بایگانی دسته: فقر سیاسی

هفت روز پس از محمدی زاده؛ پارک ملّی گلستان هنوز دارد می‌سوزد!

بیش از سه هفته است که پارک ملی گلستان می‌سوزد و در همان حال، مسئولین اعلام می‌کنند که جای نگرانی نیست و آتش مهار شده است! با این وجود، تازه‌ترین خبرهای دریافتی از پارک ملی گلستان حکایت از آن دارد که این پارک بی‌نظیر هنوز دارد می‌سوزد! باورتان می‌شود؟ و این بار شعله‌های آتش از منطقه روبروی آبشار زیبای پارک سر به آسمان می‌ساید …
هفت روز پیش، عالی‌ترین مقام محیط زیست در کابینه‌ی دهم – محمدجواد محمدی‌زاده – پس از آن که آتش در گلستان را  صحن بهارستان کنترل شده و شعله‌ای توصیف کرد! خود را به جلسه ستاد بحران در کاخ استانداری گلستان رساند تا با حضور دو استاندار شرقی و غربی پارک ملّی گلستان، آخرین اقدامات برای مهار آتش را از نزدیک پی گرفته و در ضمن اهمیت موضوع را به مدیران ارشد دو استان خراسان شمالی و گلستان گوشزد کند.

محمدی زاده در حالی رخت سفر به گلستان را بر خود هموار کرد که یک هفته پیش از او، معاون محیط طبیعی‌اش را به منطقه گسیل داشته بود. اما کاری از دست او ساخته نبود! بود؟
و دکتر محمدباقر صدوق هم خود یک هفته پس از آغاز نخستین آتش سوزی به گلستان رسیده بود!
اینک به نظر می‌رسد نوبت عالی‌ترین عضو کابینه‌ی دهم – دکتر محمود احمدی‌نژاد – باشد تا عملاً علاقه‌مندی واقعی خود به محیط زیست را ثابت کرده و بدون های و هوی پروپاگاندایی خود را به پارک ملی گلستان برساند و از آقای رسول حسام که آتش سوزی را سطحی دانسته بود و نیز آن یکی معاونش که آتش سوزی را کنترل‌شده توصیف نموده بود، بپرسد: اگر سطحی و کنترل شده و شعله‌ای نبود، آنگاه می‌خواستید چند روزه آتش را مهار کنید؟!

به هر حال، وقتی ما می‌توانیم ده‌ها بالگرد را به صورت همزمان در مناسبت‌های مختلف ملی/ میهنی در آسمان پایتخت و دیگر شهرهای کشور به رژه واداریم؛ یعنی اگر بخواهیم می‌توانیم از این توان برای خاموش کردن کامل و عمقی آتش سطحی در گلستان هم سود ببریم! نمی‌توانیم؟

باشد که این رخدادهای تلخ و سوزان سبب شود تا وعده علی سلاجقه هر چه زودتر تحقق یابد.

آیا به پایان دوران پادشاهی صنعت نفت رسیده‌ایم؟!

اگر سری به درگاه مجازی American Scientific بزنید، با یک نظرسنجی روبرو می‌شوید که نتایجش می‌تواند و باید که برای برنامه‌ریزان و کلان‌نگران توسعه در ایران مهم باشد.
در این نظرسنجی از کاربران پرسیده شده که با توجه به اعلام آژانس بین‌المللی انرژی، مبنی بر این که تا سال 2035، نیاز به انرژی در سطح جهان دست کم به میزان یک سوم کنونی افزایش خواهد یافت، کدام یک از انواع زمینه‌های صنعتی مرتبط با انرژی می‌توانند اشتغال بیشتری تولید کرده و جذب کنند؟
پاسخ‌ها نشان می‌دهد که صنعت نفت و گاز حتا در بین 4 گزینه نخست هم جا ندارند و این استحصال انرژی‌های خورشیدی، بادی و هسته‌ای است که رتبه‌های نخست تا سوم بازار کار را در طول ربع قرن آینده به خود اختصاصص می‌دهند.
پرسش این است که در مورد رتبه‌های نخست و دوم آیا جهت‌گیری بلندمدت ما سزاوارانه و درخور بوده است؟
این کدام کشور در جهان است که بتواند ادعا کند مزیت نسبی‌اش در حوزه‌ی استحصال انرژی خورشیدی بیشتر از ایران است؟
آیا اگر ما 10 سال پیش در این حوزه شروع کرده بودیم، آیا اینک کلان‌شهرهای ما آنگونه که امروز نفس کم‌آورده‌اند، نفس کم می‌آوردند و ما مجبور به تعطیلی بزرگترین مراکز اقتصادی خود می‌شدیم؟
آیا بهتر نیست به جای آن که به دلیل سرمایه‌گذاری 100 میلیون دلاری چینی‌ها در حوزه‌ی اکتشاف و استخراج نفت، پارک ملی کویرمان را به حراج بگذاریم، دست‌کم از این پارک برای تولید انرژی الکتریسته از خورشید لایزالش در 320 روز از سال سرمایه‌گذاری می‌کردیم؟

گفتگوی داغ سبز امروز آلوده می‌شود!

آلودگی هوا چند روزی است که دارد بدجوری در تهران و اصفهان قدرت‌نمایی می‌کند و بیم آن می‌رود تا به زودی دامنه‌ی اثرات نامیمونش را بر شهرهایی چون اراک، مشهد، کرج، تبریز و … نیز بگستراند.
به همین بهانه، امروز در هفدهمین برنامه گفتگوی داغ سبز به سراغ یکی از مسئولین شرکت کنترل کیفیت هوای شهرداری تهران – آقای حشمت الله بسطامی – می‌رویم تا بلکه بیشتر متوجه شویم چرا این مشکل سالهاست که به جای گره‌گشایی، گره‌اش کورتر می‌شود! نمی‌شود؟
در همین باره با جناب رامین امینی زارع نیز به صورت تلفنی گفتگو خواهیم کرد.
گفتگوی داغ سبز را می‌توانید از ساعت 15 امروز به مدت 60 دقیقه بر روی درگاه مجازی رادیو اینترنتی ایران صدا گوش کرده و تماشا نمایید.

110 سبز را هم فراموش نکنید.
راستی! وحید نوروزی هم یک انشاء در این باره نوشته که بسی خواندنی است! نیست؟

پیوست:

آیا می دانید بازماندگان قربانیان آلودگی هوا می توانند دیه بگیرند؟

1389 ؛ سوزان ترین سال برای جنگل های ایران!

سال 1389 بی شک یکی از مرگبارترین سال‌ها در طول چند دهه‌ی اخیر برای رویشگاه‌های درختی ایران‌زمین بوده است. زیرا نه‌تنها در سال 89 شاهد قطع هزاران اصله درخت در مناطق جنگلی زاگرس و هیرکانی (و حتا باغ گیاه‌شناسی نوشهر) به بهانه‌ی احداث خط لوله و جاده و مسکن مهر و … بوده‌ایم؛ بلکه برای نخستین بار مساحت قلمرویی از جنگل‌های طبیعی کشور که طعمه‌ی شعله‌های آتش شد، می‌رود تا از مرز 40 هزار هکتار بگذرد که این رقم دست‌کم 8 برابر مدت مشابه در سال 1388  و بی‌نظیر در طول یکصدسال اخیر است!
واقعیت تلخی که تأیید می‌کند: مدیران ارشد دولتی، به رغم آن که باید خود را عملاً پایبند به اجرای درست اصل 50 قانون اساسی نشان داده و اجازه ندهند تا با تخریب بیشتر و سهل‌انگارانه‌ی محیط زیست، حیات اجتماعی روبه رشد مردم ایران، مختل شود؛ دربرابر تجاوز به زیستگاه‌های طبیعی و آتش‌سوزی‌های رخداده در آن – اغلب – منفعلانه یا گاهاً پیش‌برنده و تسهیل‌کننده رفتار می‌کنند! چرا؟
چرا باید ارزشمندترین پارک ملّی ایران و گل سرسبد مناطق حفاظت شده در آسیای جنوب غربی، یعنی پارک ملّی گلستان بیش از 12 روز در آتش بسوزد؟ مگر ما چند زیستگاه 90 هزار هکتاری در ایران داریم که یکجا بیش از 50 درصد پستانداران و یک پنجم گونه‌های گیاهی طبیعت وطن را در خود جای داده باشد؟

چرا سطح قابل توجهی از جنگل‌های هیرکانی از رودبار تا عباس‌آباد و کلاردشت و از آنجا گرفته تا شاهرود و علی‌آباد کتول و جعرآباد گرگان و مینودشت و منطقه‌ی حفاظت شده‌ی لوه و پارک ملّی گلستان در آتش، مکرراً باید بسوزد؟
آیا همین که اعلام کنیم: رطوبت هوا کاهش داشته و در فصل برگریزان قرار داریم و یا شکارچی غیرمجاز و گردشگر وارد عرصه‌های حفاظت شده می‌شوند، کفایت کرده و می‌تواند گناه ما را در عدم اطفاء درست و به موقع آتش‌سوزی پاک کند؟
چگونه است که هنوز در این مملکت؛ مملکتی که می‌خواهد در افق 1404 به پیشرفته‌ترین کشور منطقه در حوزه‌های علمی، فنی، فرهنگی و اقتصادی بدل شود، یک فروند چرخ‌بال یا هواپیمای ویژه مهار آتش وجود ندارد؟
چرا به سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور به عنوان متولّی رویشگاه‌های جنگلی و مرتعی و سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان مسئول حراست از مناطق چهارگانه ایران، اجازه داده نمی‌شود تا مجهز به یک یگان هوایی ویژه اطفاء حریق و کادری ورزیده و آموزش دیده در این حوزه شوند؟
و چرا باید همچنان در رخدادهای ویرانگری چون آنچه که اکنون گلستان را به آتش کشیده و چیزی در حدود دو هزار هکتار از این رویشگاه بی‌نظیر را متأثر کرده است، منتظر ماند تا یکی دو فروند چرخبال از هوانیروز یا هلال احمر از تهران به منطقه برسد؛ آن هم چرخ‌بال‌هایی که اصولاً به منظور اطفاء حریق ساخته و تجهیز نشده‌اند؟!
امید که حوادث تلخ پیش‌آمده در زاگرس، مازندران و گلستان، مسئولین امر را به صرافت استقرار یگان هوایی مجهز و مخصوص مهار آتش در استان‌های شمالی و غربی کشور ترغیب کند.
آمین.

در همین باره:

گلستان در آتش سوء مديريت – دکتر حسین آخانی

آنچه که از ماجرای باغ گیاه‌شناسی نوشهر هنوز نمی‌دانیم!

در آستانه سفر قریب‌الوقوع استانی دکتر احمدی‌نژاد و اعضای کابینه دهم به استان مازندران، نامه‌ای از سوی گروهی از پژوهش‌گران حوزه‌ی منابع طبیعی امروز خطاب به رییس جمهور و همکاران منطقه‌ای ایشان در مازندران تهیه و انتشار یافته است که حاوی نکات بسیار پراهمیتی است که تاکنون کمتر به آنها پرداخته شده و یا اصلاً پرداخته نشده است.
از آن جمله این که:
–     ايستگاه تحقيقات نوشهر از سال 1310 وآربراتوم باغ گياه‌شناسي آن از سال 1331 پايه‌گذاري شده است. بنابراین، قدمت این مجموعه بی‌نظیر را باید 79 سال در نظر گرفت و نه 54 سال.
–    در حال حاضر در سراسر باغ پايه‌هايي از بلند مازو،  نمدار،  توسكا و ممرز وجود دارد كه بيش از 150 تا 200 سال عمر دارند.
–    در اين باغ، تنها پايه بلوط چوب پنبه و  قديمي‌ترين پايه‌هاي دارتالاب و ژينكو در کشور موجود است. همچنین، 25 گونه كاج، حدود 30 گونه اكاليپتوس و ده‌ها گونه صنعتي و مهم از سراسر جهان در این پردیس پرشکوه موجود است.
با هم متن کامل این نامه بسیار مهم و روشنگرانه را می‌خوانیم:


به نام خدا

حدود  یک ماه از فاجعه در باغ گياه شناسي نوشهر مي‌گذرد. رسانه هاي مختلف در سطح وسيع به آن پرداختند. از سايت‌هاي مختلف حامي محيط زيست، خبرگزاري هاي مختلف، روزنامه ها و شبكه هاي مختلف تلویزيوني گرفته تا مسئولين مرتبط در وزارت جهادكشاورزي، ميراث فرهنگي و گردشگري، محيط زيست، ‏اعضا هيات علمي مراكز تحقيقاتي و دانشگاهيان سراسر كشور و صدها دانشجو در سطوح مختلف به نحوي به اين اتفاق اعتراض كردند. وبلاگ نويسان محترم كه اعتراض به تخریب باغ گیاه‌شناسی نوشهر را در فضای مجازی با راه اندازي موج سبز وبلاگي و با صدور بیانیه‌ای با اين جملات آغاز كردند. «نخستين ساعات هشتمين روز از آبان 1389، لحظاتي از هميشه تلخ‌تر براي مجموعه‌ زيستمندان و پژوهش‌گران شاغل در باغ گياه‌شناسي نوشهر بوده است؛ پرديس باشكوه و بي‌نظيري كه در آن گونه‌هاي گياهي كاملاً منحصر به فردي از بيش از نيم قرن پيش مستقر شده‌اند و امروز به يكي از مهم‌ترين مؤلفه‌هاي شناسنامه‌دار استان مازندران و شهر نوشهر بدل شده است. پرديسي كه به عنوان ديرينه‌ترين باغ اكولوژي ايران و خاورميانه از آن ياد مي‌شود و مي‌توانست جذابيت‌هاي بيشتر نوشهر را فراهم آورد، هيچ وقت از ياد نمي رود كه ايرانياني آزاده با جملاتي مانند: خواهش می‌کنم هر کسی هر کاری از دستش بر می‌آید دریغ نکند. نگذارید شناسنامه سبزمان را باطل کنند؟ از همه آنها که دلشان درگروی حفظ طبیعت این سرزمین می تپد خواهشمند است و…. مطالب خود را شروع كرده و يا دانشجوي عاشق طبيعت با روحي لطيف كه از نظاره فيلم حادثه روز شنبه شعر سرود.

اما در بين مطالب، نوشته‌ها، مصاحبه‌ها و غيره اعدادي ديده مي‌شود كه بهتر است يك دست شده تا همگان بدانندكه ايستگاه تحقيقات نوشهر از سال 1310 وآربراتوم باغ گياه شناسي آن از سال 1331 پايه گذاري گرديد يعني دقيقاَ 79 سال از تاسيس ايستگاه و 58 سال از تاسيس آربراتوم مي‌گذرد. براي احداث آربراتوم (كه نام ديگر آن مجموعه درخت و درختچه) است زحمات زيادي كشيده شد. مصاحبه با بازنشستگان اين اداره نشان مي‌دهدكه خاك اين 7 هكتار با دست و فرغون در اين بخش آورده شد تا كوچكترين سنگي در اين اراضي نباشد  که گياهان به خوبي در آن رشد كنند. كارگران باز نشسته يادشان نمي‌رودكه به خاطر راه رفتن با فرغون روي چمن آربراتوم 3 روز جريمه شدند و بايد بدون حقوق كار مي‌كردند. در اين بخش گونه‌هاي بومي را قطع نكرده و باقي گذاشتند و در واقع آربراتوم تشكيل شد از گونه‌هاي خارجي كه در بين سال‌هاي 1331 تا 1333 كاشته شد و گونه‌هاي بومي كه  بازمانده جنگل‌هاي جلگه‌اي شمال هستند. در حال حاضر در سراسر باغ پايه‌هايي از بلند مازو،  نمدار،  توسكا، ممرز و … وجود دارد كه بيش از 150 تا 200 سال عمر دارند. اين باغ تنها پايه بلوط چوب پنبه در ايران،  قديمي‌ترين پايه‌هاي دارتالاب و ژينكو در كشور، 25 گونه كاج، حدود 30 گونه اكاليپتوس و ده ها گونه صنعتي و مهم از سراسر جهان را در خود جاي داده است.  بذر بسياري از پايه‌هاي موجود تاكنون برای جنگلكاري صدها هكتار از عرصه‌هاي منابع طبيعي كشور به كار گرفته شده است. در سال 1364 در مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور براي شرايط اكولوژيك كشور، احداث 5 باغ گياه‌شناسي به تصويب رسيد كه باغ نوشهر به دليل قدمت زياد آن به عنوان تنها باغ گياه شناسي در شمال كشور انتخاب شد و از همان سال براي آن طرح توسعه نوشته و تمامي اراضي 35 هكتاري موجود در طرح توسعه باغ داراي طرح‌هاي مصوب و لازم‌الاجرا شد. روزها وقت صرف شد تابراي متر متر اين اراضي برنامه نوشته و طراحي سازه و طراحي كاشت انجام گيرد. اين باغ در راستاي دو هدف اصلي باغ‌هاي گياه شناسي در سراسر دنيا يعني آموزش به تمامي اقشار مردم (بنا به فرمايش مقام معظم رهبري عامه كردن فرهنگ منابع طبيعي) و نگهداري از گونه‌هاي نادر و در حال انقراض، فعاليت مي‌كند. تنها جايي كه مي‌توان دو گونه جديد و منحصر به فرد را كه در سال‌هاي اخير از استان مازندران به دنيا معرفي شده است (گونه اسپيره نوشهري و افراي مازندراني) به طور  كاشته شده يافت، باغ نوشهر است. در سال 1386 به دليل اهميت بالاي اين عرصه تمام 35 هكتار باغ  به عنوان يك اثر طبيعي در سازمان ميراث فرهنگي به شماره 17795 به ثبت رسيد. در بخش‌هاي جنوبي باغ كه هم اكنون تخريب يافته و با خاك يكسان شده از گونه‌هاي مختلف جنگلكاري شده بود و رشد گونه‌ها سالانه مورد بررسي و آماربرداري قرار مي‌گرفت. روز شنبه 8/ 8/ 89 علاوه بر سرنگوني هزاران درخت، صدها پرنده بي‌خانمان شدند و آشيانه بسياري از حيوانات بومي مثل قرقاول، خارپشت، گربه وحشي، شانه به سر و غيره از بين رفت و خودشان سرگردان شدند. تاكنون ميلياردها تومان پول نفت و ماليات شهروندان، براي ايجاد و نگهداري اين کلکسيون زيبا هزينه شده تا شايد با روند هولناک تغييرات اقليمي و چالش‌هاي مختلفي که نسل بشر را تهديد مي‌کند، ذخيره و مرهمي بر دردهاي نسل‌هاي آتي باشد.

داستان پر پيچ و خم راه دسترسي بندر به كمربندي نوشهر از سال 1381  شروع شد و با توجه به اين كه متاسفانه  ارزش‌هاي باغ خيلي بيان نشده و در سطح شهر و استان خيلي به آن پرداخته نشده بود، به عنوان باغي ديده شد كه چه بسيار است مانند آن در سراسر خطه  سر سبز مازندران!؟ متأسفانه قرعه به نام اين باغ افتاد و تقاضا براي تصرف آن شروع گرديد و تا امروزكه قضيه ختم به خير نشد و اين بلا بر سر باغ افتاد. تاكنون ده ها جلسه در سطح كشور و استان و شهرستان برگزار شد و ساعت‌ها وقت افراد و مديران در سطوح مختلف صرف بحث در اين زمينه شد، ولي يكي نپرسيد: آيا سازمان بنادر راه غير از گذر از باغ را  بررسي و برآورد هزينه كرده است؟ آيا اين برآورد را برای مصوب كردن مطرح كرده، ولي دولت مخالفت  نموده؟ چرا به نظر مشاور زيست محيطي پروژه  اعتنايي نكردند؟ آيا راه گذر از باغ با 8 سال بحث و بررسي گران‌تر از راه‌هاي ديگر نيست؟ چرا سازمان بنادر حاضر نمي‌شود جواب دهد چرا راه آهن نه؟ چرا از جاده‌هاي موجود استفاده نمي‌شود؟ براي  جاده‌اي به طول 1500 متر و عرض 30 متر چرا تخريب باغ؟ جاده به عرض30  متر مورد نظر بود،‏ چرا به عرض100 متر تخريب شد؟ آيا به جز سهل الوصول بودن تخريب اين باغ  جهت ايجاد يك راه براي بندر و رفع ترافيك شهر دليل محكم ديگري براي اين انتخاب وجود دارد؟ ترافيك نوشهر را با كدام شهر مقايسه كرده‌اند كه اين ضرورت را ديده‌اند؟ شهري كه يك چراغ قرمز ندارد، آيا مشكل ترافيك دارد؟ چرا نمي‌توان پل را از شمال به جنوب  احداث كرد؟ چرا پل شرقي و غربي با طول بيشتر و هزينه چندين ميلياردي ترجيح داده مي‌شود؟  چرا يك گروه مهندس اين گزينه ها را بي طرف بررسي نمي‌كند تا بهترين گزينه را براي عزت ميهن اسلامي انتخاب كند، طوري كه نه سيخ بسوزد نه كباب؟  سازمان مسکن و شهرسازی هم مخالف این راه بود، چرا به آن توجه نمی‌شود؟  در هر صورت مكاتبات موجود نشان مي‌دهد در تمامي جلسات ضمن بيان اهميت باغ و لزوم ساخت جاده خارج از باغ، هميشه درخواست بررسي راه‌هاي ديگر و بحث كارشناسي توسط صاحبان قانوني باغ، ارایه مي‌شد. درآخرين جلسه كه در باغ برگزار شد (در تاريخ 1389/7/8 ، درست يك ماه قبل از فاجعه فوق) قرار شد نقشه با مقياس ارایه گردد تا در وزارت جهاد كشاورزي مورد بررسي قرار گيرد و پس از توافق هيأت امناء سازمان تحقیقات کشاورزی، تصميم نهايي اتخاذ گردد كه هيچ وقت اين اتفاق نيافتاد و هيچ نقشه‌اي مورد تأييد وزارت جهاد قرار نگرفت و هيچ توافقي در ميان نبود، همان طور كه مديران ارشد آن را گوشزد كرده بودند. با اصرار وزارت جهاد ملزم به استعلام از يك مشاور زيست محيطي براي اين پروژه شدند، ولي نظر او را كه گذر از بيرون باغ با رعايت موارد زياد بود‏، ناديده گرفتند.  هرچند كه هيچ كس اين فاجعه را پيش‌بيني نمي‌كرد، ولي علاج واقعه قبل از وقوع بايد كرد تا با وقايع اين چنيني در نخستین روز هفته سورپرايز نشويم و نتيجه تحقيق 30 ساله زير چرخ لودر پرس نشود! 11295اصله درخت چطور بدون مجوز قطع مي‌شود؟ آيا اين موضوع آنقدر مهم نبود كه از 7 سال پيش كه اولين تقاضا مطرح شد، هيأت مشخصي براي بررسي آن در اين چند سال تشكيل شود تا گزينه‌هاي ديگري را بررسي کند؟ براي روشن شدن ذهن خوانندگان نقشه‌اي از باغ  و اراضي اطراف آن  در زیرمي‌آيد تا خوانندگان نظر دهند كه كدام راه به نفع ميهن اسلامي ايران است؟ آیا از دیگر جاذبه‌های این خطه نمی‌توان در توسعه صنعت بهره جست؟ آیا معنی توسعه همین تخریب است یا چیز دیگری است؟ آیا آب رفته به جوی باز خواهد گشت؟
ما جمعی از اعضای هیأت علمی مراکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی سراسر کشور از ریاست محترم جمهور و مسئولین محترم کشوری و استان‌های شمالی تقاضا داریم  موضوع هر چه سریع‌تر به نحو مقتضی مورد بررسی دقیق قرار گرفته و در حمایت از باغ گیاه شناسی دستورات فوری به منظور احیای مجدد این مکان با ارزش را صادر فرمایند. به امید روزی که دیگر شاهد اتفاقات این چنینی در میهن عزیزمان نباشیم.

پیوست:

فوت رييس کلانتري نزديک باغ گياهشناسي نوشهر در اثر جراحات

استفاده ابزاری از دین برای نفی تغییرات اقلیمی در کنگره آمریکا!

انتشار عقاید شگفت‌انگیز یک نماینده‌ی مشهور کنگره آمریکا از حزب جمهوری‌خواه – به نام John Shimkus – بار دیگر همه را متوجه خطر استفاده ابزاری از دین کرده است.
این آقای نماینده که می‌کوشد تا صندلی ریاست کمیته انرژی و بازرگانی را در کنگره آمریکا هم بدست آورد، اعلام کرده که ترس در برابر خطر نابودی محیط زیست کاملاً بی معنی و بی‌دلیل است. البته اظهارنظر آقای شیمکوس شاید چیز تازه‌ای در بین سیاستمدران آمریکایی نباشد؛ منتها نکته‌ای که در گفته‌های آقای شیمکوس تازگی دارد، همانا شیوه برخورد وی و دلایلی است که او عرضه می‌دارد.
به گفته آقای شیمکوس:  خدا در انجیل به انسان وعده داده است که پس از طوفان نوح دیگر هیچ فاجعه طبیعی به وقوع نخواهد پیوست که خواست خدا بوده باشد. بنابراین هیچ فاجعه‌ی محیط زیستی‌ای نخواهد توانست که حیات سیاره ما را تهدید کرده و نابودش سازد.
شیمکوس این سخنان را در ماه مارچ سال 2009 در برابر کنگره بیان کرده بود و در آن به بخش هشتم، آیه بیست و دوم انجیل استناد جسته بود که در آن از سوی خدا گفته شده : تا زمانی که زمین باقی است چرخه بذرپاشی و برداشت محصول، سرما و گرما، زمستان و تابستان و شب و روز متوقف نخواهد شد.
اما مسأله هنگامی جالب می‌شود که آقای شیمکوس درصدد برمی‌آید تا از باورهای خود به نفع حاکمیت آمریکایی نتیجه گیری کند! وی می‌گوید: بنا به برداشت او، کتاب مقدس (انجیل) این مسأله را تائید می‌کند که رژیم آمریکا لازم نیست که در مذاکرات بین‌المللی مربوط به حفظ محیط زیست و گازهای گلخانه‌ای شرکت به عمل آورد و بحثی انجام دهد. او می‌گوید : برای من انجیل آخرین کلام خدا است.
شیمکوس پس از سفری که به گروئنلند کرد در برابر این پرسش که آیا تغییرات اقلیمی – climate change – وجود دارند یا نه، پاسخ داد:  بلی وجود دارند. اوضاع اقلیمی تغییر می‌کند، همان طور که همیشه در حال تغییر بوده است؛ اما این دلیل نمی‌شود که مالیات مردم را برای این منظور خرج کرد و بکار گرفت.
شیمکوس در ماه مای سال 2007 هم در بحبوحه جنگ عراق، این جنگ را با بازی تیم بیس بال محبوبش سنت لوئیز کاردینالز در مقابل تیم شیکاگو مقایسه کرده بود و جنجال آفریده بود.
برای تصدی مقام ریاست کمیته انرژی و بازرگانی کنگره آمریکا سه نفر دیگر با آقای شیمکوس رقابت می‌کنند و بزرگترین رقبای او برای کسب این مقام  جو بارتن Joe Barton   و  فرد اپتون Fred Upton  هستند.
بیاییم همه دعا کنیم تا چنین افکاری نتواند وارد سامانه قدرت در هیچ حکومتی شود!
کاش آقای شیمکوس می‌دانست که معضل فعلی محیط زیست ساخته دست بشر است؛ بشری که مسئولیت به او محول گشته و خود اختیار را بدست دارد.
به قول مولانا:
اینکه گویی  این  کنم یا آن کنم
خود دلیل اختیار است ای صنم
ممنون از فرهاد عزیز که برگردان فارسی لینک‌ها از زبان آلمانی را داوطلبانه انجام داده و هر از چندگاه نگارنده و مهار بیابان‌زایی‌اش را در دانسته‌هایش به اشتراک می‌نهد.

ماهي روي خاك چه مي‌كند؟!


عباس رجايي، رييس كميسيون كشاورزي، آب و منابع طبيعي مجلس شوراي اسلامي اخيراً پرده از يك بي‌قانوني بزرگ به بهانه‌ي احداث آزادراه تهران شمال برداشته است كه شگفتي و افسوس نگارنده و بسياري همچون او را به همراه داشته است. ايشان گفتند : «عرض آزاد راه تهران ـ شمال را به جاي 50 متر 150 متر ‌كرده‌اند و حجم وسيعي از جنگل‌ها را تخريب نموده‌اند. ولي زماني كه از وزير سؤال مي‌كنيم، مي‌گويد اين كار را كرده‌ايم شايد بعداً بخواهيم توسعه دهيم
استدلال جناب وزير راه و ترابري مملكت، حقيقتاً دردناك و غم‌انگيز است و نشان مي‌دهد كه تا چه اندازه سرمايه‌هاي طبيعي و بي نظير ما در هيركاني كه در شمار ميراث يگانه‌ي جهاني، مورد توجه يونسكو هم قرار گرفته است، از منظر مردان شماره يك كابينه‌ي دولتي كه بايد پاسدار اجراي درست اصل 50 قانون اساسي باشد، حقير است. از سوي ديگر، عرض 150 متر يعني بيش از 5 برابر عرض پرترافيك‌ترين آزادراه كشور (آزادراه تهران كرج) كه روزانه تا 200 هزار خودرو در آن تردد مي‌كند. تصورش را بكنيد كه روزانه 200 هزار خودرو بتوانند وارد نوار باريك ساحلي شمال كشور شوند! به راستي چه خواهد شد؟ همين الآن كه چنين بزرگراهي وجود ندارد، در روزهاي تعطيل، رفت و آمد خودروها در اغلب محورهاي مواصلاتي استان‌هاي شمالي كشور، به ويژه مازندران مختل مي‌شود! نمي‌شود؟
اما دردناك‌تر و غم‌انگيز‌تر آن است كه چرا بايد اين خبر را پس از مدت‌ها از زبان رييس كميسيون كشاورزي مجلس بشنويم و نه سازماني كه متوّلي حفظ و حراست از جنگل‌هاي ارزشمند هيركاني – يعني سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري كشور – است؟
چگونه امكان دارد در كشوري كه فقط 7 درصد از خاكش را پوشش‌هاي جنگلي دربرگرفته، اينگونه سهل‌انگارانه با ارزشمندترين منابع جنگلي‌اش برخورد شود؟ مگر نه اين است كه هم‌اكنون هم سهم سرانه‌ي فضاي سبز دردسترس براي هر ايراني كمتر از يك چهارم ميانگين جهاني آن – يعني فقط دو دهم هكتار است؟
اين در حالي است كه  تاکنون مساحتی حدود 3 میلیون هکتار از اراضی ملی برای طرح‌های متفاوت واگذار شده و تعهد احياي 25 درصد فضای سبز (يعني: 750 هزار هکتار) توسط مجریان بسيار  محترم و كارآفرين! طرحهای تولیدی به اجرا در نیامده است. و باز اين در شرايطي است كه مطابق ماده 15 قانون افزایش بهره وری بايد بیش از 500 میلیون اصله درخت برای احیا و توسعه منابع طبیعی در كشور كاشته شود؛ تكليفي كه مطابق قانون اجراي آن برعهده دولت نهاده شده است.

پسين گفتار:
خواستم به نمونه‌هاي مشابه جهاني اشاره كنم؛ به ماجراهايي نظير اشتوتگارت  21، يا آن همه سخت‌گيري كه در پارك‌هاي ملي آمريكا نظير يوسميت  (Yosemite National Park) اعمال مي‌شود تا مبادا حتا انتخاب مسير نادرست پياده‌روي كوهنوردان منجر به آسيب رسيدن به گلسنگ‌ها شود، چه رسد به درختچه‌ها و بوته‌ها و نهال‌ها و درختان‌شان …
اما ديدم، تلاش بي‌حاصلي است! نيست؟ ما داريم در باره مملكتي صحبت مي‌كنيم كه پلنگ‌هايش از ترس جان به دكل‌هاي فشار قوي برق پناه مي‌برند!
مملكتي كه رييس سازمان محيط زيستش به دفاع از استخراج و اكتشاف نفت در بزرگ ترين پارك ملي اش در كوير مي پردازد!
مملكتي كه سوختن هزار هكتار از پارك ملي گلستان، مي تواند يك خبر خوش باشد و همه خوشحال باشند كه بيشتر نسوخت!
و مملكتي كه در روز روشن به ديرينه‌ترين باغ اكولوژي‌اش در نوشهر حمله شده و بيش از 11 هزار نهال و درختش در كمتر از 70 دقيقه تخريب مي‌شود  و همچنان آن طبيعت‌ستيزاني كه عامل اين تخريب بوده‌اند، آشكارا از حركت خود دفاع هم مي‌كنند؛ در حالي كه تقريباً همه‌ي توان كارشناسي و پژوهشي كشور در حوزه منابع طبيعي و محيط زيست اين عمل را محكوم كرده است!
شما بگوييد: آيا مجالي براي يافتن دريچه‌اي به نور مي‌ماند؟


به قول حسن اسماعيل زاده‌ي عزيز:
بالا و پایین پریدنم
از شوق ِ زندگی نیست،
ماهی
روی خاک
چه می‌کند؟

تخریب باغ گیاه‌شناسی نوشهر از نظر دانش نوین لجستیک هم قابل دفاع نیست!

لطفاً سری به تارنمای جناب آقای امید ملک، مدیرعامل  شرکت بر و بحر ایران بزنید و نامه‌‌ی اعتراض‌آمیزی را که ایشان به سیدپور – مدیرکل بندر نوشهر – نوشته‌اند، بخوانید تادریابید حرکت نابخردانه‌ی طبیعت‌ستیزان بندرگاه نوشهر و قلع و قمع بیش از 11 هزار درخت در کمتر از 70 دقیقه، تا چه اندازه حتا از منظر یک متخصص این حوزه هم غلط و ناگوار بوده است.
امید که طبیعت‌ستیزان و مقامات مسئول نوشهری! درس عبرت گرفته و خودشان داوطلبانه نه‌تنها از مشاغل دولتی‌شان استعفا دهند؛ بلکه آمادگی خود را برای قبول مجازات اعلام دارند. در آن صورت – کسی چه می داند – شاید روح سبز و بخشایش گر آن درختان مظلوم و بی‌گناه، آنان را بخشید …

همچنین جا دارد تا از آقای حمزه صورتی، دادستان سبزاندیش نوشهر قدردانی شود که تا این لحظه مرد و مردانه در برابر طبیعت‌ستیزان و مقامات محلی و استانی ایستادگی کرده و به عنوان مدعی‌العموم به دفاع از تمامیت معنوی قدیمی‌ترین باغ گیاه‌شناسی کشور همت گمارده است. نفس سبز زیستمندان هیرکانی، پشت و پناهش باد …

دلاور نجفی: وزارت نفت در پارک ملی کویر دروغ می‌گوید!

همان طور که می‌دانید، دکتر دلاور نجفی حاجی پور – عالی‌ترین مقام در معاونت محیط طبیعی تیم فاطمه جوادی – دیروز مهمان ما در برنامه گفتگوی داغ سبز بود؛ مهمانی که باید اذعان داشت، سخنان صریح و بدون هر نوع ملاحظه و مصلحت‌سنجی‌های مرسوم وی، سبب شده تا این گفتگو از همیشه داغ‌تر شود!
دلاور نجفی آشکارا با دلیل و مدرک نشان داد که وزارت نفت دروغ می‌گوید و چنانچه پای این آقایان به پارک ملّی کویر باز شود، به دلیل عملیات لرزه‌نگاری و انفجار‌های متعدد و عبور ماشین‌آلات سنگین، باید برای همیشه فاتحه‌ی یکی از ارزشمند‌ترین و بزرگ‌ترین پارک‌های ملی کشور را خواند.
مشروح سخنان دلاور را می‌توانید در سبزپرس بخوانید. همچنین به زودی، احمد پازوکی عزیز هم فایل شنیداری برنامه را در چهاردهمین پله منتشر خواهد کرد.
به نظرم وقتش رسیده تا یک تجمع گسترده در اعتراض به شتاب بی‌سابقه تخریب در طبیعت ایران را کلید بزنیم.
اگر جنگل‌های ارزشمند زاگرس در طولانی‌ترین و گسترده‌ترین آتش‌سوزی یکصدسال اخیر همچنان دارند می‌سوزند؛
اگر دیرینه‌ترین باغ اکولوژی کشور در نوشهر به دست عده‌ای چماق به دست قدرقدرت مورد تجاوزی بی‌سابقه قرار گرفته و 50 هزار نهال و درختچه و درختش را در کمتر از 5 ساعت از دست می‌دهد؛
اگر گسترده‌ترین پارک ملی ایران که مأمن حدود 20 درصد از مجموع گونه‌های گیاهی و جانوری ارزشمند ایران است، به خاطر یک مشت دلار بی‌ارزش در شرف نابودی کامل قرار می‌گیرد؛
اگر نخل‌های زیبای اروند کنار و بهمن‌شیر، اینگونه در معرض شوری بی‌سابقه ناشی از خیز آب خلیج فارس (در اثر کاهش فاحش حجم آب در رودخانه‌های کارون و دز) قرار گرفته و ایستاده می‌میرند؛
و اگر وزن سازمان حفاظت محیط زیست در دولت دهم آنچنان نزول می‌کند که حتا یک کرسی هم به نماینده محیط زیست در شورای عالی معادن نمی‌دهند!
باید کاری کرد؛ باید فریادی زد؛ باید اشکی ریخت؛ باید نشان داد که این طبیعت وطن است که در سکوت تلخ من و تو دارد می‌میرد! نمی‌میرد؟
باور کنید، اگر امروز کاری نکنیم، چه بسا فردا نه تنها پلنگ‌های‌مان را باید در بالای دکل‌های‌مان ببینیم؛ بلکه خودمان هم شاید از ترس خودمان مجبور شدیم برویم کنار پلنگ‌ها!

چرا مردم اشتوتگارت مي‌توانند؛ اما مردم نوشهر و مريوان و سمنان و … نمي‌توانند؟!

ماجراي آن دو تصوير را كه يادتان هست! نيست؟ قرار گذاشتيم كه در باره‌ي مردمي صحبت كنيم كه شجاعانه به استقبال باتوم و گاز اشك‌آور و آب داغ مي‌روند، اما از خواسته‌ي خويش عقب نمي‌نشينند. قرار گذاشتيم تا ذهن‌ها را شخم زده و بپرسيم: مگر آنها از چه هدف و آرماني مي‌خواهند دفاع كنند كه به خاطرش از جان و مال و آسايش شان اينگونه مي‌گذرند؟!
اينك، هنگامه‌ي وفاي به عهد است و مي‌خواهم برايتان بگويم: آن مردمي كه در تصاوير مي‌بينيد نه براي افزايش حقوق، نه براي مسكن، نه در اعتراض به تورم و گراني، نه براي اشتغال و نه هيچ خواسته‌ي اقتصادي ديگري گردهم جمع نشده بودند! بلكه آنها شهروندان عادي شهر اشتوتگارت هستند كه در اعتراض به قطع 25 اصله درخت در يك پارك اجتماع كرده بودند!
باورتان مي‌شود؟
آن شهروندان در اعتراض به طرح بزرگ 7 ميليارد يورويي موسوم به اشتوتگارت 21 كه مي‌خواهد با احداث شبكه مترو، اين شهر را در كمترين زمان به قلب اروپا پيوند دهد، دور هم جمع شده بودند. طرحي كه مي تواند اشتغال‌زايي فراواني در منطقه ايجاد كرده و به رونق كسب و كار بيانجامد. اما اينك مخالفت‌ها حتا از اشتوتگارت هم فراتر رفته و به كل كشور آلمان رسيده، به نحوي كه تازه‌ترين نظرسنجي‌ها حكايت از آن دارد كه 53 درصد از آلماني‌ها با اين طرح مخالف هستند. وضعيت چنان براي حزب حاكم به رهبري آنجلا مركر خطرناك شده كه بسياري بر اين عقيده هستند كه حزب حاكم دموكرات مسيحي ممكن است در انتخابات آينده سقوط كرده و حزب سبزها – كه مخالف اين طرح بوده و ميزان محبوبيتش از 12 درصد به 32 درصد افزايش يافته است – بتواند يك دولت اعتلافي را براي نخستين بار در آلمان پديد آورد.
و همه‌ي اين تحولات براي آن است كه مردم اشتوتگارت مايل نيستند چنين هزينه گزافي بر شهرشان تحميل شده و در نهايت، 300 درخت را از دست بدهند!

اما در سوی دیگر ماجرا، شاهد تجاوز شگفت‌انگیز به دیرینه‌ترین باغ اکولوژی کشور در نوشهر هستیم که در ظرف چند ساعت، 50 هزار نهال و درختچه و درخت 2 تا 25 سال از میان می‌رود؛ امّا تقریباً هیچ یک از مردم شریف نوشهر نسبت به رخداد مصیبت‌بار پژواکی درخور ارایه نمی‌دهند! چرا؟
چرا پارک مّلی کویر به بهانه‌ی استخراج نفت، مورد حرمت‌شکنی قرار می‌گیرد، یا جنگل‌های مریوان در معرض شدید‌ترین آتش‌سوزی یک قرن اخیر قرار می‌گیرند، یا دریاچه ارومیه می‌رود تا برای همیشه با تاریخ پیوند یا … ولی همه‌ی ما همچنان ساکت هستیم؟
کلام آخر را از زبان جبران خلیل جبران می‌گویم:
«دريغ بر ملتي كه دَم برنمي‌آورد، مگر هنگامي كه در تشييع جنازه گام برمي‌دارد؛ خود را نمي‌ستايد، مگر در ميان ويرانه‌هايش؛ و عصيان نمي‌كند، مگر هنگامي كه گردنش در ميان تبر و كنده قرار دارد.»
به راستی چه فاجعه‌ی دیگری باید در محیط زیست ایران رخ دهد تا ما بیدار شویم؟!

مؤخره:
دیروز – جمعه 14 آبان – با دکتر محمد جعفری، رییس سابق دانشکده منابع طبیعی کرج و مشاور عالی دکتر علی سلاجقه گفتگو کردم. ایشان ضمن ابراز انزجار از افرادی که در این جنایت سهیم بوده‌اند، قول‌های بسیار خوبی به نگارنده داد و از خبرهای خوشی نوید دادند که ظرف چند روز آینده به گوش خواهد رسید. امیدوارم چنین شود و متجاوزین به باغ اکولوژی نوشهر بدون هیچ مماشاتی به سزای عمل جنایتکارانه‌ی خود برسند.
بیاییم همه برای محمد جعفری دعا کنیم تا بتواند به وعده‌های خود سزاوارانه عمل کند.

در همین باره:
چرا مردم اشتوتگارت مي‌توانند؛ اما مردم نوشهر نمي‌توانند؟! – محمّد درویش
شورای تامین نوشهریک روز پس از تخریب باغ گیاهشناسی، مجوز صادر کرد!
دانشگاهیان در اعتراض به تخریب باغ گیاهشناسی نوشهر طومار امضا کردند
کسی که دستور قطع گیاهان را داده طبق احادیث مفسد فی الارض است!

درود بر آنهایی که در مازندران تسلیم فشار طبیعت ستیزان نمی‌شوند!

خبرهای رسیده حاکی از آن است که تمامی پرسنل زحمتکش باغ اکولوژی نوشهر و پژوهشگران مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مازندران با یکدیگر هم قسم شده‌اند تا به هیچ عنوان تسلیم فشار بی‌سابقه‌ی مقامات محلی برای صرف‌نظر کردن از شکایت خویش نشوند.

از سوی دیگر خبر می‌رسد که خوشبختانه امروز آقای شیخ هم به نمایندگی از وزارت جهاد کشاورزی در برابر نمایندگان استانداری مازندران و فرمانداری نوشهر دفاعی جانانه از ارزش‌های باغ اکولوژی نوشهر کرده و سرانجام ایشان را مجاب کرد تا ظرف 48 ساعت آینده طرح مورد نظر بندرگاه نوشهر را برای احداث جاده کمربندی در اختیار وزارت جهاد کشاورزی قرار دهند تا آنها هم ظرف 2 هفته نظر خود را اعلام دارند. یعنی همان درخواستی که شش ماه است از طبیعت‌ستیزان می‌شد و آنها زیربار نمی‌رفتند و می‌خواستند با قلدری کار خود را پیش ببرند.

امید است در مرحله‌ی بعدی، مقامات قضایی استان سزای عمل افرادی را که سبب نابودی حدود 5 هزار درخت و درختچه و نهال را در طول دو روز گذشته در باغ اکولوژی نوشهر موجب شدند را بدهند و نشان دهند که قوه‌ی قضاییه بیشتر از دولت از اصل 50 قانون اساسی حمایت عملی می‌کند.
تصاویری را که ملاحظه می‌کنید، شدت و عمق خشونت جلادان درخت‌کش را در باغ گیاه‌شناسی نوشهر آشکارا نمایش می‌دهد.

آنهایی که تا این لحظه به پنجمین موج سبز پیوسته اند:

بیانیه انجمن اعضای هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع به مناسبت تخریب باغ گیاه‌شناسی نوشهر

باغ گياه شناسي نوشهر و خوش بيني ما به محيط زيست!!

نوشهر و باغ گیاهشناسی اش…

اعتراض به تخریب باغ گیاهشناسی نوشهر در فضای مجازی ( بازتابها )

هجوم به باغ گیاه شناسی نوشهر را محکوم کنید

اينبار جلادان طبيعت باغ اكولوژيكي نوشهر را نشانه رفته اند!!

وبلاگ نویسان طرفدار محیط زیست، پنجمین موج وبلاگی را به راه انداختند: اعتراض به تخریب باغ گیاهشناسی نوشهر در فضای مجازی

نامه اعتراضی کانون عالی گسترش فضای سبز و حفظ محیط زیست : تخریب باغ ملی گیاه شناسی نوشهر را متوقف کنید

تجاوز در نوشهر؛ پارک ملی کویر و مریوان: امروز در مثلث!

مثلث، نام برنامه‌ای است که گروه دانش رادیو جوان آن را بر روی آنتن می‌برد. امروز به بهانه‌ی ماجراهای غم‌انگیز پارک ملی کویر و نامه‌نگاری‌های پر سر و صدای دو معاون کنونی و سابق سازمان حفاظت محیط زیست، برنامه‌سازان این رادیو از نگارنده دعوت کرده‌اند تا زوایای این رخداد تلخ را بیشتر برای مخاطبان رادیو جوان بازکنم. زوایایی که وقتی بازش کنی؛ نمی‌توانی به ماجرای شگفت‌انگیز تجاوز به دیرینه‌ترین باغ اکولوژی کشور در نوشهر یا آتش مهارنشدنی جنگل‌های مریوان اشاره نکنی! می‌توانی؟
این برنامه را امروز از ساعت 12:30 به مدت 45 دقیقه در سراسر کشور می‌توانید گوش دهید.
طول موج رادیو جوان، بسته به این که در کجای ایران مخاطب آن هستید، در این جدول آمده است. همچنین در هر جای کره زمین که باشید، می‌توانید رادیو جوان را در این نشانی به صورت زنده از طریق شبکه‌ی جهانی اینترنت گوش دهید.

آخرین خبر:

هم اکنون از نوشهر خبر رسید که متجاوزین سومین مرحله از یورش خود را در ساعت 10 صبح امروز شروع کردند!