بایگانی دسته: بيابان و بيابان‌زايي

آیا دوباره می‌توان چشم‌انداز کاظم داشی در ارومیه را آبی دید؟!

کوه کاظم‌داشی، یکی از جلوه‌ها و چشم‌اندازهای زیبای دریاچه‌ی ارومیه است یا بود! جلوه‌ای که تصاویر آن تاکنون بارها و از جمله در هنگامی که از روانشناسی صدای طبیعت گفتگو می‌کردیم، در همین تارنما منتشر شده است. کاظم داشی در روستاي گورچين قلعه در 70 كيلومتري اروميه واقع است و از آن با عنوان اثر باستانی قالا داشی هم یاد می‌شود.

در سفری که ماه گذشته به منطقه داشتم، از آقای مهندس قائمی، رییس بخش منابع طبیعی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی ارومیه خواستم تا تصویری تازه‌تر از این مکان را برایم بفرستد. ایشان هم به کمک آقای مهندس علی خداکریمی، خواهش مرا اجابت کردند و تصاویر جدیدی از کاظم داشی برایم ارسال داشتند تا همه دریابند که کاهش سطح و عمق دریاچه‌ی ارومیه، چگونه آبی روح‌نواز دریاچه ارومیه را اینگونه کم‌رنگ و خاکی و شوره‌زار کرده است.

در حقیقت هرگاه کاظم داشی دوباره جزیره شود؛ شاخصی گویاست که میگوید:

همه چیز در ارومیه خوب است!

آیا می‌دانید مهم‌ترین عامل بیابان‌زایی در ایران چیست؟!

بیابان‌زایی یا تخریب سرزمین – Land Degradation– به مجموعه فرآیند‌های با منشأ انسانی یا طبیعی اتلاق می‌شود که ضریب کارایی سرزمین را کاهش داده و کارمایه‌ها را نابود سازد.
اینک شرکت‌کنندگان در همایش ناگفته‌های سدسازی که در آخرین‌ روزهای اردیبهشت ماه سال 1389 در دانشگاه صنعتی اصفهان گرد هم جمع شده بودند و این تومار را نیز خطاب به مجید نامجو امضاء کردند (گفتنی آن که امکان عکس گرفتن از همه‌ی صفحات حاوی امضا به دلیل ازدحام فراهم نشد)، در قطعنامه‌ی پایانی همایش بر این واقعیت تأکید کرده‌اند که استمرار سیاست‌های کنونی در حوزه‌ی مدیریت آب و سدسازی، می‌تواند کشور را با مهلک‌ترین جریان بیابان‌زا مواجه سازد.
جالب است که بدانید، از دیدگاه شرکت‌کنندگان در نظرسنجی خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران – ایرن – وزارت نیرو به همراه وزارت راه و ترابری و وزارت نفت، بیشترین اثر را در تخریب و آلودگی محیط زیست ایران دارند. در حقیقت 84 درصد شرکت‌کنندگان در این نظر سنجی، به این سه وزارتخانه رأی داده‌اند و فاصله‌ای زیاد با دیگر رقبای خویش در وزارت صنایع و معادن و وزارت مسکن و شهرسازی دارند.
در ادامه می‌توانید متن کامل قطعنامه را مطالعه فرمایید:

قطعنامه همايش ناگفته‌هاي سدسازي

ساخت و ساز در آبخيزها برپايه «الگوهاي نابومي» ‌مانند سدسازي، شهرسازي و راهسازي اثر ويرانگري بر جوامع محلي و سيماي منابع طبيعي کشور داشته است: در اين ميان سدسازي بزرگترين فعاليت بيابان‌زاي کشور تلقي مي‌شود.

سدسازي‌هاي 50 سال اخير برپايه‌ی تقليد از الگوهاي نابومي ‌انجام شده است، آن هم در جايي که سدسازي از ديرباز در اين تمدن آبي شناخته شده بود. اما ايرانيانِ ژرف انديش با مشاهده تبخير شديد از سطح آب (تا 5 متر) و سدهاي پر شده از رسوب تنها پس از چند دهه به سبب رسوب‌آوري شديد رواناب‌ها و رودها، اين رويکرد را آگاهانه کنار گذاشتند. دور دوم سدسازي در ايران پس از کودتاي 28 مرداد به دست شرکت‌هاي چند مليتي منتفع در ساخت و ساز، بدون توجه به تجربه ملي آغاز شد و متأسفانه تاکنون ادامه يافته است.  مطالعه، ساخت و بهره‌برداري 1265 سد (با 584 سد در دست بهره‌برداري، 128 سد اجرايي، 553 سد در دست مطالعه) اثرات بسيار ناسازگاري بر آبخيزهاي کشور داشته و خواهد داشت. سدها  به رغمِ بودجه سنگين خود، از سطح زير کشت آبي کشور کاسته‌اند؛ حتا اگر ادعاي نادرستي به گستره‌ی 3.3 ميليون هکتار بر حقيقت سايه افکنده باشد.
مهمترين مولفه‌هاي سدسازي کشور عبارتنداز:
1.    غيراقتصادي بودن، عدم دستيابي به هدف‌ها، صرف هزينه  زياد براي دستاورد تقريباً هيچ در کفه مردم و جوامع بومي؛
2.    غصب حقابه ميليون‌ها کشاورز و باغدار پائين دست سدها که ابزاري براي احقاق حقوقشان ندارند؛
3.     تضييع حق صدها هزار خانوار کشاورز و دامدار ساکن مخزن سدها با راندن اجباري آنها از موطنشان؛
4.    تضيع حق عشاير ازبابت زيرآب بردن مراتع موروثي ونيز مسير کوچشان؛
5.    تضييع حق جوامع بومي‌وابسته به دهانه يا چاهه رودها که معيشت‌شان به ماهيگيري، گردشگري و… وابسته است؛
6.    تضييع حق جوامع بومي‌سيلابدشتها که با خشکاندن رودخانه سفره آب زيرزميني موروثي شان خشک شده؛
7.    شور و زهدار کردن اراضي کشاورزان در پائين دست سدها؛
8.    تخريب و خشکاندن بسياري از قنات‌هاي کهنسال و در دست بهره برداري که بدون تبخير آب تامين مي‌کردند
9.    تخريب آب بندان‌هاي ايراني که شيوه‌هاي مثال زدني گردآوري آب باران و بکارگيري آن در کشت برنج و… بودند
10.    تبخير سالانه بيش از 5 ميليارد مترمکعب از آب کشور در پشت سدها؛ (از بيشينه 320 ميليون مترمکعب از سد کرخه تا …)
11.    تخريب صدها هزار هکتار از جنگل‌هاي کشور در بالادست، در مسير رودها، در پائين دست، تا دهانه و چاهه؛ (به ويژه جنگل‌هاي هيرکانی ايران که با ساخت بيش از 40 سد از سدهاي سفيدرود تا تجن مازندران و البرز و… با نابودي کامل مواجه شده اند و  با کمال تاسف شنيديم که  سد بدون هيچ فايده منگل آغاز شده است که مخزن آن گذشته از کيلومترها جاده کشوري، بخشي از بکرترين نقاط باقيمانده هيرکان را به زير آب خواهد برد بدون آنکه کوچکترين فايده‌اي براي مردم و منافع ملي داشته باشد)
12.    خشکاندن رودهاي کشور با زيستگاه‌هاي رودخانه‌اي و کناررودخانه‌اي آنها؛
13.    خشکاندن تالاب‌ها و درياچه‌هاي پارک ملي بختگان (زيرپوشش معاهده رامسر) و ساير تالاب‌ها و درياچه‌هاي استان فارس،
14.    خشکاندن تاکنون بيش از 180 هزارهکتار از درياچه اروميه (زيرپوشش معاهده رامسر، دومين درياچه شور جهان، و تنها زيستگاه آرتميا اورميانا) باساخت بيش از 40 سد (بدون فوايد مستند و راستي آزمايي شده) روي 14 رود اين حوضه آبريز
15.    خشکاندن تالاب‌هاي خوزستان مهمترين عامل غبارآلودگي خطرناک درغرب کشورباساخت سدهاي بيشمار روي کرخه، کارون، جراحي، زهره.. که گذشته از زيان‌هاي اقتصادي (تعطيلي کارخانه‌ها و شهرها و..) خطر بزرگي براي سلامت ساکنان منطقه است
16.     تخريب تالاب گاوخوني ونابودي روستاهاو جوامع کنار آن مانند شهرتاريخي ورزنه، به سبب سدسازي در بالادست آبخيز
17.    تخريب جنگل مه رويه و تالاب جازموريان و نابودي جوامع بومي‌وابسته به آنها درپي ساخت سد جيرفت و…

راهکارهاي برون رفت
1.    توقف تخصيص هرگونه بودجه به ساخت سدها
2.    تشکيل انجمن‌هاي کشاورزان، دامداران، عشاير، ماهيگيران در همه حوضه‌هاي آبخيز به عنوان تصميم‌گيران در مسایل آبخيزها
3.    انجام بررسي‌هاي احياي آبخيزها، رودخانه‌ها، تالاب‌ها ازسوي سازمان‌هاي مردم نهادِ توانمند، تشکل‌هاي دانشي غيردولتي….
4.    تلاش مضاعف براي اصلاح الگوي مصرف و افزايش کارايي آب که بمعني دستيابي به ميلياردها مترمکعب آب بدون سدسازي  است
5.    تخصيص بودجه براي برچيدن سدها
6.    اصلاح شرح خدمات شهرسازي و ساخت ساختمانها با ضابطه‌هاي خودکفايي و پاک (با پيش بيني ياخته‌هاي خورشيدي تامين برق، پيش‌بيني گردآوري باران و نگهداري، بازچرخاني آن، پيش‌بيني تأمين از قنات‌ها يا ساير روش‌هاي پايدار، پيش‌بيني ساماندهي زباله در خود ساختمان‌ها)
7.    با توجه به اينکه آب از مهمترين منابع طبيعي کشور است پيشنهاد مي‌شود منابع آب کشور و منابع طبيعي و محيط زيست در وزارتخانه‌اي به طور هماهنگ مديريت شود.

برای آگاهی بیشتر:

ردپای تخریب سدسازی در مهار بیابان زایی

کم جان دیگر بی جان نیست! باورتان می‌شود؟

یادتان هست که هشت مرداد 1386 نوشتم که کم جان را بی جان کردیم؟
یادتان هست که نوشتم بی جان شدن و مرگ تالاب‌های اقماری بختگان، بیشتر از آن که متأثر از پدیده‌ای طبیعی و مرتبط با خشکسالی باشد، نشان از نابخردی و آزمندی نوع انسان دارد؛ انسانی که قرار بوده اشرف مخلوقات باشد، اما مخرب‌ترین مخلوقات شده است!

امشب امّا می‌خواهم خبری خوش به شما بدهم … نگاه کنید این تصاویر جان‌افزا را و ببینید که جوانان و مردمان کربال و کم‌جان چگونه با دست خالی و اصلاح کانال‌های زهکشی حفر شده، دوباره حیات را به تالاب کم‌جان بازگرداندند.

درود بر مسعود زارعی، شکرالله زارع، عباس زارع، علیرضا احمری، سیروس زارع، محمدامین احمری، مهدی زارع، عبدالخالق زارع، سعید زارع و … دیگر هموطنان عزیزی که نشان دادند مانند اهالی کانی برازان، قدر حضور مقدس تالاب را در آبادبوم خویش، خوب می‌دانند و برای استمرار حیاتش اینگونه سزاوارانه تن به آب و گل می‌دهند.

از تپه‌های ماسه‌ای منجیل تا چهارمحال بختیاری ، راهی نیست! هست؟

این تصویر را به دقت بنگرید؛ اینجا منجیل است! اگر باور ندارید، به دکل‌های سفیدرنگ و آشنای توربین‌های بادی دقت کنید تا دریابید که آدمی آنقدر توان دارد که حتا در منطقه‌ای همچون منجیل در قلب البرز مرکزی و با اقلیمی نیمه‌مرطوب هم تپه‌های ماسه‌ای بیافریند! همان گونه که پیش‌تر در بورالان آذربایجان غربی آفریده بود!!
برای آنها که در آمفی تئاتر مرکزی دانشگاه شریف جمع شده بودند، گفتم که آن تپه‌های ماسه‌ای حاصل جانمایی اشتباه در ساخت سد سفیدرود است؛ سدی که 38 سال از افتتاحش می‌گذرد؛ اما هنوز بیش از 15 درصد ساخت شبکه‌های آبیاری‌اش پیشرفت نکرده، اما درعوض تا دلتان بخواهد رسوب تولید کرده است!
حال امّا گزارش تکان‌دهنده‌ی دیده‌بان شریف طبیعت بختیاری، حکایت از آن دارد که چشم‌انداز پرآب‌ترین استان کشور در بام ایران، شاید غم‌انگیزتر از منجیل شود! استانی که سدسازان عزیز، عزم‌شان را جزم کرده‌اند تا آن را به کارگاه پایلوت و حیاط خلوت ساخت و سازهای خویش در طول دو دهه‌ی آینده بدل سازند و ظاهراً نمی‌خواهند هیچ آب باریکه‌ای را از قلم بیاندازند! چه رسد به رودخانه‌ی بزرگ و پرآب استان.

به هر حال، یادتان باشد که محمّد درویش در هفتمین روز از خرداد 1389 چه گفت و چه نوشت؟
انشالله در هفتمین روز از خرداد 1409 و در آستانه‌ی سی و سومین مراسم نکوداشت روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی – که در بروجن برگزار خواهد شد – از موفقیت عملیات تثبیت شن و مالچ‌پاشی در کنار تالاب بین‌المللی (بخوان سد مخزنی) چغاخور سخن رانده و جشن خواهیم گرفت! نخواهیم گرفت؟

سخنرانی امروز در دانشگاه صنعتی شریف

همان طور که آگاه هستید، تا ساعتی دیگر در دانشگاه صنعتی شریف، سخنرانی خواهم کرد. عنوان سخنرانی من:

برای درمان بیماری محیط زیست ایران، چه باید کرد؟

و چه نباید کرد؟

امید که حاصل این هم اندیشی ها به ارتقاء ظرفیت سازی علمی/فرهنگی در حوزه محیط زیست ختم شود.

تصویری را که ملاحظه می کنید، روزگار امروز و پژمان دریاچه ارومیه است.

آيا راهي براي درمان بيماري محيط زيست ايران وجود دارد؟

كيست كه نداند حال زمين خوب نيست؟
و كيست كه نداند، حال بخشي از زمين به نام ايران، اصلاً خوب نيست؟
چه بايد كرد؟
تا كي بگوييم: نبريد؛ نكنيد؛ نكشيد؛ نزنيد؛ نخوريد …
به جاي نبريدن درخت، حفر نكردن چاه، نكشيدن جاده، نزدن سد و خيلي نكردن‌هاي ديگر، چه بايد كرد؟
فردا  – در پنجمين روز از خرداد 1389 – ساعت 14 در آمفي تئاتر مركزي دانشگاه شريف حاضر خواهم بود تا به اين بهانه با دانشجويان دانشگاه شريف و ديگر علاقه‌مندان به اين حوزه درد دل كنيم …
اطلاعات بيشتر در باره‌ي مراسم هفته محيط زيست دانشگاه شريف را مي‌توانيد در تارنماي حاميان محيط‌زيست اين دانشگاه ملاحظه فرماييد.
همچنين براي هماهنگي حضور در اين مراسم كه به همراه نمايش و نقد فيلم مستند تالاب انزلي با حضور كارگردان – سعيد نبي – و جمعي از اساتيد محيط زيست ايران برگزار خواهد شد، مي‌توانيد با ايميل [email protected] تماس گرفته و يا مستقيماً با آقاي مهندس هامون طهماسبي، مسئول برگزاری برنامه هفته محیط زیست شریف به شماره:   09188116651
تماس بگيريد.

منشا 30 درصد از گیاهان مهم جهان، در سرزمین‌های خشک قرار دارند

سرزمین‌های خشک یا Dry lands بیش از 5 میلیارد هکتار از مجموع 13 میلیارد هکتار خشکی‌های زمین را متأثر کرده است، با این وجود، اگر خوب دقت کرده و به درستی عمل کنیم، درمی‌یابیم که همه‌ی خبرها در این پاره‌های خشک زمین بد نیست!
اگر دوست دارید بدانید که در سرزمین‌های خشک ایران چه خبر است؟ سری به مردمک بزنید و یادداشت نگارنده را با عنوان:
نابودی تدریجی گونه‌ها در سرزمین‌های خشک” مطالعه فرمایید.

هدیه تولد سدسازان به آهنگ کوثر!

امروز 4 خرداد 1389، هفتاد و چهارمین سالگرد نخستین روز ورود دکتر آهنگ کوثر به زمین است … این روز را بسیار دوست دارم و ایمان دارم که روزی تندیس های این مرد بزرگ را در معابر عمومی شهرهای بیابانی ایران خواهیم دید … او تقریباً همه ی زندگیش را پای این آرمان نهاده تا بگوید: با یکصدم هزینه ای که برای سدسازی تخصیص داده می شود، می توان آب را در زیر زمین ذخیره کرد. اما به خاطر همین حرف، بسیاری از آب سالاران طبیعت ستیز می خواهند سر به تن این مرد فرزانه نباشد … چرا؟

ماجرای آخرین هدیه ی شوم سدسازان به این مرد بزرگ را در گفتگوی نگار حسینی با نگارنده در سبزپرس بخوانید.

همچنین پژواک رهبری نظام را در مواجهه با سدسازان، اینجا نگاه کنید.

سدسازان حتا به حريم امن گربايگان فسا هم رحم نكردند!

آهنگ كوثر را همه مي‌شناسند؛ او پدر نوين دانش ديرينه‌ي آبخوانداري در ايران و جهان است. تاكنون ده‌ها بار از سوي عالي‌ترين نهادهاي معتبر بين‌المللي مورد تشويق و تقدير قرار گرفته و كوشش ستايش برانگيز وي و همكارانش در بيشه زرد، هم‌اكنون از سوی یونسکو در قالب طرح SUMAMAD به عنوان یک الگوی برتر در مدیریت منابع آب در حال معرفی شدن به جهان است.
اما ما با اين سرمايه‌ي بزرگ انساني و شگرد بومي و ارزشمند خود چه كرده‌ايم؟ جز اين كه آن پيرمرد فرزانه را هر روز سوزانديم و دلش را ريش كرديم …
آخرين ضربه را نيز اخيراً آب‌سالاران طبيعت‌ستيز با تكميل مطالعات خويش براي احداث يك سد جديد در بيخ گوش طرح آبخوانداري كوثر، مي‌خواهند بر پيكر اين پيرمرد وارد آورند و لابد در آستانه‌ي هفتاد و چهارمين بهار زندگيش، اين هديه‌ي شوم را به او اهدا كنند تا همه بدانند كه در اين مملكت؛ جايي كه به قول مجتبي پاك‌پرور: «نادرست بودن گزينه سد مانند سفيدبودن ماست، دليل نمي‌خواهد.» دليل مي‌خواهد!
يادمان باشد:
بودجه ای که برای بهره‌برداری بهینه از آب سیلاب مازاد در این منطقه به طریقه‌ي پخش سیلاب مورد نیاز است، چیزی حدود یک صدم هزینه احداث سد پیشنهادی است.
چیز دیگری هم باید بگویم؟!
جز اين كه باز هم تأكيد كنم:
اين حق ما نيست! هست؟

فقط 290 سال زمان داریم برای این که نیمی از زمین را تخلیه کنیم!

تازه‌ترین یافته‌های مرتبط با جهان‌گرمایی – global warming- که در نیوساینتیست منتشر شده است، حکایت از آن دارد که ممکن است تا سال 2300 بشر مجبور شود یک اسباب‌کشی بزرگ راه انداخته و به دلیل گرم شدن میانگین دمای هوا تا 12 درجه سانتی‌گراد، نیمی از کره زمین را از موهبت استقرار انسان محروم دارد!
بی‌دلیل نیست که استیون هاوکینگ هم این روزها پیوسته بشر را ترغیب می‌کند تا هر چه زودتر در پی یافتن یک کره مسکون جدید برای خود باشد.
به هر حال، امیدوارم با حفر نخستین گودال بر روی یخ‌های قطبی، بتوان پرده از راز دوره‌های گرم شدن و سرد شدن زمین برداشت و عملاً نشان داد که آیا جهان‌گرمایی هنوز هم یک پندارینه‌ی قابل اعتنا است و یا باید در محتوا و قرائت آن تجدید نظر کرد.

تالاب‌های خشک عراق، غبار می‌سازند!

لطیف عزیز – که این روزها ضربان قلبش با ضرب زمین، هماهنگ نیست! – در باره‌ی محتوای یادداشت دیروزم و ماجرای یافته‌های اخیر دکتر حسین آخانی عزیز، لینکی را ارسال کرده که وضعیت تالاب‌های جنوب کشور عراق را در طول 10 سال گذشته به تصویر کشیده است.
لطفآ هم آن گزارش را بخوانید و هم این تصاویر ماهواره‌ای از ناسا را ببینید تا دریابید که تالاب‌های عراق چگونه به کمپانی غبارسازی بدل شده‌اند و چرا؟

مؤخره:
برای لطیف دعا کنید تا فکر نکند بستری شدن و دوام‌آوردن در بخش سی سی یو، یعنی سوسول‌بازی!

کاش مرنجاب همچنان آنتن نمی‌داد!

ملای رومی دوست‌داشتنی ما، بیش از 800 سال پیش سروده بود:
آب کم جو، تشنگی آور به دست
تا به جوشد آبت از بالا و پست

و می‌گویند که او با الهام از افق لایتناهی و سحرآمیز موجود در دشت کویر، چنین درکی را از تشنگی سروده و به نظم کشیده است.
امّا 8 قرن بعد از او، اینک ممکن است حتا در کویر و بیابان هم نتوان منزلگاهی را یافت که خاموشی، مطلق و سکوتش جبروتی باشد … و این البته نگرانی کمی نیست! هست؟ به خصوص اگر می‌خواهیم با سفر به کویر، برخی رنگ‌ها و پیرایه‌ها و آوازها را به سفارش این عارف فرزانه‌ی ایرانی از خود دور کنیم تا درعوض گوهران را دریابیم …
از درون خویش این آوازها
دور کن تا کشف گردد رازها
رنگ‌ها بینی به جز این رنگ‌ها
گوهران بینی، به جای سنگ‌ها

در همین رابطه و به بهانه‌ی عشق نگارنده به بیابان که دست خودش هم نیست! یکی از خوانندگان عزیز مهار بیابان‌زایی که اهل کاشان هم هست، سفارش خواندن این لینک را داده است که البته به نظرم، سفارش خوبی است!
شما هم بخوانید و اگر دوست داشتید برایم بگویید که آیا واقعاً مرنجاب و کوه سفیدآب بیچاره‌اند؟!