هجوم گرد و غبارهای خبرساز 21 بهمن در اهواز، چنان موجی در کشور به راه انداخت که تاکنون سابقه نداشته است. سیلی طبیعت به نادرایتی انسانی در مدیریت زمین، سبب شد تا یکی از کابوسهای هر دولت و حکومتی در تاریخ یکصدسالهی حکمرانی مدرن در کشور، نزدیکترین رنگ به واقعیت را تجربه کند! اینکه نکند خوزستان، دیار زرخیز ایرانزمین از پی ناپایداریهای اکولوژیک، دستخوش ناپایداریهای اجتماعی و به تبع آن، امنیتی هم بشود؟! ورود شتابناک عالیترین مقامات دولتی به اهواز و ابراز همدردی با مردم عزیز آن دیار، اعلام طرحهای ضربتی برای مقابله با تشدید طغیان ریزگردها و جوشش کانونهای بحرانی فرسایش بادی و سرانجام شل کردن کیسهی خزانهی ملّی، برای خواباندن یک بحران منطقهای، نشان از سراسیمگی و ترس حاکمیت از ترکیدن دُملی است که میتواند ابعاد ناپایدارکنندهاش فقط به خوزستان هم محدود نشود! ادامهی خواندن
بایگانی دسته: فقر مدیریتی
آمار؛ بزرگترین لکنت برنامهریزی پایدار در ایران!
حکایت آمار سالهاست که به قصهای پرغصه در نظام برنامهریزی کشور بدل شده است. اینکه چرا اینگونه شده و چه باید انجام داد تا وضعیت بسامان شود، موضوع مطالعه مشترکی است که به همراه یکی از همکاران فرزانه و جوانم در دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست – مجید دکامین – انجام داده و نخستین بار بر روی شمس منتشر شده است …
یاد بگیریم با مردم و برای مردم برنامهریزی کنیم!
در شماره 122 از هفتهنامه تجارت فردا، گفتگوی مفصلی با رامین فروزنده انجام دادم که به بهانهی تشدید بحران گرد و غبار در خوزستان شکل گرفت؛ هرچند که البته محدود به ریزگردها باقی نماند! در ادامه مشروح این گفتگو را میتوانید مطالعه فرمایید …
شرط نخست در تحقق آسمان آبی!
امروز به بهانهی 29 دی ماه، روز هوای پاک؛ یادداشتی را در صفحه 5 روزنامه آرمان منتشر کردم که چون به صورت کامل منتشر نشد، در ادامه شما خوانندهی عزیز مهار بیابانزایی، میتوانید آن را مطالعه فرمایید … ادامهی خواندن
از شغالهای آشوراده تا خرسهای کهگیلویه …
ریشهی نگاه تبعیضآمیز به مخلوقات پروردگار از کجا آمده است؟ چرا میگوییم: جغد شوم، کفتار پیر، سگصفت، الاغ نفهم، گرگزاده و … و چرا ناگهان و امروز به بهانهی ترک برداشتن بر دیوار رکود اقتصادی و شکستن رشد منفی، بار دیگر هجوم به ارزشهای محیط زیستی افزایش یافته است؟ در این باره در یادداشتی جداگانه و مفصل خواهم نوشت. اما تا آن زمان و در آستانه ورود هیأتی از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی به جنگل ابر برای بررسی ساختن یا نساختن آن جادهی کذایی! پیشینهای مختصر از موضوع را با هم مرور میکنیم … ادامهی خواندن
مشاور استاندار امروز ایلام یاد استاندار دیروز فارس را زنده کرد!
همین اردیبهشت ماه سال گذشته بود که حسین صادق عابدین، آخرین استاندار فارس در دولت دهم، خود را به اتاق بازرگانی شیراز رساند تا در جمع فعالان اقتصادی منطقه، کشف شگفتانگیزش را رونمایی کند! اینکه وجود 300 گورخر، مهمترین عامل بیکاری جوانان در نیریز است!! اینک از ایلام خبر میرسد که یک مشاور ارشد اقتصادی دیگر هم در دولت تدبیر و امید، اصرار بر وجود چند درخت بلوط را، سبب محرومماندن استان ایلام و عدم توسعهیافتگی آن اعلام کرده است! شرح ماجرا را با هم میخوانیم … ادامهی خواندن
ماندگاری کوههای ایرانی، در گرو دانشمندانی یاغی و عصیانگر!
شامگاه دیروز – بیستم آذر 1393 – خود را به تالار اُسوه در خیابان انقلاب تهران رساندم تا در جمع گروهی از عاشقان و پیشکسوتان حوزهی کوهستان و کوهنوردی، به مناسبت جشن روز جهانی کوهستان – 11 دسامبر – از دلایلی بگویم که سبب شده تا چکادهای ایرانی، قلب تپندهی این سرزمین باشند؛ قلبی که اینک پوم تاکش با لکنتهایی جدی روبرو شده است. یادداشت پیش رو، متن سخنرانی دیشب نگارنده در آن اجتماع پرشور است که میتوانید گزارش مصور آن را در کوهنامه ببینید و بخوانید … ادامهی خواندن
بر علیه تباهکنندگان ایران، کارزاری براه اندازیم!
درخواست نگاه تخصصی به محیط زیست در قوه قضاییه
نفس طبیعت ایران دارد بند میآید، این را هر کودک دبستانی هم دریافته است، با این وجود، از شمار پیشنهادها، تصمیمها، طرحها، لوایح و مصوبات طبیعتستیزانه – آنگونه که انتظار میرود – کاسته نمیشود! چرا؟ ما کجای راه را اشتباه رفتهایم که اینک 151 نماینده محترم مجلس شورای اسلامی خواهان موافقت عالیترین مقام اجرایی کشور برای صدور حکم اعدام ارزشمندترین رویشگاه جنگلی ایران در ابر شاهرود میشوند؟ آیا نباید از آنجایی که همیشه نشسته و به پیرامون خود مینگریم، تکان خورده و منظر نوینی برای نگریستن برگزینیم؟ یادداشت پیش رو، شرح این منظر نوین است …
دردم این است که چرا وعدههای طبیعتستیزانه در این کشور همچنان رأیآور است؟ اینکه چرا به رغم بیش از 27 سال پژوهش، مطالعه و قلم زدن در حوزهی محیط زیست، همچنان باید بیشترین تلاشم آن باشد که ثابت کنم: روز، روشن و شب، تاریک است … ادامهی خواندن
آیا در سیاهکل هم مانند سوسنگرد پیروز میشویم؟
یک خبر خوش برای دوستداران محیط زیست در ایران …
امروز میخواهم از عمارتی سخن بگویم که سنگ بنایش 446 روز پیش در خبرآنلاین زده شد و حالا نخستین میوهی شیرینش به بار نشسته است … میوهای که امید را همچنان در دل دوستداران طبیعت ایران، به ویژه حامیان حقوق حیوانات زنده نگه میدارد …
در نهمین روز از شهریور 1392، یعنی 14 ماه و 19 روز پیش، یادداشتی نوشتم با عنوان: «آقای شهردار سوسنگرد! این همه بدسلیقگی از کجا میآید؟» در آن یادداشت از شهردار شهری که برای مقاومت جانانهاش در طول هشت سال دفاع مقدس، هزاران نفر از پاکترین جوانان وطن به شرف شهادت رسیده بودند، خواهش کردم تا چهرهی زیبای سوسنگرد قهرمان و اهالی خونگرم و سلحشورش را در حد آدمهایی که به زیباترین مخلوقات پروردگار در آسمان تیر پرتاب میکنند، پایین نیاورد. به دنبال انتشار آن یادداشت، باخبر شدم که متأسفانه این رویه فقط محدود به سوسنگرد نیست و در برخی دیگر از شهرهای ایران، از جمله فومن، تولم و سیاهکل هم نظیر چنین بدسلیقگیهای شگفتآوری وجود دارد. از این رو، ضمن طرح موضوع با سید محمّد مجابی که به تازگی در طبقهی هشتم از ساختمان مرکزی پارک طبیعت پردیسان حضوری مجدد یافته بود، از وی تقاضا کردم به این موضوع رسیدگی کنند.
خوشبختانه اینک خبر میرسد که نخستین میوهی غرس آن نهال به بار نشسته و شهردار سوسنگرد به همت تلاشهای مسئول سختکوش اداره محیط زیست دشت آزادگان، فرمان برچیده شدن تندیس شکارچی را داده و حکم به اجرا درآمده است.
صبح امروز در تماسی تلفنی با مهندس لاهیجانزاده، مدیرکل دلسوز محیط زیست خوزستان به ایشان تبریک گفته و تقاضا کردم تا مراتب قدردانی مرا به آقای استاد چینی ابلاغ بفرمایند.
در عین حال امیدوارم این اقدام همچنان گسترش یافته و پس از پیوستن چندین استان به کارزار نه به سیرک حیوانات که همچنان با موفقیت در حال گسترش به تمام سطح خاک ایران است، شاهد آن باشیم که به زودی به جای تندیس انسانهایی که به سوی حیات وحش در فومن، تولم و سیاهکل تیر شلیک میکنند، تندیس هموطنانی را ببینیم که برای ماندگاری حضور حیوانات در این بوم و بر مقدس، سلحشورانه زیسته و خون پاکشان را نثار کردهاند و یا دستکم ابتکار جالب شهردار مشهد تکرار شده و تندیس میدان پانزده خرداد در دیار ضامن آهو را ببینیم.
آمین.
ارومیه جان میگیرد … نمیگیرد … میگیرد!
فرصتی طلایی برای احیای دوباره دریاچه ارومیه
دست کم در طول شش سال اخیر، هرگز حال ارومیه به خوبی همین لحظه که این سطور را میخوانید نبوده است. با این وجود، هرگز فرصت طلایی نجات دریاچه هم اینگونه در معرض تهدید نبوده است! چگونه چنین پارادکسی ممکن است؟ نوشتار پیش رو، کوشیده است تا این ناسازه را بشکافد … ادامهی خواندن
بحران آب و مسئولیت اجتماعی
در تازهترین شماره ماهنامه اندیشه پویا که از چند روز پیش بر روی دکههای روزنامهفروشیها هم پخش شده است، نگارنده به همراه یک استاد جامعشناس از دانشگاه تهران – دکتر علی اصغر سعیدی – و دکتر محمّد فاضلی، معاون پژوهشی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری به گفتگو در بارهی موضوعی پرداخت که امروز به بزرگترین تهدید امنیت ملّی ایرانیان بدل شده و پیامد بیتوجهی کامل به رعایت موازین و ملاحظات محیط زیستی در چیدمان توسعه است.
از بحران آب سخن میگویم؛ بحرانی که اینک بسیاری از فرهیختگان جامعه را واداشته تا برای درمانش از ظرفیت علوم اجتماعی کمک گیرند و گفتگو در مورد آن را به دانشکدههای فنی آب و آبیاری و آبخیزداری محدود نسازند. اینکه چگونه نظام حاکم بر مدیریت آب کشور که برخوردار از شورای عالی آب به ریاست عالیترین مقام جمهور هم بود و یک کمیتهی ملّی توسعه پایدار هم به ریاست یکی از اعضای برجستهاش فعالیت میکرد، اجازه داد تا به جای 40 درصد، افزون بر 85 درصد از اندوختههای آبی زیرزمینی کشور مصرف – بخوان تاراج – شود …
مشروح این گفتگوی دو ساعته را که به همت مریم شبانی فراهم شده است، میتوانید در صفحات 22 الی 25 از شماره بیستم ماهنامه اندیشه پویا با عنوان: «خشکسالی مدیریتی؛ علت بحران آب» مطالعه فرمایید.
سخنان شگفتآور یک عضو فرهنگستان علوم!
بعدازظهر دیروز – هشتم مهر 1393 – در نشست عمومی کمیته ملی توسعه پایدار که با حضور معصومه ابتکار رسمیت یافت، آقای دکتر عبدالرحیم گواهی سخنانی را بر زبان راند که شگفتآور مینمود و البته مورد اعتراض برخی از شرکتکنندگان از جمله دکتر هدایت فهمی نیز قرار گرفت. درجهی شگفتآور بودن سخنان دکتر گواهی، به ویژه از آنجا تأملبرانگیز مینمود که ایشان به عنوان عضوی از کمیته ملی توسعه پایدار، خواهان صرف نظر کردن از پایداری برای دوام توسعه در کشور شدند! وی که دارای دکترای ادیان خارجی از دانشگاه اوپسالای سوئد است، با دو گرایش دیگر، مدرک کارشناسی خود را از دانشکده نفت آبادان (در سال 1345) و مدیریت بازرگانی را از مدرسه بازرگانی هاروارد در سال 1352 اخذ کرده است. به دیگر سخن، ایشان هم یک متخصص در حوزه نفت، هم یک کارشناس تجارت بینالملل و هم یک مفسر ادیان الهی و زمینی است! در عین حال، وی در سابقهی مدیریتی خود مقامهایی چون معاون وزارت نفت، ریاست اتاق بازرگانی ایران، دبیر انجمن اسلامی مهندسین ایران و رییس دفتر مخصوص نخست وزیر و معاون وزیر مشاور در دولت مهندس مهدی بازرگان را هم بر عهده داشته و افزون بر آن در چهار کشور جهان (ژاپن، سوئد، نروژ و فنلاند) به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران خدمت کرده و بیش از 12 سال هم (تا سال 1381) دبیرکل سازمان همکاریهای منطقهای «اکو» بوده است. ایشان هماکنون نیز علاوه بر عضویت در کمیته ملی توسعه پایدار، ریاست مرکز پژوهش ادیان جهان و مدیریت گروه آیندهنگری فرهنگستان علوم را برعهده دارد و البته به گفتهی خودش، افتخار میکند که شاگرد شادروان علامه محمّد تقی جعفری هم بوده است.
این زندگینامهی پرآب و رنگ و رشکبرانگیز کاری و تحصیلی را گفتم تا شما خوانندهی عزیز این سطور بدانید که عبدالرحیم گواهی از چه منظری و با چه پشتوانهی علمی و اجرایی اینک در بین اعضای کمیته ملی توسعه پایدار، خواهان پایان دادن به ماجرای توسعه پایدار شده است! ایشان میگوید: نباید آنگونه مقررات سختگیرانهای در کشور وضع شود که همین اندک چرخ توسعه کشور هم دیگر نچرخد. مملکت باید پول درآورد و توسعه داشته باشد تا بتواند به پایداری بیاندیشد. سخنانش به ویژه بسیار شبیه گفتههای علی لاریجانی در روز دوشنبه – هفتم مهرماه 1393 – در روز گرامیداشت مقام محیط بان بود که گفت: اگر کشور رشد اقتصادی نداشته باشد، نمیتواند پولی به محیط زیست هم اختصاص دهد و برای رشد اقتصادی هم باید محیط زیست سد راه توسعه و اقتصاد نشود!
آیا به نظرتان این سخنان آشنا نیست؟ آیا محمود احمدی نژاد هم نمیگفت که محیط زیست و منابع طبیعی نباید سد راه توسعه شوند؟
شاید برای جناب گواهی جالب باشد که بداند در هشت سال دولت محمود احمدی نژاد که رتبه ایران از منظر عملکرد محیط زیست با 61 پله سقوط به 114 نزول کرد و در شمار ده کشور نخست آلوده کننده و گرمکنندهی جهان هم قرار گرفتیم که دارای بالاترین نرخ در فرسایش خاک، بیابانزایی، نابودی تالابها و آلودگی هوا است، از قضا کمترین توجه به حراست از موازین محیط زیستی صورت گرفت؛ اما نتیجهاش حتی توسعه مد نظر جنابعالی یا رشد اقتصادی مد نظر دکتر لاریجانی هم نبود و عملاً کشور به ورطهی ورشکستگی با نرخ رشد منفی اقتصادی و بالاترین میزان بیکاری و تورم روبرو شد! نشد؟ از قضا ایشان خوب است بیاد آورند که در همان سوئد، میزان پایبندی به تعهدات محیط زیستی، حتی 15 درصد بیشتر از الزامات کیوتو بود و در عین حال، سوئد با کمترین رکود اقتصادی در بین کشورهای اتحادیه اروپا مواجه شد و اصولاً رونق کسب و کارهای سبز، یکی از برگهای برنده اوباما برای موفقیت متوالی دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری آن کشور بود.
کلام آخر آنکه جناب آقای دکتر گواهی عزیز!
دست کم انتظار آن است که ما اعضای کمیتهی ملی توسعه پایدار ایمان داشته باشیم که روز روشن و شب تاریک است و دیگر نیاز به بحث در بارهی حقانیت تبعیت از موازین و آموزههای توسعه پایدار نباشد.
همین و تمام!