در هفتم مرداد 1387، ضمن هشدار وضعیت وخامتبار دفن پسابهای آلودهی در حد فاصل مراغه – بناب، از عملکرد دیرهنگام و بسیار کند فاطمه جوادی، رییس وقت سازمان حفاظت محیط زیست انتقاد کردم؛ انتقادی که البته برخی را در آن زمان خوش نیامد!
اما شاید اگر دو سال پیش، فاطمه جوادی، قاطعانه برخورد میکرد، اینک مردم محروم منطقه ناچار از تحمل خسارت 25 میلیارد ریالی ناشی از پخش پساب آلودهی کارخانهی کاوه سودای مراغه نبودند و میتوانستند همچنان از اراضی کشاورزی خویش و آبهای زیرزمینی آن بهرهمند شوند.
جالب اینجاست که در 4 سال گذشته، این برای بار چهارم است که چنین فاجعهای در منطقه رخ میدهد!
در چنین حالتی، آیا خشم آقای نماینده میتواند مرهم درد زیستمندان محروم منطقه باشد؟!
شگفتآورتر آن که گویا تصمیم گرفتهاند تا این پسابهای زهرآگین را از این پس به دریاچهی نگونبخت ارومیه انتقال دهند تا لابد مشکل کمبود آب آن را هم حل کنند!
باور کنید شنیدن این خبرها کمتر از شنیدن جای گرفتن کره زمین در داخل یک هندوانه نیست! آن هم به نحوی که نه کره زمین کوچک شود و نه هندوانه بزرگ!!
و من در حیرتم که چرا واکنشی درخور را نمیبینیم؟ آیا اشتغالزایی به چنین بهایی برای منطقه ارمغانی به جز مرگ و نابودی خواهد داشت؟ آیا اینگونه میخواهیم به معیشتهای جایگزین اندیشیده و درآمد سرانهی روستانشینان جویای کار را افزایش دهیم؟
آقای محمدی زاده! لطفاً از درس و تجربه تلخ خانم جوادی، توشه ای شیرین برای خویش ذخیره کنید. این شاید آخرین فرصت باشد.