در چهارمين و آخرين بخش از مجموعه يادداشتهايي كه به هدف معرفي گلسنگها و پاسداشت كار ارزشمند دو تن از نامآوران دانش گياهشناسي كشور، به رشته تحرير درآمده و منتشر شد، كوشيدهام تا مثالي عملي از كاربرد گلسنگها را در ايران و جهان معرفي كنم:
همان طور كه ميدانيد، معرفي ذرات آلاينده ريز و معلق در هوا از مهمترين عوامل تهديدكنندهي سلامت انسان هستند، اين ذرات زاييدهي عصر فناوري و زيستن در جهان مدرن و پسامدرن بوده، ابعادي كمتر از 10 ميكرون ( PM10s ناميده ميشوند) داشته و بهراحتي قادرند تا وارد كيسههاي هوايي ششها (آلوئولها) شوند و از آن طريق به خون راه يابند و آنگاه باعث بروز صدمات جدي در فرد شوند (گفتني آن كه بزرگي ريزگردها گاه به 2 ميكرون هم نميرسد!). اين ذرات بهطور عمده توسط كارخانجات صنعتي و وسايط نقليه موتوري توليده شده و ميتوانند به سرعت وارد پيكرهي گلسنگها شوند. سرب، روي، كادميوم، نيكل، مس، جيوه و كروم نيز كه از فلزات سمي و مرگبار براي موجودات زنده هستند كه ميتوانند وارد ساختار گلسنگها شده و در آنجا تجمع يابند، نكته جالب اينجاست كه تجمع اين ذرات معلق و فلزات سنگين در گلسنگها آسيبي به آنها نميرساند (البته حساسيت گونههاي مختلف از اين نظر متفاوت است) و از آنجا كه مقدار تجمع مواد معلق و فلزات سنگين از گلسنگها به غلظت اين مواد در محيط بستگي دارد با برررسي ميزان اين مواد در گلسنگهاي هر منطقه ميتوان ميزان آلودگي آن منطقه را مشخص كرد.
يكي از گونههاي گلسنگها كه امروزه به اين منظور در دنيا مورد استفاده قرار ميگيرد “Ramalina farinacea (L.) Ach.” است كه پيشتر تصويرش را منتشر كردهام. خوشبختانه اين گونه در مقياس وسيع در جنگلهاي هيركاني و ارسباراني كشور هم (بر روي تنه و شاخه درختان) يافت ميشود. با بررسي ميزان ذرات آلاينده در پيكرهي اين گلسنگ در مناطق مختلف و تجزيه و تحليل دادههاي بهدست آمده، ميتوان تشخيص داد كه اولاً ميزان آلودگي در كدام مناطق بيشتر است و ثانياً منشأ آلودگي كجاست، همچنين ميتوان با اين بررسيها مشخص كرد كه فعاليتهاي صنعتي تا چه شعاعي ميتوانند باعث آلودگي محيط زيست شوند. براي مثال فلزات واناديوم و نيكل كه از احتراق سوختهاي فسيلي حاصل ميشوند، ميتوانند شاخصهاي خوبي براي بررسي ميزان آلودگي ناشي از تردد خودروها، عملكرد نيروگاهها و يا فعاليتهاي صنعتي در هر منطقه باشند.
گلسنگها به دليل داشتن توانايي فراوان در تجمع آلايندههاي محيط زيست در خود، شناساگرهاي خوبي براي نشان دادن ميزان ذرات آلايندهاي همچون فلزات سنگين در هوا هستند و تنها با بررسي مواد آلايندهي پيكرهي آنها ميتوان ميزان آلودگي يك منطقه را به راحتي تخمين زد. (در واقع گلسنگها كانونهاي نمونهبرداري از محيط زيست به منظور بررسي آلايندههاي آن هستند). براي تشخيص ميزان آلايندهها در پيكر گلسنگها امروزه از دو روش “ICPMS” يا”Inductively couple plasma emission spectrometry و “EPMA”يا “Electron probe micro analysis” استفاده ميشود، اين روشها بسيار كارآمد و دقيق بوده و مقادير كم آلايندهها در گلسنگها را ميتوان با استفاده از آنها تشخيص داد.
براي مطالعه بيشتر:
-Purvis, W. 2000: Lichens, Smithsonian Institution Press. U. S. A. –Washington, D. C.