرضا نوروزي به مسايل محيط زيست و گردشگري مي‌پردازد – موضوع را به رسانه‌ي ملّي كشاندم و كوشيدم تا با طرح اهميت وجودي تالاب‌ها، از اقدام سزاوارانه‌ي وبلاگستان در حمايت از اين مواهب منحصربه فرد، تقدير كنم. بازخورد برنامه كه بلافاصله با ارسال پيامك بينندگان همراه بود، نشان مي‌داد كه حساسيت مردم نسبت به محيط زيست‌شان به شكلي ملموس در حال افزايش است. گفتني آنكه، استاد علي نصيريان نيز كه در استوديو پخش ناظر اين برنامه بودند، بعد از پايان گفتگويم، ضمن تشكر از نگارنده بابت طرح شفاف بحران‌هاي مديريتي كشور در حوزه‌ي محيط زيست و سدسازي، صراحتاً گفت: جاي خالي اين برنامه‌ها در رسانه‌ي ملّي بايد بيش از گذشته پر شود. ايشان بخصوص در مورد ماجراي غم‌انگيز سدسازي بي‌رويه كه مانند يك آفت، سرمايه‌هاي كشور را مي‌بلعد، اظهار تأسف كردند. من نيز به نوبه‌ي خود، از وي خواستم تا با توجه به نفوذ و اعتباري كه در صحنه‌ي هنر و سينماي ايران دارند، بكوشند تا مضامين مرتبط با محيط زيست در آثار هنري ديداري ايرانيان بيش از پيش انعكاس يافته و برجسته شود؛ موضوعي كه به ندرت مي‌توان آن را در فيلم‌ها يا سريال‌هاي مطرح و پربيننده‌ي سال‌هاي دور و نزديك ديد.

گزارش نخستين همايش «ضد سد» در ايران – بخش دوم

dsc۰۱۴۳۳.jpgروي تصاوير كليك كنيد تا آنها را در ابعاد بزرگتر ببينيدخانم ظفرنژاد در حال سخنراني


       همايش قرار بود ساعت 17 روز يكشنبه، 29 ارديبهشت ماه در تالار شهرياران جوان وابسته به شهرداري تهران برگزار شود؛ امّا اين اتفاق نيافتاد! چرا كه اندكي پيش از شروع رسمي مراسم، برق منطقه قطع شد و يك شايعه به سرعت برق و باد، دهان به دهان چرخيد! آيا وزارت نيرو مي‌خواسته مانور قدرت دهد؟!
     به هر حال با كوشش‌هاي آقاي محمدي، خسروي و ديگر دوستان، توانسته‌اند، سالن كوچك‌تري را در همان حوالي جايگزين كنند؛ سالني كه نزديك به دو سال پيش، ميزبان نخستين همايش وبلاگنويسان كشاورزي و منابع طبيعي كشور هم بود.

dsc۰۱۶۱۲.jpgدكتر محمد سعيد كديورdsc۰۱۹۷۰.jpg


 

      اشكال اين سالن، علاوه بر كوچك بودن و نداشتن ظرفيت براي پذيرش همه شركت‌كنندگان (به گفته‌ي برگزاركنندگان، حدود 300 نفر دعوت شده بودند)، مشكلات صوتي و امكانات ديجيتالي آن بود كه به هر حال با اندكي صبوري از هر دو طرف! نسبتاً حل شد.
      نخستين سخنران، دكتر محمّد سعيد كديور بود كه گمان برم خوانندگان اين تارنما با نام و برخي از آثار ايشان آشنا باشند. وي كه به دليل دوري چندين ساله از كشور، از تسلط كافي به زبان فارسي برخوردار نبود (نامبرده در سال‌هاي مياني دهه‌ي 50 خورشيدي، مسئول دفتر آب و محيط زيست سازمان برنامه و بودجه وقت بوده است)، كوشيد تا به تشريح مهم‌ترين سرفصل‌هاي كتاب ارزشمند «سدها و توسعه» بپردازد؛ كتابي كه به همت وي به فارسي برگردانده شده بود. او گفت: «متأسفانه به رغم آن كه در صنعت سدسازي، پس از چين و تركيه، در مقام سوم قرار داريم؛ امّا هيچ اشاره‌اي به ايران در اين كتاب نشده است! و از اين رو، هيچ آماري از وضعيت پايش و ارزيابي و ارزشيابي سدهاي ساخته شده در ايران وجود ندارد.» او اين را هم اضافه كرد كه روح حاكم بر محتواي اين كتاب را مي‌شود در فحواي كلام دكتر زرگر، معاون وزير نيرو دريافت كه در سخنراني مورخ 4 ارديبهشت ماه خودشان، بر مديريت به هم پيوسته و همه‌سو نگر منابع آب كشور تأكيد كردند.» موضوعي كه ظاهراً تاكنون مغفول مانده و به صورتي جزيره‌نگرانه و بخشي با آن برخورد مي‌شده است. كديور تأكيد كرد كه يكي از محورهاي 5 گانه و مهمي كه در ساخت سد بايد در نظر گرفته شود، «مسئوليت‌پذيري و پاسخگويي به نسل‌هاي كنوني و آينده است.» (دريافت مهمي كه بي‌شك كمترين عنايت ممكن را تاكنون به آن داشته‌ايم.) كديور همچنين به صورتي سربسته به اين موضوع هم اشاره كرد كه برخي از مقامات جهاني عضو كميسيون بين‌المللي سدهاي بزرگ (ICOLD) كه با ايرانيان مراوده دارند، او را به دليل ترجمه اين كتاب به فارسي مورد پرسش قرار داده‌اند! نكته‌اي كه به خوبي مي‌تواند اوج رضايت‌مندي سدسازان جهاني و شركت‌هاي وابسته به ايشان را از تداوم شگفت‌انگيز نهضت سدسازي در ايران نشان دهد!

خانم فاطمه ظفرنژادآقاي عباس محمديمحمد درويش در حال سخنراني


 

       خانم فاطمه ظفرنژاد سخنران دوم بود؛ ايشان همان مترجم نام‌آشناي كتاب مشهور رودهاي خاموش هستند كه با بيش از 23 سال تجربه در يكي از مهمترين شركت‌هاي وابسته به وزارت نيرو (مهاب قدس)، كوشيدند تا به زباني ساده از فجايعي كه به اسم سدسازي و آباداني در اين حوزه رخ داده است، پرده بردارند. ظفرنژاد تأكيد كرد كه مديريت كنوني آب دو تناقض آشكار دارد: يكي با اصل 44 قانون اساسي و ديگري با آموزه توسعه پايدار.

آقاي دكتر كديورآقاي مهدي فريورآقاي غياث آبادي


      وي گفت: ما بدون آنكه ديگر گزينه‌هاي موجود را بررسي كنيم، گزينه سدسازي را برگزيديم و اين عين بي‌عدالتي است. او گفت: با كاهش هدررفت آب در سامانه كنوني كشور، مي‌توان به اندازه‌ي عملكرد 200 تا 300 سد صرفه‌جويي كرد؛ ولي ما اين كار را انجام نمي‌دهيم. او فقط هدررفت از شبكه آب شهري را تا 50 درصد گزارش كرد. ظفرنژاد افزود: در كشورهاي پيش‌رفته بين 17 تا 25 بار آب در بخش توليد مورد بازيافت، بازچرخاني و بازكاربرد قرار مي‌گيرد، در حالي كه در ايران به دليل غيرواقعي بودن ارزش آب، چنين كاري اقتصادي به نظر نمي‌رسد!

عباس محمديdsc_۷۷۰۱.JPGdsc۰۱۹۶۴.jpg


 

از ديگر فرازهاي سخنان ظفرنژاد مي‌توان به موارد كليدي زير اشاره كرد:
– مجموع سدهاي ساخته شده بين 5 تا 10 ميليارد مترمكعب بر ميزان تبخير و تعرق سالانه كشور مي‌افزايند (فقط سد كرخه با سطحي معادل 162 كيلومتر مربع، بيش از 400 ميليون مترمكعب آب را در اثر تبخير به هدر مي‌دهد)،
– از جمله سدهاي ناكارآمد كشور بايد به سد ساوه، سد لار، سد پانزده خرداد، سد جيرفت، سد آبشينه، سد ميناب، سد شميل، سد پيشين و سد گاوكشان اشاره كرد؛
– حتي يك مورد ارزيابي تطبيقي براي يكي از سدهاي ساخته شده تاكنون انجام نشده است! چرا؟
– سد ميناب كاملاً بويناك شده است؛
– با ساخت سد جيرفت، جنگل مه‌رويه از بين رفت!
ديگر سخنران همايش نگارنده بود كه متن سخنراني‌ام را مي‌توانيد، اينجا بخوانيد. پرسش اصلي كه در اين سخنراني طرح كرده‌ام، اين است كه به فرض درست بودن گزينه سد، آيا در شرايط كنوني كشور، سدسازي اولويت نخست ما بايد باشد؟
سرانجام آقايان فريور و غياث‌آبادي از منظر مسايل انساني و باستان‌شناسي به موضوع پرداختند و آقاي غياث‌آبادي هشدار داد كه بايد از برخوردهاي احساسي و غيركارشناسي در اين حوزه اجتناب كرد. ايشان گفتند: سخنراني‌هاي ارايه شده از اين نظر برايم جالب بود كه براي اولين بار، ديدم مخالفان سدسازي با زباني علمي و استدلال قوي سخن مي‌گويند و گزينه‌هاي جانشين را نيز معرفي مي‌نمايند.
سرانجام آقاي محمدي به جمع‌بندي همايش پرداخت و خود تأكيد كرد كه بسياري از ذهنيت‌ها و باورهاي اشتباه در مورد توان‌مندي و سودمندي سدسازي اكنون فروريخته است.
وي همچنين به اين نكته هم اشاره كرد كه متأسفانه به رغم آنكه اغلب سد‌سازان عمده كشور را به اين همايش دعوت كرده بوديم، اما آنها حاضر نشدند به اينجا بيايند؛ ولي ما كاري خواهيم كرد كه سرانجام ناچار باشند ما را ببينند و حرف‌مان را بشنوند.

dsc_۷۷۲۳.JPGdsc_۷۷۱۸.JPGdsc_۷۷۱۹.JPG


 

       بار ديگر از همت تمامي دوستاني كه سنگ بناي اين همايش را نهادند و به برگزاري شايسته آن كمك كردند، به سهم خود قدرداني مي‌كنم و اميدوارم بتوان روزي را شاهد بود كه سدسازي به پايداري توسعه و كارايي سرزمين مادري كمك كند نه به ناپايداري سرزمين  و تخريب توانمندي‌هاي طبيعي ايران‌زمين.

    

    در همين باره:
– توهم توسعه با سد‌سازی را كنار بگذارید – روزنامه كارگزاران
– چه كسي مي‌گويد سد‌سازي يعني توسعه؟ – روزنامه دنياي اقتصاد
– سدسازي بي رويه بدون ارزيابي تطبيقي – روزنامه اعتماد
– همایش ” سدهای بزرگ، پیامدها و جایگزین‌ها “– ديده‌بان كوهستان
– بی برق هم برگزار می‌شود! – سيد محمد مجابي
– همایش سدهای بزرگ و دزدان با چراغ – نيك‌آهنگ كوثر

حاشيه اي بر همايش سدهاي بزرگ – بخش يكم

حاشيه اي بر همايش سدهاي بزرگ – بخش دوّم

نخستين همايش ضد “سد” در ايران – 1

  «يکى از افتخارات اين دولت اهتمام به امر سد‌سازي است. ده‌ها سد در دوره اين دولت افتتاح شد و ده‌ها سد در حال ساختن است

سيّد محمّد خاتمي، رييس جمهور وقت (تيرماه 1381)

 

دكتر محمد سعيد كديور، مترجم كتاب “سدها و توسعه” هم پيش از خروج از كشور خود را به اين همايش رساند.

 

    در نخستين بخش از گزارش «همايش سدهاي بزرگ؛ پيامدها و جايگزين‌ها» كوشيده‌ام تا فضاي عمومي جامعه را در هنگام برگزاري اين همايش بي‌نظير توصيف كنم. چه، بر اين گمانم كار بزرگي كه دوستداران ميراث فرهنگي و محيط زيست به همراه بروبچه‌هاي انجمن كوه‌نوردان ايران به سامان رساندند و هنجار و تابويي را كه شكستند، بسيار بسيار ارزشمند و ماندگار بوده و خواهد ماند.
    فكر نكنم – دست‌كم – در طول تاريخ معاصر ايران، رهبري را بتوان ياد كرد كه بيش از سيّد محمّد خاتمي، رييس جمهور پيشين ايران، به مباني و آموزه‌هاي محيط زيست وفادار بوده و عملاً از آنها تبعيت و حمايت كرده باشد. حتا هنگامي كه به متن سخنان منتشر شده‌ي رهبران ايران نظر افكنيم، درخواهيم يافت كه خاتمي بيشتر از هر رهبر و مدير عالي‌مقام ديگري از محيط زيست سخن گفته و بر پايبندي از ملاحظاتش تأكيد ورزيده است. با اين وجود، حتا او نيز، همان گونه كه مي‌بينيد و مي‌خوانيد از «سدسازي» به عنوان يك ارزش ياد كرده و دولتش را مفتخر به اهتمام در اين حوزه نموده است! چرا؟!

 

موج عكاسان و خبرنگاران در هنگام افتتاح سد كارون ۳

 

    بيش از هفت دهه از استيلاي بي چون و چراي صنعت سدسازي در جهان مي‌گذرد؛ بيش از هفت دهه است كه رؤيايي‌ترين و پرافتخارترين لحظات ماندگار هر رهبر كشور و دولتي، آن لحظه‌اي بوده كه در حضور نور فلاش دوربين خبرنگاران متعدد داخلي و خارجي و پخش زنده دوربين‌هاي تلويزيوني، اقدام به بريدن روبان قرمز كرده و رسماً آبگيري مخازن بزرگ اين سازه‌هاي سيماني پهن‌پيكر را كليد زده‌اند. در تمام اين سال‌ها، كمتر پروژه‌اي بوده است كه مي‌توانسته از منظر اهميت و نيز مقبوليت مردمي با افتتاح سد برابري كند، چنان كه تقريباً مي‌تواني در طول نيم قرن گذشته، عكس هر رهبري را – بخصوص در جهان سوّم – در كنار دريچه‌هاي بزرگ سد‌هاي مخزني ببيني كه چگونه پرش پرتاب‌گونه‌ي شتابناك و پرهيبت نخستين آب خروجي از سدها را به تماشا نشسته‌اند؛ آن هم در حالي كه مي‌تواني منتهاي رضايت و غرور را در چهره و سيمايش ببيني.
    ايران نيز، از اين قاعده مستثنا نبوده و در دوران هر دو حكومت پهلوي و جمهوري اسلامي، بيشترين تبليغات و خشنودي رهبران را مي‌توانستي در هنگام افتتاح سدهايي چون دز (محمّدرضا شاه سابق)، اميركبير، سپيدرود، پانزده خرداد، رييسعلي دلواري، اكباتان، وفرقان، كرخه، كارون، ملاصدرا و … ببيني. به نحوي كه حتا پيش آمده كه براي افتتاح يك سد (كرخه) دو رييس‌جمهور (هاشمي رفسنجاني و خاتمي) به منطقه رفته و روبان بريده‌اند!

 

سد كرخه

 

    كار به جايي رسيد كه در دوره رياست جمهوري آقاي احمدي‌نژاد، يعني در سال 1385 و همزمان با آيين‌هاي گرامي‌داشت روز جهاني آب (22 مارس – 13 اسفند)، اقدام به برگزاري همايش “نقش آفرينان صنعت سد‌سازي كشور” شد و در اقدامي كم‌سابقه، با حضور معاون اول رييس‌جمهور، برخي از وزرا و وكلاي مجلس، تمامي مراسم به صورت پخش زنده از تلويزيون هم پخش گرديد و هداياي نفيسي به 41 سدساز نمونه‌ي كشور اهدا شد.

 

اهداء لوح نقش آفرینان صنعت سد سازی به مدیر عامل سازمان آب منطقه ای آذربایجان شرقی

 

    براساس آخرين آماري كه شركت مديريت منابع آب ايران منتشر كرده است، از سال 1326 تاكنون 1184 سد در كشور در مرحله مطالعاتي، اجرايي و بهره‌برداري قرار دارد كه از اين رقم 492 سد در مرحله مطالعاتي و 144 سد در مرحله اجرايي قرار دارند و 548 سد نيز به بهره‌برداري رسيده است.
    بنابراين گزارش، كار سدسازي در ايران كه از سال 1326 آغاز شده است، تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي رشد ناچيزي داشته و طي 30 سال ابتدايي يعني از سال 1326 تا 1356 تنها 27 سد در ايران در مراحل مطالعاتي، اجرايي و بهره‌برداري قرار داشت و طي اين 30 سال تنها 26 سد در كشور مورد بهره‌برداري قرار گرفت و مابقي 522 سد ديگر كه در ايران مورد بهره‌برداري قرار گرفت، تمامي آن در سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي بوده است. بيشترين تعداد سدهاي مورد بهره‌برداري شده در ايران طي سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1374 بوده است كه اين سال در مجموع بهره‌برداري از 42 سد آغاز شده بود. همچنين براساس اين گزارش، مطالعه احداث 491 سد در سال‌هاي پس از انقلاب اسلامي آغاز شد و اين در حالي است كه قبل از پيروزي انقلاب تنها مطالعه احداث يك سد آغاز شده بود.
    اين‌ها را گفتم تا دريابيد كه دوستان ما در كميته‌ي برگزاركننده‌ي اين همايش در چه فضايي و با چه امكانات و حمايت‌هاي اندكي در برابر چه سنگ‌اندازي‌هاي پنهان و آشكاري در شامگاه بيست و نهمين روز از ارديبهشت‌ماه 87 اين همايش را سرانجام برگزار كردند.

 

آيا اسطوره سدها در حال فروريختن است؟!

ادامه دارد …

 

كارمايه‌ي خورشيدي ؛ همان لبخند پروردگار به ايرانيان است

کودک زمزمه کرد: خدایا با من حرف بزن
و یک چکاوک در مرغزار نغمه سر داد …
کودک نشنید.
او فریاد کشید: خدایا! با من حرف بزن
صدای رعد و برق  آمد …
اما کودک گوش نکرد.
او به دور و برش نگاه کرد و گفت:
خدایا! بگذار تو را ببینم
ستاره‌ای درخشید. اما کودک ندید.
او فریاد کشید: خدایا! معجزه کن
نوزادی چشم به جهان گشود. اما کودک نفهمید.
او از سر ناامیدی گریه سر داد و گفت:
خدایا به من دست بزن. بگذار بدانم کجایی؟
پروانه‌اي بر دستان كودك نشست!
اما کودک دنبال آن پروانه کرد …

پيمان كنعاني در حال ارايه مطالبش - ۲۹ ارديبهشت ۸۷


يكشنبه گذشته (29 ارديبهشت ماه 87)، پيش از حضور در همايش «سدهاي بزرگ؛ پيامدها و جايگزين‌ها»، در جلسه‌اي حاضر بودم كه در آن پيمان كنعان، مدير دفتر انرژي خورشيدي سازمان انرژي‌هاي نو وزارت نيرو (سانا) مي‌كوشيد تا به تبيين توانمندي‌هاي اداره‌ي متبوعش در مهار كارمايه‌هاي خورشيدي و بادي در ايران بپردازد. اين نشست پس از آن عينيت يافت كه نگارنده كوشيد تا در برنامه‌ي راهبردي 20 ساله بخش بيابان، سهمي از فعاليت‌هاي اجرايي و پژوهشي را به اين حوزه اختصاص دهد و از آن رو، اولويت‌هاي راهبردي زير در آن برنامه گنجانده شده و به تصويب نهايي رسيد:
– شناخت و معرفي مزيت‌هاي نسبي كوير و بيابان : از طريق تهيه و اجراي طرح‌هاي تحقيقاتي پيرامون:

– پژوهش، آزمون و معرفي شيوه‌ها و فناوري‌هاي مهار و استفاده از كارمايه‌هاي طبيعي‌ِ جايگزين در زيست‌بوم‌هاي كويري و بياباني (آب، باد، زمين گرمايی، نور خورشيد و‌…)،
– شناسايی و تلفيقِ دانش‌هاي بومي با فناوري‌هاي روزشامل: – بازشناسي دانش بومي بيابان‌داري (بندسار، بادگير، يخدان، آب‌انبار، كشت‌هاي سنتي و‌…)- کاربستِ نوين ترين و کاراترين شگردهای ارزيابی و مديريت زيست محيطی به هدف کاهش جريان  پس رفت در مناطق مستعد بيابان‌زايی- توليد و معرفی ابزارها يا نرم¬افزارهای مؤثر در مهارِ بيابان‌زايی و آگاهي‌بخشي آسان‌تر و سريع‌تر از تغييرات حادث شده در مناطق كويري و بياباني.
– پژوهش و معرفی متناسب ترين و پايدارترين شيوه‌هاي بوم‌گردي بياباني و كويري شامل: بررسی ويژگي‌هاي بومي و منحصر به فرد كويرها و بيابان‌هاي ايران (ظرفيت‌سازي براي بهره‌برداري‌هاي بوم‌‌گردي)،
– ابداع فناوري و تبادل دانش در حوزه‌ي بهره‌برداري پايدار از منابع سرزميني
-تحقيق در بهره‌برداري از توان‌هاي موجود در مناطق بياباني (براي بهبود معيشت يا معيشت‌هاي جايگزين اهالي
– بررسي شيوه‌هاي تنوع‌بخشي (تنوع بهره‌برداري) به اقتصاد روستايي مناطق بياباني كشور
– بررسي نحوه‌ي استحصال فرآورده‌هاي چوبي و غير آن از گونه‌هاي گياهي بياباني و توجيه اقتصادي كشت آنها.

موقعيت برخورداري نقاط مختلف ايران از انرژي خورشيدي

 از طرفي همان طور كه پيش‌تر هم اشاره كرده‌ام، در گزارش سالانه‌ي برنامه‌ي محيط زيست سازمان ملل متحد با عنوان: «وضع جهاني بيابان‌ها» كه در ماه ژوئن سال 2006 و در آستانه‌ي روز جهاني مقابله با بيابان‌زايي و خشكسالي منتشر شده بود، آمده است: «در صورت احداث نيروگاهي خورشيدي در صحراي آفريقا – منطقه‌اي كه 800 در 800 كيلومتر وسعت دارد – مي‌توان نه‌تنها برق همه‌ي آفريقا كه نياز سالانه‌ي همه‌ي مردم جهان را براي هميشه تأمين كرد (شايان توجه آنكه مجموع نياز انرژي جهان در دهه‌ي 80 به 5/7 ميليارد كيلووات و در سال‌هاي اخير به بيش از 10 ميليارد كيلووات در سال رسيده است). رخدادي كه بار ديگر به نگارنده زنهار داد: آنچه كه در طول ساليان دراز و به غلط «دشنام پست آفرينش» خوانده شده است (كوير و بيابان)، مي‌تواند مهمترين مزيت نسبي و عاملي براي رشد خيره‌كننده‌ي شاخص‌هاي رفاه در بين ايرانيان باشد.

خانه‌اي مجهز به آب گرم كن و آينه خورشيدياز راست به چپ: محمود معلمي، مهدي فرح‌پور و غلامعباس عبدي نژاد در حال گوش كردن به سخنان كنعانآينه‌هاي خورشيدي


خوشبختانه آن كوشش‌ها و دريافت‌ها كه به مدد هم‌انديشي‌هاي فراوان با همكاران عزيزم در بخش و ديگر صاحب‌نظران حوزه‌ي بيابان بدست آمده است، پس از ارايه‌ي موفقيت‌آميز برنامه در حضور آقاي دكتر شريفي، عالي‌ترين مقام متولّي منابع طبيعي كشور و معاونين‌شان در روز هفتم ارديبهشت ماه جاري، وارد مرحله‌ي جدي‌تري شده و اينك با پشتيباني كامل آقاي دكتر فرح‌پور، معاون پژوهشي مؤسسه، مي‌رود تا نخستين بازخوردهاي ملموس و اجرايي‌اش را دريابد.

آب شيرين كن خورشيدي در حسين آباد بيرجندسامانه فعاليت آينه ها و آب گرم كن هاي خورشيدي


و بدين‌ترتيب بود كه پيمان كنعان، پايش به مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور رسيد. او با نمايش نقشه‌اي كه استعداد (پتانسيل) كشور را از نظر بهره‌مندي از كارمايه‌ (انرژي) خورشيدي نشان مي‌داد، تأكيد كرد كه حتا ميزان دريافت اين كارمايه در شمال كشور (به عنوان كمترين مقدار با توجه به ابرناكي بيشتر) به مراتب از مستعد‌ترين مناطق كشور آلمان، وضعيتي مطلوب‌تر دارد. با اين وجود، آلمان هم‌اكنون بين 20 تا 25 درصد از كارمايه‌هاي مصرفي خود را از طريق خورشيد و باد تأمين مي‌كند و ما تقريباً در حد صفر! كشوري كه دست‌كم دو سوّم از خاكش، بيش از 300 روز آفتابي دارد كه اين امتياز، در دنيا بسيار نادر و كم‌نظير است (تنها چند كشور آفريقايي در منطقه‌ي ساحل وضعيتي بهتر از ما از اين منظر دارند). كنعان متوسط تابش كارمايه‌ي خورشيد به سرزمين ايران را بين چهار و نيم تا پنج و نيم كيلووات بر متر مربع اعلام كرد كه رقمي ايده‌آل است. كنعان همچنين با توجه به راه‌اندازي يك نيروگاه خورشيدي 250 كيلو واتي (در مقياس پايلوت) در شيراز، ايران‌ را در شمار 10 كشور سازنده‌ نيروگاه‌هاي‌ خورشيدي‌ در جهان‌ دانست.‌

اجاق خورشيدينيروگاه خورشيدي طالقانp۵۰۸۰۰۲۱.jpg


او با نمايش عكس‌ها و اسلايدهاي متعددي نشان داد كه تاكنون سازمان متبوع وي تا چه اندازه در گسترش بهره‌برداري از انرژي‌هاي نو موفق بوده و توانسته بسياري از روستاهاي فاقد سامانه‌ي سوخت‌رساني را به آب‌گرم‌كن‌هاي خورشيدي، اجاق‌هاي خورشيدي و سلول‌هاي فتوولتائيك مجهز سازند. آنها حتي به كمك غلامعباس عبدي‌نژاد، مديركل دفتر امور بيابان و همكاران‌شان، توانسته‌اند تا نخستين آب‌شيرين كن خورشيدي را نيز در حسين‌آباد بيرجند به راه اندازند. گفتني آن كه قيمت هر دستگاه آب‌گرم‌كن خورشيدي كه مي‌تواند يك خانواده 5 نفره را به خوبي حمايت كند، بين 400 تا 500 هزارتومان است. يعني: در كمتر از يكسال مي‌تواند از محل صرفه‌جويي در هزينه‌ي برق و گاز منازل، جبران شده و آنگاه به منبع درآمد خانوارها بدل گردد.

p۵۰۸۰۰۲۰-۱.jpgپيمان كنعانييك پاسگاه مرزي در منطقه سيستان و بلوچستان كه چند سال است به دليل عدم وجود امكانات برقي، از اين شيوه استفاده مي كند.


همان طور كه در ابتداي اين سطور آوردم، باورم اين است كه انرژي خورشيدي، همان دست پروردگار است كه اينك به سوي ايرانيان دراز شده است؛ فقط كافي است اندكي از جايي كه هميشه نشسته و به زندگي نگاه مي‌كنيم، برخيزيم و منظر نويني براي ديدن برگزينيم. آن گاه درخواهيم يافت و باور خواهيم كرد كه ايران‌زمين مي‌تواند فقط و فقط به واسطه‌ي برخورداري از همين عرصه‌هاي پهناور و بدون متعارض كويري و بياباني خود و بدون نياز به سبزكردن بيابان‌ها يا احداث سدهايي پرهزينه و كم‌سود، به بزرگترين صادر‌كننده انرژي پاك در جهان بدل شود.
خوشبختانه، به زودي قرار است تا مهندس كنعان در تالار اجتماعات مؤسسه به تبيين مشروح ديدگاه‌ها و دستاوردهاي سازمان متبوع خويش بپردازد كه به مجرد قطعي شدن، تاريخ اين سخنراني به آگاهي خوانندگان عزيز اين تارنما هم خواهد رسيد.
تصور روزي را بكنيد كه ايران بدون نياز به ساخت سدها و مخازن بزرگ آب و يا نيروگاه‌هاي حرارتي و هسته‌اي، مي‌تواند با ضريب امنيتي بسيار بالا و مطلوب، هم نيازهاي انرژي خود را برطرف سازد و هم به مدد همين كويرها و بيابان‌هاي پهن‌پيكرش، هديه‌اي گران‌بها و ناب را در اختيار كشورها و مردمان دوست خود قرار دهد و بدين‌ترتيب، از نقش و جايگاهي بايسته در نظام مديريت جهان نيز برخوردار باشد؛ چرا كه بدون ترديد، اگر قرن بيستم، قرن فرمان‌روايي طلاي سياه (نفت) بوده است؛ قرن بيست و يكم، قرن حكومت و استيلاي الماس درخشان (انرژي خورشيدي) خواهد بود. كافي است بدانيم:  «كيث بارنام»، فيزيك دان انگليسي و متخصص انرژي خورشيدي، در تازه ترين پژوهش خويش كه بخشي از آن در نشريه معتبر “طبيعت”(Nature)  منتشر شده، اين نويد را داه كه كشورهاي پيشرفته مي توانند در 20 سال آينده بخش قابل توجهي از برق مورد نياز خود را از انرژي خورشيدي استحصال كنند .

     براي مطالعه بيشتر:
– تنگناهاي انرژي و ارزيابي پتانسيل انرژي خورشيدي در ايران – دكتر محمّدرضا كاوياني
– عوامل مؤثر بر راندمان سيستم هاي فتوولتاييك – سحر ميرشاهي
– سيستم گرمايش كفي چطور كار مي‌كند؟ – حميد بياباني
– نگاهي به محدوديت ها و مقدورات بكارگيري انرژي هاي نو : غروب نفت طلوع خورشيد

انرژي خورشيد در خدمت آب شيرين

شركت كنندگان در همايش سدهاي بزرگ … - عكس از آقاي خسروي

    انعكاس اخبار همايش سدهاي بزرگ؛ پيامدها و جايگزين‌ها» در رسانه‌ها و وبلاگ‌ها:
– توهم توسعه با سد‌سازی را كنار بگذارید – روزنامه كارگزاران
– چه كسي مي‌گويد سد‌سازي يعني توسعه؟ – روزنامه دنياي اقتصاد
– سدسازي بي رويه بدون ارزيابي تطبيقي – روزنامه اعتماد
– همایش ” سدهای بزرگ، پیامدها و جایگزین‌ها “– ديده‌بان كوهستان
– بی برق هم برگزار می‌شود! – سيد محمد مجابي
– همایش سدهای بزرگ و دزدان با چراغ – نيك‌آهنگ كوثر

همايشي براي بررسي پيامدهاي سدهاي بزرگ

پوستر همايش

     به گمانم اين براي نخستين بار است كه در ايران، همايشي مي‌خواهد بر پا شود كه نه به تجليل و ستايش از روند سدسازي، كه به تأمل و مداقه در لزوم آن و نشانزدهاي ناميمونش بر كارايي سرزمين مادري، ايران عزيز خواهد پرداخت.
     اميد كه ستاده‌هاي حاصل از اين هم‌انديشي كم‌نظير بتواند زنهار لازم را به مديران ارشد مديريت آب و كلان‌نگران و برنامه‌ريزان نخبه كشوري بدهد و توازني منطقي در اين دو حوزه‌ي نامتقارن (بخش آب و كشاورزي) از منظر تخصيص اعتبارات بوجود آورد. موضوعي كه نگارنده خواهد كوشيد به ابعاد مختلف آن در اين همايش بپردازد.
     ضمن سپاس از برگزاركنندگان اين گردهمايي، علاقه‌مندان مي‌توانند برای کسب اطلاعات بیشتر و چگونگي حضور از طریق تلفن 66712243 (انجمن کوه‌نوردان ایران- از ساعت 10 الي 18 (یا شماره همراه  09127045517 ( آقای خسروی) تماس بگیرند. 

   پيوست :
– براي آگاهي بيشتر از جزييات همايش
– براي آگاهي بيشتر از فاطمه ظفرنژاد
– براي آگاهي بيشتر از عباس محمّدي
– براي آگاهي بيشتر از مهدي فريور
– براي آگاهي بيشتر از رضا مرادي غياث‌آبادي
– براي آگاهي بيشتر از محمّد سعيد كديور

آقاي دكتر احمدي‌نژاد ؛ ما هوا نداريم … پول نفت نخواستيم!

 

17 مي 2007 -

در زمستان سال 85، زماني كه پروفسور حسين قديري، براي مدّتي در ايران بود و مجموعه سخنراني‌هايي را به هدف هم‌افزايي بيشتر ايرانيان علاقه‌مند به جديدترين دريافت‌هاي دانش محيط زيست در برخي نهادهاي علمي پژوهشي و دانشگاهي ايراد كرد، نوشتم كه بزرگترين جنايت صدام، آن چيزي نيست كه گمان مي‌بريم رخ داده و حاصل آن ده‌ها هزار انسان آرميده در زير خاك است. بلكه مرگبارترين و خطرناك‌ترين كاري كه آن خونخوار نادان و خودخواه عراقي انجام داد، فرمان احداث كانال صدام و درنتيجه مرگ تدريجي يكي از بزرگترين و ارزشمندترين تالاب‌هاي جهان به نام هورالعظيم بود. تالابي كه اكنون، اگر آب رودخانه كرخه نبود، حتا همان 10 درصد باقيمانده‌اش نيز خشك شده بود و ابعاد فاجعه‌اي كه هم‌اينك بيش از چهارميليون هموطن عزيزم در خوزستان و ميليون‌ها انسان ديگر در كشورهاي همسايه را با خود درگير كرده است، به مراتب وخيم‌تر مي‌ساخت.

 

18 آوريل 2008

تصاوير ماهواره‌اي كه مشاهده مي‌فرماييد، به خوبي شرايط فلج‌كننده‌ي حاكم بر سكونت‌گاه‌هاي مناطق همجوار اين تالاب 450 هزار هكتاري (يا بهتر است حالا گفته شود: بيابان نيم ميليون هكتاري!) را در سال‌هاي اخير نشان داده و ابعاد توفان‌ها و گرد و غبار ناشي از خشكيدگي تالاب و اراضي همجوارش را نمايش مي‌دهد. به نحوي كه امروز مردم دردمند خوزستاني چنين مي‌گويند: « ما پول نفت نخواستیم، ما شغل نخواستیم، ما امکانات رفاهی نخواستیم، همه پیشکش، هوا… هوا … هوا … نداریم! آقا ما دردمان را به چه کسی بگوییم؟ آقای دکتر احمدی نژاد ما هوا نداریم …».
حسين قديري آن روز هشدار داد كه احداث سد عظيم كرخه مي‌تواند آخرين كورسوي اميد بقاي هورالعظيم را نابود سازد، تالابي كه بيش از هفت ميليارد دلار ارزش داشت …

 

دست‌كم اميدوارم طعم تلخ اين درس و عاقبت ناميمون نابخردي‌هاي آدمي در هورالعظيم، آنقدر اثربخش باشد تا گوشه‌ي شمال غربي كشور را هم به اين سرنوشت دچار نسازيم و قدر آب درياچه‌ي اروميه را بدانيم و براي امام جمعه‌ي آن ديار (آقاي حسني) توضيح دهيم تا ديگر نپرسد: اگر درياچه‌ي اروميه خشك شود، مگر چه مي‌شود؟!

تقابل چرچیل و انجیل در حوزه سدسازی!

نسلي مي‌رود …
نسلي ديگر مي‌آيد …
اما زمين همواره مي‌ماند …
رودها به سوي درياها روان مي‌شوند …

پروفسور كي در آسمال

    پروفسور كي در آسمال (Kader Asmal)، يكي از اعضاي برجسته‌ي «كميسيون جهاني سدها» و از نويسندگان كتاب «سدها و توسعه» كه پيش‌تر در همين تارنما آن را معرفي كرده‌ام، در پيش‌گفتار كتاب مزبور، با اشاره به سخن آسماني پروردگار – كه در ابتداي اين يادداشت آمده است – در كتاب مقدس مسيحيان (انجيل)، اين نگراني را مطرح مي‌كند كه آيا ممكن است عملكردهاي نابخردانه‌ي بشر در نگاه افراطي به نهضت سدسازي، سبب ترديد در كلام خداوند را فراهم آورد؟! و آيا ممكن است زماني فرا رسد كه ديگر هيچ رودي به دريا نرسد؟! نظير فرجام ناميموني كه براي رودخانه كلرادو در آمريكا اتفاق افتاد و يا قم‌رود در دشت مسيله و يا ماجراي غم‌انگيز سد طرق در خراسان و …
    خوانندگان قديمي اين تارنما، لابد به ياد دارند كه چندي پيش نيز، عبارتي تاريخي از وينستون چرچيل، نخست‌وزير مقتدر بريتانياي كبير در همين تارنما به چالش كشيده شده بود، آنجا كه در سال 1908 ميلادي با افتخار گفته بود:

«يك روز، هر قطره از آبي كه در دره نيل مي‌ريزد و جاري مي‌شود، دوستانه و به تساوي ميان مردم رودخانه تقسيم خواهد شد و خود نيل شكوه‌مندانه خواهد مرد و هرگز به دريا نخواهد رسيد

    اينك اين پرسش قابل طرح است كه آيا آرزوي چرچيل – كه خود را همواره يك مسيحي معتقد برمي‌شمرد – آشكارا با كلام كتابي كه قاعدتاً بايد برايش مقدس باشد، در تضاد قرار نداشت؟!

سد كلرادو يا هوور

 

    از اين ناسازه‌ (پارادوكس) ي روحاني كه بگذريم، در دنياي واقعيت و مديريت سازه‌ها نيز، هر روز كه مي‌گذرد، بر صف مخالفان پنداري كه مي‌كوشد، سدسازي را نماد واقعي پيشرفت و توسعه كشورها و ملت‌ها نشان دهد، افزوده مي‌شود.
    در حقيقت شايد بتوان پيشينه‌ي نخستين اعتراضات جدي به روند شتابناك توسعه‌ي سدسازي در جهان را تا ماه مارس سال 1977 به عقب برد (بيش از 31 سال پيش)؛ زماني كه كنفرانس جهاني سازمان ملل متحد در شهر زيباي ماردل‌پلاتاي كشور آرژانتين، با عنوان «كنفرانس آب» برگزار شد و حاصل آن، انتشار اسناد بسيار مشهوري بود با عنوان: United Nations’ Mar del Plata Action PLAN””. اسناد ارزشمندي كه نه‌تنها به تصويب نمايندگان اغلب كشورهاي جهان رسيد، بلكه هنوز هم آموزه‌هاي منتج از آن مورد استناد قرار مي‌گيرد. اما نه آنطور كه بايسته و سزاوار است! چرا كه اگر غير از اين بود، امروز نبايد شاهد وقوع رخدادهاي پي در پي و شتاباني باشيم كه در اثر توسعه‌ي افراطي احداث سدهاي مخزني بزرگ بوجود آمده و بر ناپايداري سرزمين مي‌افزايد. و باز امروز نبايد اعتراف مي‌كرديم كه كماكان اين انديشه‌ي پيش‌برنده‌ي آب‌سالاران بنيادگرا (fundamentlist hydrocrasts) است كه حرف آخر را در نظام برنامه‌ريزي كلان اغلب كشورها، به ويژه در اردوگاه جنوب مي‌زند. و اينك به جايي رسيده‌ايم كه به ندرت مي‌توانيم رودخانه‌اي چون يلو استون (Yellowstone) را با طول بيش از يك هزار كيلومتر در جهان بيابيم كه هنوز بر روي خود سنگيني سدي را احساس نكرده باشد. به نحوي كه در فرانسه، تنها شاخه‌ي باقيمانده جريان آزاد رود رن (Rhon) نيز در ۱۹۸۶ با يك سد به اسارت كشيده شد و در ديگر مناطق اروپا، اغلب رودهاي مشهور چون ولگا، هيچكدام شاخه‌اي بزرگتر از يك چهارم طول خود ندارند كه تبديل به مخزن نشده باشد! برآورد شده كه مخزن سدها در سراسر دنيا، حدود ۱۰ هزار كيلومتر مكعب گنجايش دارند كه اين مقدار معادل پنج برابر حجم تمام رودخانه‌هاي جهان است!
    راستي! وقتي چنين موجي در جهان دست بالا را دارد، ديگر ما چه مي‌گوييم؟ و چرا اينگونه صريح به مخالفت با سرداران نهضت سدسازي در كشور برخواسته‌ايم؟ چرا نمي‌گذاريم آنها با دل خوش به يكديگر مدال سازندگي دهند و همايش‌هاي غرورآفرين برگزار كنند؟ چرا كابوس سدهايي چون پانزده خرداد و سيوند و ملاصدرا و … را هر از گاه چون آوار بر سر ايشان خراب مي‌كنيم؟! مگر نمي‌بينيم كه همه چنين مي‌كنند؟!
    پاسخ را شايد بتوان با توجه به خطر ناپيدايي كه در روح حاكم بر جمله‌ي وينستون چرچيل وجود دارد، بيان كرد. اينكه چرچيل، از مرگ شكوه‌مندانه‌ي بزرگترين رودخانه‌ي آفريقا – آن هم با غرور – سخن گويد و اعلام نمايد كه روزي سرانجام به كمك بشر (با كمك سد آسوان)، همه‌ي قطرات تشكيل‌دهنده‌ي آب اين رودخانه را به تساوي بين مردم تقسيم خواهيم كرد و نخواهيم گذاشت تا نيل به مديترانه برسد!
     دقت كنيم كه نظير چنين جملاتي را بارها و بارها در طول يكي دو دهه‌ي اخير تا چه اندازه از زبان متوليان صنعت آب كشور شنيده و مي‌شنويم. پيوسته به اين نكته اشاره مي‌شود كه سهم قابل توجهي از پتانسيل آبي ايران، بدون استفاده از دسترس خارج شده و به درياچه‌هاي داخلي يا آب‌هاي آزاد مي‌ريزد. امّا اندك افرادي هستند كه با خود اين پرسش را طرح مي‌كنند كه اگر تمامي نزديك به 300 سد برنامه‌ريزي‌شده براي كشور ساخته شده و بدين‌ترتيب، همه‌ي اندوخته‌ي سطحي آب كشور، به اصطلاح مهار شود، آنگاه با ريه‌هاي خروشان سرزمين مادري، چون كارون، زاينده‌رود، سفيدرود، كرخه، خرسان، سرباز، مُند، زرينه‌رود و … چه مي‌كنيم؟! آيا مي‌خواهيم همان بلايي را كه بر سر كلرادو، قم‌رود، قره‌چاي، كر و سيوند، هيرمند و … آمده است را دوباره تكرار سازيم و نه‌تنها تنوع زيستي ناهمتاي جانوري و گياهي زيستمندان متكي به آب رودخانه‌هاي موصوف را از بين برده، بلكه سبب‌ساز نابودي كامل جلگه‌ي پايين‌دست در پاياب شويم؟ همان گونه كه دشت سرسبز مسيله را از دست داديم؟
     آري، چرچيل راست مي‌گفت! پول نيل را سرانجام جمال عبدالناصر با احداث سد غول‌پيكر آسوان، سر سفره‌‌ي مردم آورد! و اينك چيزي جز زمين‌هايي از هميشه شورتر، لم‌يزرع و مسموم، با كمترين زيستمند گياهي و جانوري براي مصري‌هاي ساحل‌نشين باقي نمانده است. در عوض مالاريا كماكان بيداد مي‌كند و بسياري از گونه‌هاي آبزي نيل با خطر انقراض كامل مواجه گشته‌اند.
    به جرأت مي‌توان گفت: فرجام ناميمون ساخت بيش از ۴5 هزار سد در جهان، توسط حمايت آب‌سالاران بنيادگرايي كه با غرور تمام به جنگ قوانين طبيعي رفتند، هيچ زمان چون امروز ملموس و قابل درك نبوده است.

    يادمان باشد:
    همان طور كه در يادداشت‌هاي قبلي نيز تأكيد كرده‌ام، افراط‌‌گرايي در هر حوزه‌اي مي‌تواند خطرناك باشد، حتا در صنعت آب و حتا در محيط زيست (اكولوفاشيست‌ها يا خمرهاي سبز). اين فقط افراط گرايي مذهبي و بن‌لادنيسم نيست كه مي‌تواند بحران بيافريند!
    مفهوم سخن فوق اين است: همانگونه كه نبايد با ساخت هر نوع سدي در هر محل و زماني مخالفت كرد، نبايد هم به بهانه‌ي مهار آب‌هاي سرگردان و تأمين آب كشاورزي، در برابر فاجعه‌ي خاموشي تمامي رودخانه‌هاي كشور ساكت ماند.
    براي همين است كه اينك برخي از كشورهاي جهان در آسيا، اروپا و آمريكا تصميم گرفته‌اند تا به روند افزايش ساخت سدهاي مخزني، شيبي منفي دهند. حتا در ايالات متحده با تخريب برخي از سدهاي بزرگ كشور، تصميم گرفته شده تا افزون بر ۱۶ هزار كيلومتر از بخش‌هاي حساس رودخانه‌هاي آمريكا، زير پوشش قانون مصوب سال ۱۹۶۸ «حيات وحش و چشم‌اندازهاي رودخانه‌اي»، در شرايط جريان آزاد و طبيعي نگهداشته شوند.
    باشد كه با بازنگري و تغيير سياست كنوني مديريت حاكم بر بخش آب كشور، شَاهد آن باشيم كه بخشي از بودجه‌هاي هنگفت اين سدها، صرف بهبود سامانه‌هاي آبخيزداري در بالادست، افزايش غناي گياهي كوهستان‌ها، تكميل شبكه‌هاي آبياري ناتمام پشت سدهاي ساخته شده‌ي كنوني، عمليات آبخوانداري و سرانجام افزايش راندمان آبياري در بخش كشاورزي شود؛ بخشي كه هم‌اكنون بيش از 90 درصد ار آب استحصال‌شده‌ي كشور را در خود مي‌بلعد، امّا بازده آن حتا به 30 درصد هم نمي‌رسد.

    مؤخره:
   در واپسين روزهاي كاري سال كهنه، يعني در بيست و هفتمين روز اسفندماه 86، چهار جوان علاقه‌مند به ميراث فرهنگي و مواهب طبيعي ايران‌زمين را در دفتر كارم ملاقات كردم؛ آنها از جمله مديران پايگاه اطلاع رساني «عليه آبگيري سد سيوند» بودند كه مشتاقانه آمده بودند تا شيوه‌هاي تداوم و نفوذ فعاليت‌شان را با يكديگر مرور كنيم و همايشي را براي نيمه نخست سال جاري تدارك ببينند. علاقه‌ي اين دوستان به سرنوشت وطن كه اغلب آنها از نظر تخصصي شايد آنچنان نيز مرتبط با صنعت سدسازي و دانش محيط زيست نبودند، برايم سخت ارزشمند بود. آنها از واپسين روزهاي سال نيز همچنان براي اجرايي كردن هدف‌شان بهره مي‌بردند، در حالي كه بسياري ديگر از مدتها قبل … تا بعد … به خود استراحت داده بودند!
    خواستم در اينجا از اين هموطنان جوان و سخت‌كوشم كه به درستي نام خود را «دوستداران ميراث فرهنگي و محيط زيست ايران» نهاده‌اند، قدرداني كرده و خدا قوت گويم.

     در همین ارتباط :  

     – سدها برای خودنمایی!

     – سدی برای شهری در حال نابودی

     – چرا با نهضت سدسازي مخالفم؟