بایگانی دسته: فقر دانایی

سه خطای محیط زیستی هیأت‌های عزاداری در ایران!

اشتباه‌هایی که در محرم نباید تکرار شود …

در روزهایی که فضای شهر و دیارمان بیش از همیشه، بوی آزادگی و پایداری در برابر بیداد و ظلم و جهل و پیمان‌شکنی می‌دهد و با نام نامی حسین (ع) عطرانگیز شده است؛ گاه رفتارهایی، مناظری و سخنانی را می‌بینیم و می‌شنویم که آشکارا ناسازه‌ای نابخشودنی با نیت خیر برپاکنندگان یاد و خاطره‌ی آزادمردان و زنانی دارد که بیش از 1330 سال پیش با خون و اشک خویش در کربلا، کوشیدند تا کیفیت ممتاز زندگی منادیان عدالت‌خواه و ظلم‌ستیز را در جهان تضمین کنند؛ کیفیت زندگی‌ای که امروزه ممکن است تحت تأثیر چند خطای بارز محیط زیستی در آیین‌های بزرگداشت آن حماسه‌‌آفرینان بزرگ صدر اسلام، از عیارش به شدت کاسته شود …

 

ادامه‌ی خواندن

بحران آب و مسئولیت اجتماعی

    در تازه‌ترین شماره ماهنامه اندیشه پویا که از چند روز پیش بر روی دکه‌های روزنامه‌فروشی‌ها هم پخش شده است، نگارنده به همراه یک استاد جامع‌شناس از دانشگاه تهران – دکتر علی اصغر سعیدی – و دکتر محمّد فاضلی، معاون پژوهشی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری به گفتگو در باره‌ی موضوعی پرداخت که امروز به بزرگترین تهدید امنیت ملّی ایرانیان بدل شده و پیامد بی‌توجهی کامل به رعایت موازین و ملاحظات محیط زیستی در چیدمان توسعه است.

بحران آب و مسئولیت اجتماعی ما

    از بحران آب سخن می‌گویم؛ بحرانی که اینک بسیاری از فرهیختگان جامعه را واداشته تا برای درمانش از ظرفیت علوم اجتماعی کمک گیرند و گفتگو در مورد آن را به دانشکده‌های فنی آب و آبیاری و آبخیزداری محدود نسازند. اینکه چگونه نظام حاکم بر مدیریت آب کشور که برخوردار از شورای عالی آب به ریاست عالی‌ترین مقام جمهور هم بود و یک کمیته‌ی ملّی توسعه پایدار هم به ریاست یکی از اعضای برجسته‌اش فعالیت می‌کرد، اجازه داد تا به جای 40 درصد، افزون بر 85 درصد از اندوخته‌های آبی زیرزمینی کشور مصرف – بخوان تاراج – شود …
مشروح این گفتگوی دو ساعته را که به همت مریم شبانی فراهم شده است، می‌توانید در صفحات 22 الی 25 از شماره بیستم ماهنامه اندیشه پویا با عنوان: «خشکسالی مدیریتی؛ علت بحران آب» مطالعه فرمایید.

سخنان شگفت‌آور یک عضو فرهنگستان علوم!

    بعدازظهر دیروز – هشتم مهر 1393 – در نشست عمومی کمیته ملی توسعه پایدار که با حضور معصومه ابتکار رسمیت یافت، آقای دکتر عبدالرحیم گواهی سخنانی را بر زبان راند که شگفت‌آور می‌نمود و البته مورد اعتراض برخی از شرکت‌کنندگان از جمله دکتر هدایت فهمی نیز قرار گرفت. درجه‌ی شگفت‌آور بودن سخنان دکتر گواهی، به ویژه از آنجا تأمل‌برانگیز می‌نمود که ایشان به عنوان عضوی از کمیته ملی توسعه پایدار، خواهان صرف نظر کردن از پایداری برای دوام توسعه در کشور شدند! وی که دارای دکترای ادیان خارجی از دانشگاه اوپسالای سوئد است، با دو گرایش دیگر، مدرک کارشناسی خود را از دانشکده نفت آبادان (در سال 1345) و مدیریت بازرگانی را از مدرسه بازرگانی هاروارد در سال 1352 اخذ کرده است. به دیگر سخن، ایشان هم یک متخصص در حوزه نفت، هم یک کارشناس تجارت بین‌الملل و هم یک مفسر ادیان الهی و زمینی است! در عین حال، وی در سابقه‌ی مدیریتی خود مقام‌هایی چون معاون وزارت نفت، ریاست اتاق بازرگانی ایران، دبیر انجمن اسلامی مهندسین ایران و رییس دفتر مخصوص نخست وزیر و معاون وزیر مشاور در دولت مهندس مهدی بازرگان را هم بر عهده داشته و افزون بر آن در چهار کشور جهان (ژاپن، سوئد، نروژ و فنلاند) به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران خدمت کرده و بیش از 12 سال هم (تا سال 1381) دبیرکل سازمان همکاری‌های منطقه‌ای «اکو» بوده است. ایشان هم‌اکنون نیز علاوه بر عضویت در کمیته ملی توسعه پایدار، ریاست مرکز پژوهش ادیان جهان و مدیریت گروه آینده‌نگری فرهنگستان علوم را برعهده دارد و البته به گفته‌ی خودش، افتخار می‌کند که شاگرد شادروان علامه محمّد تقی جعفری هم بوده است.
این زندگینامه‌ی پرآب و رنگ و رشک‌برانگیز کاری و تحصیلی را گفتم تا شما خواننده‌ی عزیز این سطور بدانید که عبدالرحیم گواهی از چه منظری و با چه پشتوانه‌ی علمی و اجرایی اینک در بین اعضای کمیته ملی توسعه پایدار، خواهان پایان دادن به ماجرای توسعه پایدار شده است! ایشان می‌گوید: نباید آنگونه مقررات سختگیرانه‌ای در کشور وضع شود که همین اندک چرخ توسعه کشور هم دیگر نچرخد. مملکت باید پول درآورد و توسعه داشته باشد تا بتواند به پایداری بیاندیشد. سخنانش به ویژه بسیار شبیه گفته‌های علی لاریجانی در روز دوشنبه – هفتم مهرماه 1393 – در روز گرامیداشت مقام محیط بان بود که گفت: اگر کشور رشد اقتصادی نداشته باشد، نمی‌تواند پولی به محیط زیست هم اختصاص دهد و برای رشد اقتصادی هم باید محیط زیست سد راه توسعه و اقتصاد نشود!
آیا به نظرتان این سخنان آشنا نیست؟ آیا محمود احمدی نژاد هم نمی‌گفت که محیط زیست و منابع طبیعی نباید سد راه توسعه شوند؟
شاید برای جناب گواهی جالب باشد که بداند در هشت سال دولت محمود احمدی نژاد که رتبه ایران از منظر عملکرد محیط زیست با 61 پله سقوط به 114 نزول کرد و در شمار ده کشور نخست آلوده کننده و گرم‌کننده‌ی جهان هم قرار گرفتیم که دارای بالاترین نرخ در فرسایش خاک، بیابان‌زایی، نابودی تالاب‌ها و آلودگی هوا است، از قضا کمترین توجه به حراست از موازین محیط زیستی صورت گرفت؛ اما نتیجه‌اش حتی توسعه مد نظر جنابعالی یا رشد اقتصادی مد نظر دکتر لاریجانی هم نبود و عملاً کشور به ورطه‌ی ورشکستگی با نرخ رشد منفی اقتصادی و بالاترین میزان بیکاری و تورم روبرو شد! نشد؟ از قضا ایشان خوب است بیاد آورند که در همان سوئد، میزان پایبندی به تعهدات محیط زیستی، حتی 15 درصد بیشتر از الزامات کیوتو بود و در عین حال، سوئد با کمترین رکود اقتصادی در بین کشورهای اتحادیه اروپا مواجه شد و اصولاً رونق کسب و کارهای سبز، یکی از برگ‌های برنده اوباما برای موفقیت متوالی دموکرات‌ها در انتخابات ریاست جمهوری آن کشور بود.
کلام آخر آنکه جناب آقای دکتر گواهی عزیز!
دست کم انتظار آن است که ما اعضای کمیته‌ی ملی توسعه پایدار ایمان داشته باشیم که روز روشن و شب تاریک است و دیگر نیاز به بحث در باره‌ی حقانیت تبعیت از موازین و آموزه‌های توسعه پایدار نباشد.
همین و تمام!

اعتراف تلخ اما شیرین یک مقام ارشد در وزارت نیرو!

120 سدی که نمی‌خواهیم بسازیم!

    علیرضا دائمی، پس از اعتراف تاریخی‌اش در آبان‌ماه 1391، اخیراً یک اعتراف دیگر هم کرد تا نام او در کنار چیت‌چیان در تاریخ مدیریت آب کشور ماندگار شود! چرا که آنها از معدود مدیران ارشد وزارت نیرو بودند که بیشترین اعتراف را نسبت به خطاهای فاحش در اصرار بر مدیریت سازه‌ای و ساخت سدهای بزرگ مخزنی بروز دادند. نوشتار پیش رو، به همین بهانه ماجرای 120 سدی را پیش می‌کشد که وزارت نیرو باید بسازد، اما اصلاً و ابداً دوست ندارد تا دستان خود را در این جنایت بزرگ بر ضد پایداری طبیعت ایران شریک سازد …
چندی پیش در شورای راهبردی رادیو ایران، موضوع بحران آب با حضور مدیرانی از وزارت نیرو، سازمان حفاظت محیط زیست و تنی چند از کارشناسان مستقل در دستور کار قرار داشت. نکته‌ی جالب و در عین حال پندآموزی که علیرضا دائمی، معاون وزیر نیرو در آن نشست مطرح کرد، عدم تمایل وزارت متبوعش در ساخت بیش از یکصد و بیست پروژه جدید سدسازی بود؛ پروژه‌هایی که ظاهراً به رغم مخالفت بدنه‌ی کارشناسی درون وزارتخانه، با اعمال فشار از سوی برخی از شخصیت‌های حقیقی و حقوقی صاحب نفوذ در مناطق مختلف کشور، درصدد ساخته شدن هستند!
این هم البته در نوع خود در شمار عجایبی است که شاید فقط در ایران مجال بروز می‌یابد. با این همه، نگارنده بر این باور است که نفس چنین اعترافی می‌تواند بس امیدبخش و راهگشا باشد؛ اینکه بدانی دیگر دوره‌ی مدیرانی که خود را در باد سازه‌های غول‌آسای سیمانی رها کرده و سدسازی را نماد سازندگی و پیشرفت بدانند، گذشته است و حالا هم آنها از فعالان و کارشناسان مستقل می‌خواهند تا با تداوم روشنگری‌های رسانه‌ای‌شان اجازه ندهند تا باقیمانده‌ی ذخایر استراتژیک آب شیرین کشور، اینگونه در آسمان دود شود!
یادمان باشد که روزگاری نه چندان دور، میزان تبخیر سالانه آب در ایران را 270 میلیارد مترمکعب عنوان می‌کردند، اما تازه‌ترین برآوردها که اخیراً توسط دکتر رضا مکنون (مشاور وزیر نیرو) اعلام شد، حکایت از آن دارد که دست‌کم باید به این رقم 15 میلیارد متر مکعب دیگر افزود. یعنی ایرانیان هم‌اکنون به جای 130 میلیارد متر مکعب، در خوشبینانه‌ترین حالت، فقط 115 میلیارد متر مکعب آب در سال به طور متوسط در اختیار دارند. گسترش بی‌رویه اراضی کشاورزی، افزایش شمار سدهای مخزنی و کاهش امکان نفوذ آب در خاک از جمله مهم‌ترین دلایل نزول فاحش آب قابل استحصال سالانه در ایران است.
باشد که درس گیریم و دیگر به خود اجازه ندهیم تا در کشوری که متوسط تبخیر سالانه‌اش بیش از دو هزار میلی‌متر است، آب شیرین و ارزشمند کشور را به بهانه توسعه‌ی بخش کشاورزی و صنعت بر روی زمین نگه داریم.
و شاید از آن مهم‌تر آنکه، دیگر شاهد آن گروه از نمایندگان مجلس و مدیران و صاحب‌منصبان پرقدرتی نباشیم که نیازهای کوتاه مدت منطقه‌ی خود را بر مصلحت‌ها و ملاحظات ملی ترجیح دهند.
آمین …

مجوز سقزگیری، تراژدی زاگرس را مصیبت‌بارتر می‌سازد!

    هفته گذشته فرصتی دست داد تا در همایش پرشور دوستداران محیط زیست در روانسر کرمانشاه که به همت یاران سبز ژینگه برگزار شده بود، شرکت کنم. یکی از سخنرانان در آن همایش، آقای دکتر نعمت‌الله منوچهری، نماینده مردم اورامانات (پاوه، جوانرود، روانسر و ثلاث باباجانی) بود که به حمایت آشکار از ملاحظات محیط زیستی پرداخت و حتی در فرودگاه کرمانشاه هم در یک گفتگوی کوتاه تأکید کرد که خود را سرباز محیط زیست می‌داند. با این وجود، خبر خوشی را که در آن همایش اعلام کرد، آزادسازی دوباره‌ی فرآیند ویرانگر سقزگیری از درختان بنه در زاگرس بود! شگفت‌آورتر آنکه وقتی این خبر از سوی ایشان اعلام شد، برخی از حاضران در این همایش محیط زیستی! به ابراز احساسات پرداخته و برای وی دست زدند!! ادامه‌ی خواندن

چرا پنج میلیون تومان جایزه برای تولد پنجمین فرزند؟!

درنگی بر جمعیت مطلوب در فلات ایران …
این روزها دو نگرانی در دو سوی جامعه بیش از هر موضوع دیگری، ناسازه آفریده است. یکی ترس از پیری جمعیت و دیگری ترس از ورشکستگی اکولوژیکی سرزمینی که قرار است موج جدید ایرانیان تازه به دنیا آمده را پذیرایی کند. نوشتار پیش رو در پاسخ به ناسازه‌ی پیش آمده کوشیده است تا ضرورت پرداختن به تنگناهای بوم‌شناختی/ اجتماعی سرزمین ایران را از منظر دانشی میان‌رشته‌ای آشکار سازد؛ تنگناهایی که اگر مورد مداقه قرار نگیرد، ممکن است سبب شود تا بار دیگر عالی‌ترین رهبران ایران، مجبور به بازنگری در سیاست‌های اعلام شده‌ی خود شوند …

ادامه‌ی خواندن

آگاهی دولت‌ها یا ملت‌ها! کدامیک حافظ زمین است؟

    چرا باید روز زمین را گرامی بداریم؟

    دوم اردیبهشت 1393، آغازگر چهل و چهارمین سالی است که جهانیان، برای زمین جشن می‌گیرند و ماندگاری‌اش را از دولت‌های متبوع‌شان طلب می‌کنند. اما چرا آنقدر دیر؟!
دست‌کم چهار میلیارد و ششصد میلیون سال از عمر زمین می‌گذرد. کمینه‌ی قدمت حضور آدم‌ها بر روی این سیاره هم به دومیلیون سال بالغ می‌شود. از دوره سکنی‌گزینی و کشف کشاورزی هم بیش از 10 هزار سال گذشته است و دیرینه‌ترین امپراتوری جهان هم قدمتی بیش از ظهور مسیحیت دارد. با این وجود، فقط 44 سال است که جهانیان دریافته‌اند که اگر برای نجات زمین کاری نکنیم، نباید به ماندگاری کیفیت حیات در این ظاهراً یگانه سیاره‌ی قابل سکونت در کهکشان راه شیری امید بست! ادامه‌ی خواندن

هیچ بادی لانه‌ی پرندگان را دوباره سر جایش نمی‌گذارد!

    پیامدهای اعدام شش روباه در بلوچستان برای تمام زیستمندان ایران …

    در خبرها  آمده بود که هفته گذشته یکی از اهالی روستای کیشکور از توابع شهرستان سرباز در جنوب استان سیستان و بلوچستان با به دارآویختن شش روباه و نمایش لاشه‌ی بی‌جان آنها در اطراف مزرعه‌اش، کوشیده است تا زهرچشمی فراموش‌نشدنی از روباه‌های منطقه گرفته و بدین‌ترتیب خیالش از بابت بقیه‌ی مرغ و خروس‌هایش راحت باشد! غافل از این که احتمالاً روباه‌ها متوجه پیام او نخواهند شد! خواهند شد؟ ادامه‌ی خواندن

وقتی عیسی کلانتری امید و درایت را در ماجرای ارومیه فرامی‌خواند!

عزم حاکمیت برای احیای دوباره دریاچه ارومیه جدی است … سخنان امیدبخش عیسی کلانتری در باره دریاچه ارومیه!
دوشنبه گذشته، در یازدهمین روز از فروردین 1393، تالار اجتماعات خانه کشاورز میزبان گروهی از پژوهشگران و متخصصین کشور بود که عضو کارگروه احیای مرحله‌ای دریاچه ارومیه بودند و از 8:30 صبح تا 18:30 تلاش کردند تا شیوه‌نامه‌ی احیای مرحله‌ای دریاچه ارومیه را سامان دهند، در حالی که در تمام طول این 10 ساعت، عیسی کلانتری به بحث‌های گاه آتشین حاضرین گوش فرامی‌داد … ادامه‌ی خواندن

انگار از دشت ارمند لردگان تا مسجد سنگی ایج راهی نیست! هست؟

در فروردین سال گذشته، با انتشار تصاویری از کارکرد جدید و البته غم‌انگیز درختان در لردگان، تأکید کردم که درختان بلوط را نباید با چوب رختی اشتباه گرفت و بدتر آن که به جای رخت هم از کیسه‌های زباله استفاده کرد! ظاهراً آن اشتباه اینک در هزار کیلومتر آن سوتر، در منتها‌الیه جنوب خاوری استان فارس، دوباره تکرار شده است … ادامه‌ی خواندن

رافائل بخواب که ما بیداریم!

    شاید هیچ کشتی غرق شده‌ای در بوشهر به اندازه‌ی رافائل شهرت و محبوبیت نداشته باشد؛ آن هم در شرایطی که بیش از 30 سال از غرق آن می‌گذرد! چرا؟ و حتی مهم‌تر از این چرا آن است که هیچیک از دوستداران محیط زیست و آبزیان بوشهر دوست ندارند رافائل اینک از آب به درآمده یا مجدداً لاشه‌اش جا به جا شود! چرا؟ یادداشت پیش رو به تحلیل این چرا می‌پردازد …

    هفته‌ی گذشته وقتی که برای شرکت در دومین همایش بین‌المللی خلیج فارس راهی بوشهر شده بودم، فرصتی دست داد تا با نمایندگانی از سمن‌های محیط زیستی (سازمان‌های مردم‌نهاد) استان هم گفتگو کنم. یکی از اصلی‌ترین درخواست‌های این فعالان محیط زیستی، عدم جابجایی پیکر غرق شده کشتی غول‌پیکر رافائل بود که ظاهراً هم‌اکنون در ژرفای 7 متری آب‌های ساحلی بوشهر ، جایی که فقط دو کیلومتر با نیروگاه اتمی این شهر فاصله دارد ، آرمیده است. ادامه‌ی خواندن

معمایی به نام روز درختکاری!

 

    در هفته‌ی درختکاری به سر می‌بریم. صبح امروز نگارنده هم در سواحل بوشهر به همراه دوستداران محیط زیست در آیین کاشت نهال‌های حرا شرکت کرد و البته خبرها و آمارها می‌گوید که سالانه فقط در چنین ایامی بیش از یک میلیون نهال جدید در ایران کاشته می‌شود؛ قصه‌ای که سال‌های سال است ادامه دارد و قابل انتظار است که بپرسیم چرا همچنان رد محسوسی از چنین نمایش شورانگیزی در کاشت درخت بر صحنه‌ی طبیعت ایران نمی‌بینیم؟ پرسشی که سبب شد تا دیروز – 15 اسفند 1392 – سرمقاله روزنامه شرق را به آن اختصاص دهم … ادامه‌ی خواندن