به مهار بیابان زایی رفته و دستش را بگیرید تا در یک مسابقه جهانی و از بین سیزده رقیب بین المللی خویش، سربلند بیرون آید.
سپاسگزارم.
به مهار بیابان زایی رفته و دستش را بگیرید تا در یک مسابقه جهانی و از بین سیزده رقیب بین المللی خویش، سربلند بیرون آید.
سپاسگزارم.
چگونه میشود به بهاری اندیشید و نوروزی را مجسم کرد که در آن، سبز شدن دوبارهی طبیعت، رویش دوبارهی گلها و پرواز و نغمهخوانی دوبارهی پرندههای عاشق را نتوان درک کرد؟ شاید برایتان جالب باشد که بدانید تلاش برای یافتن پاسخی بر این پرسش رؤیاپردازانهی کابوسوار، سبب شد تا نهضت جهانی مدرن محیط زیست در بیش از نیم قرن پیش توسط بانویی به نام راشل کارسون آغاز شود. به دیگر سخن، نخستین هشدار جدی در بارهی رابطهی بهار و نوروز با طبیعت و محیط زیست را 51 سال پیش، یک زیست شناس زن آمریکایی در جهان زنهار داد؛ زمانی که کتاب مشهورش با عنوان بهار خاموش را در سال 1962 میلادی منتشر ساخت و بدین ترتیب، تاریخ محیط زیست جهان را وارد فصلی تازه کرد که همچنان ادامه دارد. چرا که این او بود که برای اولین بار و به زبانی قابل درک و ساده به جهانیان هشدار داد: اگر رویههای خود را تغییر ندهند، ممکن است روزی نه چندان دور با بهاری روبرو شوند که کاملاً خاموش باشد؛ بهاری که در آن نه بتوان در کنار ترنم لغزان یک رود نشست و دمی آسایید، نه از آواز هیچ پرستویی اوج گرفت و نه از عطر شکوفههای بهارنارنج در هیچ پردیسی مست شد. راشل، البته دو سال پس از انتشار کتابش درگذشت و به دلیل عارضه سرطان، پیکر بیجانش به خاک سپرده شد، اما اثری که بر بنیانهای فکری جوامع انسانی نهاد، به نظر نمیرسد که هرگز قابل دفن باشد. ادامهی خواندن
نویسنده و شاعرهی فرزانه، خاطره حجازی، نامی شناخته شده برای فرهنگ دوستان و شیفتگان ادبیات ایران است. اخیراً در سفری به بیابانهای خور در شمال شرقی اصفهان، توفیق دیدار ایشان و خانواده محترمشان را از نزدیک داشتم. از قضا دریافتم که چه شیفتگی شوقبرانگیزی نسبت به طبیعت و محیط زیست ایران دارند و هماکنون نیز همهی همت و تلاش خود را مصروف پاسداری از سمندر امپراتور در لرستان کردهاند. ادامهی خواندن
شاسیبلندها را دوست ندارم … منظورم البته خودروهای شاسی بلند و هیولاواری است که پیوسته دارد بر شمارشان هم افزوده میشود؛ به ویژه آنهایی که کاملاً اتوکشیده بوده و در خیابانهای دودگرفته شهر ویراژ میدهند و حواسشان نیست که با نیمی از سوختی که میسوزانند و فضایی که اشغال میکنند هم میتوانند همین کاربری را تجربه کنند. ادامهی خواندن
روزگاری نامش پادشاه صخره ها بود … امروز اما انگار به “قلندر” بیشتر میماند تا سلطان یا پادشاه؛ قلندری که هر روز دارد از شمارش بیشتر و بیشتر هم کاسته میشود … همان گونه که از شمار قلندرها و لوتیهای زمان در دنیای آدم بزرگها هم دارد کاسته میشود! نمیشود؟ ادامهی خواندن
همیشه گفتهام که یکی از مؤثرترین و در عین حال سادهترین و کمخرجترین روشهایی که میتواند به بهبود وضعیت محیط زیست در هر کشوری بیانجامد، آن است که آموزش جذاب و هدفمند گرایههای محیط زیستی را به مقاطع دبستان و پیش دبستانی گسترش دهیم. تجربه موفقیت آمیز سه ساله دبستانفرزندم در تهران – فرهنگ سعادت – گواه همین واقعیت است که امیدوارم روزی در سطح همهی دبستانهای همهشهرهای ایران تعمیم یابد.
در این میان، یکی دیگر از ابزارهای مفید، تشویق نویسندگان توانا به آفرینش آثاری با مضامین محیط زیستی برای کودکان و نوجوانان است. یادم هست، چندی پیش چند داستان کوتاه از خانم مه لقا کاشفی – از اعضای جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست – را مطالعه کردم؛ داستانهایی به غایت اثرگذار و جذاب که دربردارندهی محتوایی غنی از مضامین و پیامهای محیط زیستی هم بود؛ اما متأسفانه کمتر ناشری هنوز به خود این جرأت را میدهد تا با حمایت از انتشار چنین آثاری، برگی زرین از آینده سبز وطن را به نام خود جاودانه سازد.
امروز اما میخواهم، کتابی با عنوان “هیزم شکنی که جنگلبان شد” را معرفی کنم که به قلم سرکار خانم آزیتا پایگانی صومعه سرایی به رشته تحریر درآمده و به همت انتشارات بعثت در تابستان 1391 و در شمارگان 2 هزار نسخه منتشر شده است. این داستان کوتاه و مصور 12 صفحهای که به قیمت فقط یک هزارتومان هماینک در دسترس همهی ایرانیان است، قصهی هیزمشکن نادان و منفعتطلبی را روایت میکند که به دلیل ماجرایی عبرتآموز که برایش پیش آمد، تصمیم میگیرد به جای آن که شکارچی درختان باشد، حافظ جان آنها شده و جنگلبان گردد.
امیدوارم یک روز هم فرزندان این دیار، قصهی شکارچیانی را بخوانند مانند اسکندر فیروز بزرگ که اسلحه را کنار گذاشتند و به شکاربان تبدیل شدند.
پس تا زمانی که کتاب “شکارچیای که شکاربان شد” را برایتان معرفی کنم، از شما هموطنان عزیزم میخواهم تا با خرید قصهی این هیزمشکن ِ نادم که جنگلبان شد، از انتشار چنین آثاری در جامعه حمایت کرده و مشوقی باشید برای نویسندگانی چون مه لقا کاشفیها و آزیتا پایگانیها.
شماره تلفن برای سفارش و خرید این کتاب: 88574412 و 09126592292
نامش Thierry Bornier است؛ عکاس نشریه نشنال جیوگرافیک. تصاویری شکار کرده است از مزارع رنگی و تراسبندی شده در Yunnan، جایی در کشور چین. تصاویری که بیشک از منظر افزایش جذابیتها در حوزه توریسم کشاورزی و روستایی میتواند بسیار حایز توجه باشد.
اما از منظرتوجه به آموزهها و ملاحظات محیط زیستی، میتواند مصداقی بارز از بیابانزایی به شمار رود!
کافی است اندکی دقیق تر در اجزای آن دقت کنیم تا دریابیم که این نوع کاربری فشرده و نامنظم از زمین، آشکارا به افت شتابناکتر حاصلخیزی خاک، افزایش فرسایش خاک، شورشدن و ماندابی شدن زمین، تزریق مواد آلاینده، کودها و سموم شیمیایی و مرگ میکروارگانیسم های مفید موجود در این عرصه منجر میشود؛ عرصه ای که آشکارا درجه آسیب پذیریاش در برابر رخداد سیلهای حادثه خیز هم افزایش یافته است.
خلاصه این که دوستان من!
انگار هر آنچه که در زندگی و محیط پیرامونیمان زیبا میبینیم، ممکن است نقش، بازخورد و اثر زیبایی بر کیفیت زندگی مان برجای ننهد! و حتا شگفتآورتر آن که ممکن است همان ابلیس باشد در داستان شام آخر!
هر چند که البته همچنان میشود توشهی دیداری (حظ بصری!) مان را از چنین نگارههایی ببریم! زیرا یکی از رازهای دلفریب این دنیا همین است که نه هیچ زیبایی مطلقی وجود دارد و نه هیچ زشتی مطلقی!
و خبر خوش، شاید همین باشد! نه؟
در همین باره:
– دو تابلوی زشت و زیبای دیگر که میتوان به راحتی آنها را زیبا و زشت هم نامید!