بایگانی دسته: ارزيابي و نقد مديران

فرق معصومه ابتکار با همتایان پیشینش!

رأس ساعت 10 صبح فردا – در بیست و یکمین روز از دی ماه 1393 – قرار است نشستی کم‌سابقه در سازمان حفاظت محیط زیست برگزار شود. در این نشست، نمایندگانی از تشکل‌های مردم‌نهاد و متخصصانی که نسبت به انعقاد کل یا بندهایی از تفاهم‌نامه‌ی اخیر با سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی برای توسعه‌ی گردشگری در جزیره آشوراده مخالف هستند، در تالار اجتماعات معاونت محیط طبیعی گرد خواهند آمد تا به صورت رودررو پاره‌ای از انتقادها و نگرانی‌های خود را با عالی‌ترین مقام حوزه‌ی طبیعی سازمان – آقای دکتر احمدعلی کیخا – مطرح کنند. رخداد فرخنده‌ای که یکی از تفاوت‌های دوران مدیریت معصومه ابتکار را با همتایان پیشینش آشکارا نشان می‌دهد.

    به باور نگارنده، ماجرای آشوراده که بسیاری از آن با عنوان نخستین بحران جدی دوران مدیریت ابتکار در دولت تدبیر و امید یاد می‌کنند که سبب شده تا گروهی از یاران دیروز ایتکار در برابرش صف‌آرایی کنند، می‌تواند به یکی از مهم‌ترین فرازهای ماندگار این دوران جدید بدل شود تا همه دریابند که سهم مردم و نخبگان در تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌های حوزه‌ی محیط زیست، هرگز با چنین غلظتی پررنگ و قابل احترام در هیچیک از ده دولت پیشین نبوده است؛ الگوی موفقی که می‌تواند یک نمونه‌ی مثالی زدنی از حکمرانی مطلوب هم به شمار آید.

مشاور استاندار امروز ایلام یاد استاندار دیروز فارس را زنده کرد!

    همین اردیبهشت ماه سال گذشته بود که حسین صادق عابدین، آخرین استاندار فارس در دولت دهم، خود را به اتاق بازرگانی شیراز رساند تا در جمع فعالان اقتصادی منطقه، کشف شگفت‌انگیزش را رونمایی کند! اینکه وجود 300 گورخر، مهم‌ترین عامل بیکاری جوانان در نیریز است!! اینک از ایلام خبر می‌رسد که یک مشاور ارشد اقتصادی دیگر هم در دولت تدبیر و امید، اصرار بر وجود چند درخت بلوط را، سبب محروم‌ماندن استان ایلام و عدم توسعه‌یافتگی آن اعلام کرده است! شرح ماجرا را با هم می‌خوانیم … ادامه‌ی خواندن

نشانه‌های مرگ اصفهان!

    جمله‌ی مشهوری از نویسنده کتاب پیروزی فکر نقل شده که مضمونش چنین است: «آنان که از روی فکر کار می‌کنند، در توفان‌های زندگی غرق نمی‌شوند.» به نظرم، فرجام شوم اصفهان امروز می‌تواند مصداق بارزی از درستی این اندیشه باشد …

    هفته‌ی گذشته در جریان برگزاری چهارمین همایش بین‌المللی توسعه پایدار و عمران شهری، به نشانزدهایی اشاره کردم که آشکارا بر مرگ اصفهان دلالت دارد؛ مرگی که اگر می‌خواهیم آن را به عقب اندازیم، باید نشان دهیم که شهامت دست بردن به چاقوی جراحی را داریم! ادامه‌ی خواندن

ارومیه جان می‌گیرد … نمی‌گیرد … می‌گیرد!

    فرصتی طلایی برای احیای دوباره دریاچه ارومیه

    دست کم در طول شش سال اخیر، هرگز حال ارومیه به خوبی همین لحظه که این سطور را می‌خوانید نبوده است. با این وجود، هرگز فرصت طلایی نجات دریاچه هم اینگونه در معرض تهدید نبوده است! چگونه چنین پارادکسی ممکن است؟ نوشتار پیش رو، کوشیده است تا این ناسازه را بشکافد … ادامه‌ی خواندن

بحران آب و مسئولیت اجتماعی

    در تازه‌ترین شماره ماهنامه اندیشه پویا که از چند روز پیش بر روی دکه‌های روزنامه‌فروشی‌ها هم پخش شده است، نگارنده به همراه یک استاد جامع‌شناس از دانشگاه تهران – دکتر علی اصغر سعیدی – و دکتر محمّد فاضلی، معاون پژوهشی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری به گفتگو در باره‌ی موضوعی پرداخت که امروز به بزرگترین تهدید امنیت ملّی ایرانیان بدل شده و پیامد بی‌توجهی کامل به رعایت موازین و ملاحظات محیط زیستی در چیدمان توسعه است.

بحران آب و مسئولیت اجتماعی ما

    از بحران آب سخن می‌گویم؛ بحرانی که اینک بسیاری از فرهیختگان جامعه را واداشته تا برای درمانش از ظرفیت علوم اجتماعی کمک گیرند و گفتگو در مورد آن را به دانشکده‌های فنی آب و آبیاری و آبخیزداری محدود نسازند. اینکه چگونه نظام حاکم بر مدیریت آب کشور که برخوردار از شورای عالی آب به ریاست عالی‌ترین مقام جمهور هم بود و یک کمیته‌ی ملّی توسعه پایدار هم به ریاست یکی از اعضای برجسته‌اش فعالیت می‌کرد، اجازه داد تا به جای 40 درصد، افزون بر 85 درصد از اندوخته‌های آبی زیرزمینی کشور مصرف – بخوان تاراج – شود …
مشروح این گفتگوی دو ساعته را که به همت مریم شبانی فراهم شده است، می‌توانید در صفحات 22 الی 25 از شماره بیستم ماهنامه اندیشه پویا با عنوان: «خشکسالی مدیریتی؛ علت بحران آب» مطالعه فرمایید.

اعتراف تلخ اما شیرین یک مقام ارشد در وزارت نیرو!

120 سدی که نمی‌خواهیم بسازیم!

    علیرضا دائمی، پس از اعتراف تاریخی‌اش در آبان‌ماه 1391، اخیراً یک اعتراف دیگر هم کرد تا نام او در کنار چیت‌چیان در تاریخ مدیریت آب کشور ماندگار شود! چرا که آنها از معدود مدیران ارشد وزارت نیرو بودند که بیشترین اعتراف را نسبت به خطاهای فاحش در اصرار بر مدیریت سازه‌ای و ساخت سدهای بزرگ مخزنی بروز دادند. نوشتار پیش رو، به همین بهانه ماجرای 120 سدی را پیش می‌کشد که وزارت نیرو باید بسازد، اما اصلاً و ابداً دوست ندارد تا دستان خود را در این جنایت بزرگ بر ضد پایداری طبیعت ایران شریک سازد …
چندی پیش در شورای راهبردی رادیو ایران، موضوع بحران آب با حضور مدیرانی از وزارت نیرو، سازمان حفاظت محیط زیست و تنی چند از کارشناسان مستقل در دستور کار قرار داشت. نکته‌ی جالب و در عین حال پندآموزی که علیرضا دائمی، معاون وزیر نیرو در آن نشست مطرح کرد، عدم تمایل وزارت متبوعش در ساخت بیش از یکصد و بیست پروژه جدید سدسازی بود؛ پروژه‌هایی که ظاهراً به رغم مخالفت بدنه‌ی کارشناسی درون وزارتخانه، با اعمال فشار از سوی برخی از شخصیت‌های حقیقی و حقوقی صاحب نفوذ در مناطق مختلف کشور، درصدد ساخته شدن هستند!
این هم البته در نوع خود در شمار عجایبی است که شاید فقط در ایران مجال بروز می‌یابد. با این همه، نگارنده بر این باور است که نفس چنین اعترافی می‌تواند بس امیدبخش و راهگشا باشد؛ اینکه بدانی دیگر دوره‌ی مدیرانی که خود را در باد سازه‌های غول‌آسای سیمانی رها کرده و سدسازی را نماد سازندگی و پیشرفت بدانند، گذشته است و حالا هم آنها از فعالان و کارشناسان مستقل می‌خواهند تا با تداوم روشنگری‌های رسانه‌ای‌شان اجازه ندهند تا باقیمانده‌ی ذخایر استراتژیک آب شیرین کشور، اینگونه در آسمان دود شود!
یادمان باشد که روزگاری نه چندان دور، میزان تبخیر سالانه آب در ایران را 270 میلیارد مترمکعب عنوان می‌کردند، اما تازه‌ترین برآوردها که اخیراً توسط دکتر رضا مکنون (مشاور وزیر نیرو) اعلام شد، حکایت از آن دارد که دست‌کم باید به این رقم 15 میلیارد متر مکعب دیگر افزود. یعنی ایرانیان هم‌اکنون به جای 130 میلیارد متر مکعب، در خوشبینانه‌ترین حالت، فقط 115 میلیارد متر مکعب آب در سال به طور متوسط در اختیار دارند. گسترش بی‌رویه اراضی کشاورزی، افزایش شمار سدهای مخزنی و کاهش امکان نفوذ آب در خاک از جمله مهم‌ترین دلایل نزول فاحش آب قابل استحصال سالانه در ایران است.
باشد که درس گیریم و دیگر به خود اجازه ندهیم تا در کشوری که متوسط تبخیر سالانه‌اش بیش از دو هزار میلی‌متر است، آب شیرین و ارزشمند کشور را به بهانه توسعه‌ی بخش کشاورزی و صنعت بر روی زمین نگه داریم.
و شاید از آن مهم‌تر آنکه، دیگر شاهد آن گروه از نمایندگان مجلس و مدیران و صاحب‌منصبان پرقدرتی نباشیم که نیازهای کوتاه مدت منطقه‌ی خود را بر مصلحت‌ها و ملاحظات ملی ترجیح دهند.
آمین …

کابوسی به نام طرح انحلال سازمان حفاظت محیط زیست!

    می‌گویند: فقط چند ده نماینده از بین 290 نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی، خواهان انحلال سازمان حفاظت محیط زیست و تنزل سازمانی آن از سطح معاونت رییس جمهور به معاونت یک وزارتخانه شده‌اند؛ حتی می‌گویند: 15 نماینده از شمار امضاء کنندگان این طرح کاسته شده و شاید شمار بازپس‌گیرندگان امضاها در تأیید چنین طرح شگفت‌انگیزی باز هم کمتر شود. اما نگارنده بر این باور است که حتی یک نفر هم زیاد است! چه رسد به اینکه شمارشان 48 نفر یا 63 نفر … بیشتر یا کمتر باشد. چرا؟

برایتان می‌گویم … ادامه‌ی خواندن

از استانداری که گورخرها را مصیبت می‌خواند تا استانداری که پلنگ‌ها را موهبت می‌داند!

    در 9 ماه گذشته، 9 پلنگ ایرانی، 9 هموطن خود را از دست داده‌ایم؛ همان پلنگ‌هایی که همسایه‌ی پرقدرت شمالی ما میلیون‌ها روبل برای انتقالشان از ایران و زادآوری‌اش هزینه کرد تا بتواند به عنوان پلنگ قفقاز در المپیک زمستانی 2014 از آن به عنوان نماد بازی‌ها رونمایی کند! ما برای حفاظت از این بزرگترین گربه‌سان خود چه کرده‌ایم؟ به نظر می‌رسد قاسم سلیمانی دشتکی می‌خواهد نخستین چراغ را روشن کند … ادامه‌ی خواندن

لطفاً از ساخت سد تنگ سرخ منصرف شوید!

    یک دانشمند نامی وطن با وجاهتی ملّی و اعتباری بین‌المللی اخیراً هشدار داده است که چنانچه همچنان مدیریت آب استان فارس بر ساخت سدی موسوم به تنگ سرخ در بالادست دریاچه مهارلو اصرار بورزد، ممکن است آیندگان دیگر شیراز را خانه‌ی دانش ننامند، بلکه دیار فرزانگانی چون سعدی و حافظ با نام سرای نادانی در حافظه تاریخ ثبت شود! چرا؟ مگر چه اشتباه فاحشی رخ داده است؟ چگونه است که مدیریت حاکم بر آب کشور این اشتباه فاحش را نمی‌بیند؟ موضع مسئولین محلی در این میان چیست؟ نوشتار پیش رو، کوشیده است تا پاسخی ارایه دهد بر همه‌ی این پرسش‌ها … ادامه‌ی خواندن

یک پیشنهاد برای محمد باقر قالیباف و محسن رضایی!

سرانجام انتخابات یازدهم هم به پایان رسید و نتیجه‌ی آن تقریباً با سه درصد اختلاف، همان چیزی شد که فعالان محیط زیست و خوانندگان تارنمای مهار بیابان‌زایی در نظرسنجی مورد اشاره، به آن رسیده بودند. ادامه‌ی خواندن

بس کنیم این رویه‌ ی خونریزانه را …

    چهارشنبه گذشته، پس از ماه‌ها بررسی و مطالعه، سرانجام کار انتشار مقاله‌ای را به پایان بردم که می‌دانستم مورد مخالفت جدی طرفداران فرهنگ شکار و شکارچی‌های محترم قرار خواهد گرفت. با این وجود، به نظرم، برای پایان دادن به این رسم غیر اخلاقی و این رویه‌ی خونریزانه لازم بود تا با عدد و رقم با افرادی سخن گویم که همچنان با افتخار از این که شکارچی نامیده شوند، دفاع کرده و به مرام خونریزانه خود مباهات و افتخار می‌ورزند. ادامه‌ی خواندن

تا الگوهای فشار تغییر نکند، در تهران کاری نمی‌توان انجام داد!

در چهارمین بخش از گزارش کفتگوی 4 ساعته با شهردار تهران، به مهم‌ترین بخش از سخنان آقایان دکتر سید محمود شریعت و دکتر بهلول علیجانی می‌پردازم:
دکتر سید محمود شریعت را شاید بتوان به همراه دکتر علی یخکشی در شمار پیشکسوت‌ترین افراد حاضر در این نشست دانست، فردی که سابقه‌ی آغاز به کارش در دانشگاه تهران به سال 1339 می‌رسد؛ زمانی که هنوز شهردار تهران به دنیا هم نیامده بود!
وی در سخنان کوتاهی بر این مطلب اشاره کردند که انتظاراتی که از شهرداری تهران می‌رود، با اختیاراتی که این نهاد دارد، هماهنگ نیست؛ رویه‌ای که هرگز در هیچ کلان شهر بزرگی در جهان نظیرش وجود ندارد. شریعت به صراحت گفت: هرکسی در شهر بخواهد هر کاری بکند، باید از شهردار اجازه بگیرد؛ امّا نگفت: این پیشنهادها چه ربطی به حوزه‌ی موضوعی این نشست دارد؟ البته از آنجا که ایشان متخصص در بهداشت محیط هستند، شاید در اندیشه‌ی بهداشتی کردن فضای تهران با انسجام مدیریتی هستند.

سخنران بعدی، آقای دکتر بهلول علیجانی، استاد کرسی اقلیم‌شناسی از دانشگاه تربیت معلم تهران بودند و من انتظار داشتم که نامبرده همچون ناصر کرمی، بزرگ اقلیم‌شناس ناراضی کشور، بتواند  با سخنان خویش همه‌ی نگاه‌ها را به سوی خود معطوف کند! امّا گمان برم که در این راه موفق نبود؛ می‌گویید نه! می‌توانید از وحید نوروزی بپرسید!!
به هر حال نامبرده – که رییس قطب علمی تحلیل فضایی مخاطرات طبیعی هم هستنخست با اطمینان گفت: دلیل تعطیل دیروز و پریروز (20 و 21 تیرماه) فقط هوا بوده و چیز دیگری نبوده! (در این لحظه همه به هم نگاهی معنی‌دار انداخته و احتمالاً پرسیدند: مگر قرار بوده چیز دیگری باشد؟)
سپس وی گفت: در محیط زیست چیزی تغییر نمی‌کند، مگر آن که الگوهای فشار تغییر کند. تا زمانی که این الگوهای فشار در بالای سر تهران تغییر نکند، ما کار چندانی نمی‌توانیم برای این شهر انجام دهیم. بنابراین از شهردار محترم تقاضا دارم به وضعیت اقلیمی پایتخت بیشتر توجه کرده و اعتبارات مطالعاتی این بخش را افزایش دهند.

ادامه دارد …