اروميه دارد از دست ميرود … نه! اشتباه تايپي نيست، منظورم دقيقاً همان اروميه است و نه صرفاً درياچه اروميه. هر چند دکتر پرویز کردوانی اعتقاد دارند که باید برای نجات ارومیه از دریاچه ارومیه بگذریم! اما حقیقت این است که هم درياچه اروميه و هم تمامی سکونتگاههای وابسته به آن را با روند كنوني بايد از دست رفته به شمار آورد و تنها شايد بتوان يادشان را در آینده مثل مجسمه آزادی در منهتن گرامي داشت!
نکتهای که در مورد دریاچه ارومیه شاید از همه چیز مهمتر و رعایت آن ضروریتر باشد، آن است که مهمتر از کارهایی که برای نجاتش باید انجام دهیم، کارهایی است که به بهانهی نجاتش هرگز نباید انجام دهیم! مثل دیوار کشیدن در اطراف دریاچه و جدا کردن مناطق کم عمق از عمیقش! آن گونه که برخی از مسئولین منطقه و متخصصان صنعت آب کشور خواهان انجام آن شدهاند.
امروز میکوشیم تا به کمک احمد پازوکی عزیز و با دعوت از چند مدیر مسئول در این حوزه، گفتگوی داغ سبز را پس از ماجرای بحث برانگیز سدسازی ادامه داده و به یکی از قربانیهای مظلومش برسانیم.
به هرحال، آنچه كه در پي ميآيد، با وقوف به اين حقيقت تلخ است كه نگاشته شده؛ اين كه همه بايد خود را براي مواجهه با بي سابقهترين بحران در سر دوستداشتني و گربه نشان وطن آماده كنيم. هرچند همچنان به عنوان يك فعال محيط زيست و عاشق طبيعت، مايلم تا برآوردهاي كارشناسي من و کامبیز بهرام سلطانی و بهروز مهمویی و دیگر علاقهمندان به دریاچه ارومیه به حقيقت نپيوسته و بار ديگر اين آسمان آبي وطن باشد كه با ريزشهاي بدون منتش، هموطنان آذري زبانم را به نوشخندي دوباره مهمان كرده و نگين درخشان ايران را حياتي دوباره بخشد.
درياچه اروميه در يك نگاه:
دریاچه ارومیه بزرگترين آبگير داخلي كشور و مهمترين عامل تنظيمكنندهي اقليمي در شمال غرب ايران به شمار ميرود؛ عاملي كه سبب ارتقاي ظرفيت گرمايي ويژهي منطقه را موجب شده و به اين ترتيب با كاهش تفاوت دماي شب و روز و نيز بيشينه و كمينهي فصول، به آفرينش اقليمي معتدلتر كه استعداد باروري منطقه را از منظر شناسههاي توليد در بخش كشاورزي و منابع طبيعي افزايش ميدهد، كمك ميكند.
افزون بر آن، درياچه اروميه یکی از نادرترین پهنههای آبی جهان بوده كه سبب شده به دليل ترکیبات خاص آب و شوری در حد اشباع آن، حیات آبزیان را جز در مورد آرتمیا و جلبکی به نام “Dunalilla salina” ناممکن بسازد. هرچند همين ويژگي، به پويايي اكوسيستم (بومسازگان) درياچه كمك كرده و با تقويت زنجيرهي غذايي آن، اروميه را به مقصد كوچهاي پرندگان پرشماري بدل ساخته است.
شايان ذكر است كه بستر دریاچه تا عمق بیش از چهل متر از تودهي لجنی با ترکیبات خاص تشکیل شده که فاقد مقاومتهای لازم برای بارگذاری است. هفت رودخانهای که به دریاچه منتهی میشوند، علاوه بر افزودن دايمی ترکیبات شیمیایی و رسوبات مختلف، موجب سیرکولاسیون و رسوبگذاری خاصی در محدوده دریاچه میگردند. راه نداشتن دریاچه ارومیه به آبهای آزاد از دیگر ویژگیهای این پهنهی آبی است. با اين وجود، درياچهي اروميه يكي از مهمترين چشماندازهاي طبيعي شمال غرب ايران به شمار ميآيد كه در حفظ پايداري بومشناختي منطقه و بالانس حرارتي و اقليمي آن نقشي انكارناپذير دارد. در عين حال، موجوديت اين درياچه نهتنها ضامن گونهگوني زيستي منطقه كه تضمينكنندهي جيات اجتماعي رو به رشد مردم در سه استان آذربايجان شرقي و غربي و كردستان است. افزون بر آن، ادامهي استمرار و شادابي اين محيط آبي يگانه، در شمار مهمترين موانع طبيعي در تشديد روند بيابانزايي و اُفت كارايي سرزمين نهتنها در شمال باختری ایرانزمین که در کشورهای همجوار ارمنستان، آذربایجان، ترکیه و کردستان عراق محسوب ميشود.
چنين است كه بر بنياد همهي دلايل ذكر شده، بايد كوشيد تا عوامل تهديدكننده و تحديد كنندهي حيات درياچه در حوزهي آبشناختي، اقتصادي و محيط زيستي شناسايي شده و بكوشيم تا با حفظ اين محيط آبي، امنيتي پايدار براي هموطنان عزيز ساكن در شمال غرب كشور فراهم كنيم و در عين حال از ناپداري گستردهتر سرزمين و توليد چشمههاي جديد گرد و خاك (مانند تجربه تلخ درياچه آرال) ممانعت به عمل آوريم.
– مختصات درياچه:
هر چند بسته به اين كه چه تراز ارتفاعي را به عنوان مبدأ اندازهگيري بگيريم، مساحت درياچه هم به تبع آن تغيير خواهد كرد، اما اگر تراز 1274.1 متر از سطح دریاهای آزاد را به عنوان کمینهی مورد قبول در نظر بگیریم، آنگاه دریاچهی ارومیه باید دست کم 570 هزار هکتار وسعت داشته باشد که هماکنون این رقم به حدود 300 هزار هکتار کاهش یافته است. آن هم درياچهاي كه به عنوان دومين درياچه شور جهان (بيستمين درياچه جهان از لحاظ وسعت) از آن ياد شده و بين ۱۳۰ تا ۱۴۰ كيلومتر طول و ۱۵ تا 85 كيلومتر عرض دارد. دارا بودن ۱۰۲ جزيره بزرگ و كوچك با تنوع گياهي و جانوري كمنظير، موجب شده است كه اين درياچه به عنوان بوستان و اندوختهگاه زيستسپهر در کنوانسیون بينالمللي رامسر هم به ثبت برسد. از آن جمله بايد به جزيره كبودان، اشك، اسپير، ارزو و جزاير ۹ گانه اين درياچه اشاره كرد كه هركدام زيستگاه حيواناتي مانند قوچ، ميش و گوزن زرد است.
– حجم و کیفیت آب دریاچه:
حجم آب درياچه اروميه در تراز اکولوژیک آن و با عمق متوسط 5/4 متر بالغ بر 31 ميليارد مترمكعب تخمين زده ميشود که این حجم آب از طریق رودخانههاي مهم حوضه آبخيز درياچه (سيمينه رود، زرينه رود، مهاباد چاي، گدارچاي، باراندوز چاي، نازلوچاي، روضه چاي، زولاچاي، شهرچاي در آذربايجان غربي وآجي چاي، ليلان چاي، آذرشهر چاي ، قلعه چاي ، صوفي چاي، مردوق چاي) و 7 رودخانه فصلي (به نامهاي خرخره چاي، شيواسان چاي، سنيخ چاي، طسوج چاي، دريان چاي وگبي چاي) تأمین میشود.
از نظر طبقه بندي شيميايي آب درياچه اروميه تيپ كلره داشته و باقيمانده خشك عناصر محلول در آب آن (T.D.S) در دوران پرآبي در حدود 180 و در زمان كم آبي به حدود 420 گرم در ليتر ميرسد. اسيديته يا قليائيت آب درياچه (pH) درفصل بهار به دليل پايين بودن دما و بارش باران درمحدوده 8-6 و در فصل تابستان 8-7 است. .هدايت الكتريكي آب بسته به وضعيت حجم آب درياچه از 200 تا 600 هزار ميكروموس برسانتيمتر مربع متغير بوده و تنها موجود زندهاي كه قادر است (يا بهتر است گفته شود: قادر بود!) در آب شور اين درياچه زندگي كند، آرتميا سالينا است كه خوراكي مقوي و بسيار مناسب براي ماهيان پرورشي به شمار ميرود.
مشکلات مدیریتی در دریاچه ارومیه:
شاید یکی از مهمترین شناسههای تأییدکنندهی مشکلات مدیریتی در دریاچه ارومیه را بتوان از رخداد اخیری که در آن روی داد و سبب شد تا رنگ دریاچه قرمز شود، دریافت. در حقیقت، دریاچه ارومیه کم مصیبت داشت که حالا باید گرفتار یک تهدید جدید و اندکی رازآلود هم بشود؟ تهدیدی که برای نخستین بار در امردادماه سال جاری گزارش شده است و آن حکایت از سرخ شدن یکبارهی بخش بزرگی از سواحل آن؛ به ویژه در کرانههای خاوریاش است .
معضلی که پيشتر ابعاد آن را با خوانندگان گرامي مهار بیابانزایی در ميان نهاده بودم.
اما آيا واقعاً آزمایش آب دریاچه ارومیه و فراکافت دادههای آزمایشگاهی آن زیر نظر یک گروه کارشناسی واجد صلاحیت، تا این حد دشوار و زمانبر مینماید یا مشکل در جای دیگری است؟! در جایی که میتوان از آن با عنوان عدم مدیریت منسجم یاد کرد.
ددر حقيقت سؤ مديريت و عدم انسجام تشكيلاتي براي مقابله با بحران پيش رو چنان چشمگير است كه اخيراً 20 نماینده مجلس شورای اسلامی در تذکر کتبی به رئیس جمهور رسیدگی به وضع بحرانی دریاچه ارومیه را خواستار شدند . به نحوي كه بر اساس گزارشهای منتشره دست كم 40 روستا در اطراف دریاچه در نتیجه پیشروی شورهزارها و توفانهای نمک خالی از سکنه شدند. از آمارهای 700 هزارتایی پرندگان و آن همه تنوع گونهای که دریاچه را در سراسر سال اشغال میکردند هم امروز جز تعداد محدودی پرنده در حد چند صد قطعه چیزی باقی نمانده است .
– نارساییهای سند راهبردی مدیریت پارک ملی دریاچه ارومیه
سال گذشته پس از کش و قوسهای فراوان و مجادلات حقوقی که بیش از یکسال به طول انجامید، سند ملی راهبردی مدیریت جامع پارک ملّی دریاچه ارومیه به امضای عالیترین مقامات وزارتین نیرو و جهاد کشاورزی، سازمان حفاظت محیط زیست ایران و نیز استانداران سه استان آذربایجان شرقی، غربی و کردستان رسید. با این وجود و به رغم آن که نفس چنین اقدامی میتواند بسیار مثبت تلقی شود، به نظر میرسد، که توافقنامهی مزبور دارای لکنتهای فراوان و ابهاماتی است که کاراییاش را میکاهد.
باید دانست دریاچه ارومیه در شمار مهمترین ارکان پایدارکنندهی محیط زیست در شمال غرب کشور محسوب میشود؛ چالاب پهنپیکری که آثاری فرامنطقهای نیز بر زیستمندان و محیط زیست منطقه برجای گذارده و خواهد گذارد. از این رو، به درستی در ردهی بالاترین تمهیدات حفاظتی کشور (پارک ملّی) قرار گرفته است. امّا شوربختانه – همان گونه که اشاره رفت – برنامهی حاضر از صراحت، دقت و شفافیت لازم برای حراست از این بومسازگان ناهمتای ایران برخوردار نیست که در زیر به مهمترین نارساییها و لکنتهای آن اشاره میشود:
۱- از آنجا که ۹۴ درصد از آب قابل استحصال حوضه آبخیز دریاچه ارومیه به بخش کشاورزی اختصاص مییابد، باید هر چه سریعتر تمهیداتی مؤثر، ضربتی و پایدار برای افزایش راندمان آبیاری و استفاده از سامانههای آبیاری تحت فشار در این حوضه در اولویت برنامههای زیربنایی دولت خدمتگذار قرار بگیرد. نزدیک کردن راندمان آبیاری استان به مرز ۶۵ الی ۷۰ درصد، کمینهی کاری است که میبایست در کوتاهترین زمان ممکن عملی و اجرایی شود؛ راهبردی که متأسفانه در این برنامه از شفافیت و صراحت لازم برخوردار نیست و فقط قرار شده که سالی یک درصد بر راندمان آبیاری افزوده شود که به هیچ وجه کفایت نمیکند.
۲- به موازات افزایش راندمان آبیاری، باید از زدن سد جدید بر روی رودخانه باراندوز و نازلوچای – به عنوان تنها رودخانههای عمده از بین ۱۴ رودخانهای که آبشان به دریاچه ارومیه میریزد – جلوگیری شده و مطالعات احداث آن سدها متوقف گردد (در صورتی که عملاً دولت کار مطالعه برای احداث بیش از 40 سد جدید در منطقه را برای برنامه پنجم در دستور کار قرار داده است).
۳- در شرایط فوقالعاده بحرانی کنونی که حتا جزایر دریاچه، ماهیت جزیرهای بودن خود را از دست داده و سطح آب آن به یک سوّم کاهش یافته است، میبایست دستکم ۴۰ درصد از ظرفیت کنونی سدهای موجود به عنوان حقآبه دریاچه اختصاص یابد. باید در نظر داشت که چنانچه دریاچه نابود شود، تمامی اراضی کشاورزی منطقه و سکونتگاههای اطراف آن تا شعاع کشورهای مجاور از این پیامد نامیمون آسیب جدی دیده و میتواند تجربه تلخ دریاچه آرال را که منجر به شورشدن ۴۰۰ هزار هکتار از پنبهزارهای اتحاد جماهیر شوروی سابق شد را زنده کند. بنابراین، برای پاسداری پایدار از معیشت مردم، لازم است تا سطح آب دریاچه به وضعیت طبیعی آن بازگردد.
۴- استفاده از مشارکت مردم محلی و تقویت سازمانهای مردمنهاد باید در این موافقتنامه بسیارپررنگتر دیده شود و اعتباری خاص و ردیف بودجهای مستقل به آن تعلق گیرد.
۵- لازم است تا راهکار دقیق تحقق اهداف یادشده در ذیل هریک از جداول موجود در برنامه آورده شوند.
۶- یک سیاست درازمدت مدیریت منطقه، باید کوشش برای کاستن از وابستگی معیشتی به سرزمین باشد. باید با تقویت دیگر مزیتهای نسبی منطقه، به ویژه در حوزه تجارت فرامرزی، مناطق آزاد تجاری، بومگردی، استحصال انرژیهای نو و تقویت صنایع سازگار با محیط زیست، مدیریت شایستهتری در بخش توزیع و مصرف آب اعمال شود.
– دیگر راهکارها و پیشنهادهايی كه ميتواند به نجات اروميه منجر شود:
– ارزیابی عملکرد تطبیقی کمی و کیفی حدود 40 سد ساخته شده در حوضهی آبخیز دریاچه ارومیه و مقایسه اثربخشی آن در حوزهی آب، خاک، محیط زیست و شاخصهای توسعهی انسانی.
– بررسی زهآب کشاورزی، صنعتی و شهری وارد شده به دریاچه از نظر کمی و کیفی
– احیای پوشش گیاهی بومی منطقه در ارتفاعات مشرف آبخیز ارومیه و کاهش نرخ فرسایش آبی.
– ممانعت از حفر چاههای جدید و بستن 8 هزار چاه غیر مجاز در منطقه (گفتني است كه شمار چاه هاي مجاز در منطقه به بيش از 13 هزار حلقه مي رسد ).
– انجام مطالعات دقیق برای تعیین سهم تغییرات اقلیمی در کاهش میزان جریانات ورودی به دریاچه ارومیه (باید حتی الامکان از بیان سخنان غیرکارشناسی در این حوزه – به ویژه در نزد مسئولان اجتناب شود. مثلاً سخنان معاون رییس جمهور و رییس وقت سازمان حفاظت محیط زیست در مهر ماه سال 1387 بسیار تأملبرانگیز است: «اینكه خشكسالی اتفاق افتاده حاصل عملكرد نامیمون كشورهایی در درجه اول آمریكا و بعد چین بوده است.») .
– کاهش تعداد دام با توجه به ظرفیت مراتع منطقه.
– کمک به احیای تالابهای اقماری دریاچه ارومیه از جمله: «حسنلو»، «یادگارلو»، «درگه سنگی» و «زینه ور».
– تبیین یک روش علمی مستند برای تعیین حق آبهی مورد نیاز دریاچه ارومیه.
– اصلاح الگوی کشت در بخش زراعت و معرفی ارقامی که با کمترین میزان مصرف آب، بیشترین کارایی و تولید را بدست میدهند.
– بررسي و استعداديابي دقيق براي تغذيهي آبهاي زيرزميني با استفاده از شگرد آبخوانداري.
– تقويت زيرساختهاي لازم در حوزهي صنعت گردشگري و بومگردي به جاي افزايش وابستگي معيشتي به سرزمين (الگوي موفق تالاب كانيبرازان كه با مشاركت مؤثر مردم محلي هم همراه بوده، ميتواند مثالي عملي و كارساز در اين حوزه به شمار آيد).
– اصلاح ميانگذر و پل شهيد كلانتري با افزايش شمار دالانهاي عبوردهندهي آب بين بخش شمالي و جنوبي آن.
– حركت به سمت مديريت يكپارچه اراضي كشاورزي و قطع آبياري كرتي و غرقابي در منطقه.
– ظرفيتسازي فرهنگي و آگاهي رساني مؤثر در نزد مردم و مديران محلي نسبت به دلايل حفظ درياچه اروميه.
– اعمال شديد سياستهاي انقباضي در كنترل جمعيت و عدم قبول مهاجرين جديد به حوضه آبخيز درياچه اروميه براي رعايت ظرفيت پذيرش سرزمين در منطقه.
– كاشت گونههاي درختي به منظور جايگزيني زراعت چوب با ديگر انواع زراعتهايي كه مصرف آب بيشتر و توليد كمتري دارند (بدينترتيب مصرف پسابها هم تاحدودي مديريت ميشوند).
فرجام كلام آن كه
اميد كه با انجام توصيههايي كه فهرستوار اشاره شد و عدم انجام ابتكارهايي كه مرگ درياچه را به جلو مياندازد! بتوانيم نام نسل امروز را از اتهام انفعال در برابر مرگ بزرگترين آبگير داخلي كشور پاك كنيم و نجات دهيم.
در ضمن برنامه امروز گفتگوی داغ سبز را میتوانید در برنامه تارنمای ایرانی رادیو اینترنتی ایران صدا از حدود ساعت 15 امروز به مدت 45 دقیقه ببینید و بشنوید.
پخش زنده برنامه در این نشانی تا ساعت 16.
توجه:
فایل شنیداری این برنامه را می توانید در این نشانی گوش کنید یا ماجرا را از زبان احمد پازوکی عزیز پی بگیرید.