امروز برابر است با پنجم ژوئن 2010، روزی که جهانیان 38 است به بهانهاش میکوشند تا از محیط زیست بگویند و در نکوداشت حرمت و عظمتش آیینهای شادمانی برپاکنند.
به همین بهانه دو یادداشت در مهار بیابانزایی منتشر کردهام که میتوانید آنها را در اینجا و آنجا مطالعه فرمایید. امّا امروز این یادبرگ سبز نمدار هم از سوی یکی از خوانندگان گرامی مهار بیابانزایی به دستم رسید که به خصوص رونوشت انتهایی نامه به آن چهار عنصر محبوب و حیاتی زندگی (آب، باد، آتش و خاک) دلم را لرزاند و وجودم را آکنده از امید و شور کرد.
خواستم اینجا با انتشارش، هم ادای دینی از این هموطن طبیعتدوست کرده باشم و هم شما را در لذت خواندن یکان یکان واژگانش که با سادگیای سهرابوار در کنار هم چیده شدهاند، شریک کنم.
باید اعتراف کنم: خواندن این یادبرگ کوتاه برای محمّد درویش غنیمتی بزرگ بود و غبار خستگی را از تن و جانش زدود … هرچند آدم اگر آدم باشد و اهل طبیعت هم باشد، نباید که در این حوزه کم بیاورد و خسته شود! نه؟
یک روزهایی در تقویم جهانی هست که باید به آدمها تبریک گفت، مثلا روز پدر رو به شما.
یک روزهایی هم در تقویم شخصیات هست که تو رو میبرن به روزهای دور، به خاطرات خوب … این روزها توی تقویم دلت ثبت میشن، نه تبریک میگی و نه تبریک میشنوی؛ اما به اندازهی تمام روزهای تقویم با اون روز حال میکنی! نمیکنی؟
توی تقویم جهانی نوشته: امروز روز جهانی محیط زیست است.
من امروز میخوام به همهی اون درختان کهنسال، به آبها و رودخونهها و دریاچهها، به لاک پشتها و قورباغههای عاشق، به ماهیها، به بیابانها و جنگلها، خصوصاً به بیابانها، و به همهی عناصر طبیعت بدون در نظر گرفتن هیچ مرز جغرافیایی بگم : آهای ! یکی هست که خیلی دوستتون داره …، عاشقتونه ِ… واسه جاری موندن حیات شما کلی زحمت کشیده … سالهاست که داره زحمت میکشه، حتا بیشتر از سن من که دارم اینا رو میگم الان …
اون برای نوشتن از شماها خیلی فرصتها رو، خیلی باهم بودنها رو از دست داده، فقط واسه این که عاشقتون بوده … فقط واسه این که به طبیعت، به شماها، ایمان داره، واسه این که به فرداهای سبز ایمان داره … . میخوام روز جهانی محیط زیست رو به گردنهی حیران، به کویر لوت، به دریاچه ارومیه، به دریای خزر و خلیج فارس، به جنگل ابر، به زاینده رود، به همهی درختان کهنسال و … تبریک بگم.
برای داشتنِ عاشقی مثل شما … تبریک بگم.
همین.
رونوشت به : آب، باد، آتش، خاک.