بایگانی دسته: ????? ???????????

اكباتان ؛ سدي كه 50 ميليارد تومان اعتبار اضافي هم نتوانست از به گل نشستنش ممانعت كند!

45 ميليارد تومان هزينه افزايش ارتفاع سدي كه از زير در حال پرشدن است! چرا؟

45 ميليارد تومان هزينه افزايش ارتفاع سدي كه از زير در حال پرشدن است! چرا؟

همين 24 شهريور ماه سال گذشته بود كه جناب آقاي فتاح در آيين رونمايي از طرح افزايش 25 متري به ارتفاع سد  اكباتان شركت كرد و اعلام داشت كه 45 ميليارد تومان ديگر هزينه كرديم تا ارتفاع سد را از 54 متر به 79 متر برسانيم و بدين‌ترتيب همداني‌هاي عزيز بروند به دنبال خواب خوششان كه شهر در امن و امان است و آب شرب فراهم!

و اين سرنوشت غم انگيز سد اكباتان است!

و اين سرنوشت غم انگيز سد اكباتان است!

امّا همان طور كه در اين تصاوير مي‌بينيد، تصاويري كه در تاريخ 17 مهرماه 1387 برداشت شده است، نه‌تنها از آن همه آبي كه قرار بوده در پشت سد براي كشاورزان و شهروندان همداني ذخيره شود، خبري نيست، بلكه حجم رسوب چنان زياد است كه گمان نمي‌كنم ارتفاع سد حتا به 40 متر هم برسد! يعني 14 متر كمتر از ارتفاع نخستين سدي كه در سال 1342 ساخته شده بود!

مردم محلي ناباورانه خشكيدگي درياچه سد اكباتان را نظاره مي‌كنند!

مردم محلي ناباورانه خشكيدگي درياچه سد اكباتان را نظاره مي‌كنند!

گفتني آن كه سد اکباتان در 10 کیلومتری جنوب شرقی شهر همدان بر روی رودخانه‌ي آبشینه، پايین‌تر از محل تلاقی رودخانه‌های یلفان و ابرو واقع شده است. حوضه آبخيز رودخانه آبشينه وسعتي برابر با 231.5 كيلومتر مربع دارد. بيشينه‌ي ارتفاع اين آبخيز 3580 متر از سطح دريا بوده و متوسط بارندگي سالانه‌ي آن به 312.9 ميلي‌متر مي‌رسد. همچنين ميانگين نرخ رسوبدهي سالانه‌ي آن  29.8 تن در هكتار است كه از متوسط كشور در بسياري از مناطق كمتر است. با اين وجود، وضع انباشت رسوب، حقيقتاً شرم‌آور است.

در اين تصوير كاملاً مي توان دريافت كه عمق رسوب به حدود 30 متر مي رسد!

در اين تصوير كاملاً مي توان دريافت كه عمق رسوب به حدود 30 متر مي رسد!

همچنين يك نكته حايز اهميت ديگر آن كه برای اولین بار است که بر ارتفاع یک سد به اندازه 50 درصد ارتفاع موجودش، افزوده می‌شود.

ارتفاع رسوب در ديواره آبراهه آبشينه به 20 متر مي رسد!

ارتفاع رسوب در ديواره آبراهه آبشينه به 20 متر مي رسد!

پرسش اصلي اين است كه آيا سزاوار نبود پيش از آنكه ده‌ها ميليارد تومان براي ساخت سد آبشينه و افزايش ارتفاع سد اكباتان هزينه شود، نخست چاره‌اي براي مديريت يكپارچه آبخيز بالادست سد مي‌شد تا شاهد حفاري‌هاي غير مجاز معادن سيليس در بالادست سد نباشيم و نيز با تكميل عمليات آبخيزداري و احياي پوشش گياهي مراتع بالادست، اينگونه سرمايه ملي خويش را به هدر ندهيم؟

اكباتان؛ سدي كه به گل نشسته است!

اكباتان؛ سدي كه به گل نشسته است!

آنگاه شايد ناچار نبوديم تا رويشگاه منحصر به فرد كاج سياه را نيز اينگونه قلع و قمع كرده و نابود سازيم.

رويشگاه ارزشمند كاج سياه در حاشيه درياچه كه در سال 85 نابود شد!

رويشگاه ارزشمند كاج سياه در حاشيه درياچه كه در سال 85 نابود شد!

مقايسه‌ي تصاوير سد اكباتان بين دو بازديدي كه از منطقه در 22 خرداد 1385 و 17 مهر 1387 داشتم، خود گوياي همه چيز است.

22 خرداد 1385 - رويشگاه كاج سياه در حاشيه درياچه سد اكباتان

22 خرداد 1385 - رويشگاه كاج سياه در حاشيه درياچه سد اكباتان

راستش بايد اعتراف كنم، سدسازي اگر هيچ فايده‌اي نداشته باشد، اين مزيت بزرگ و ارزشمند را داشت تا به مديران طبيعت‌ستيز و مردم ناآگاه و به خواب رفته‌ي كشور نشان دهد كه با چه نرخ نگران‌كننده‌اي، گرانبها‌ترين بخش از سرزمين مادري، يعني خاك را داريم از دست مي‌دهيم. خاكي كه براي تكامل هر سانتي‌متر مكعب آن، به طور متوسط بايد 500 سال به انتظار بنشينيم! واي بر ما …

آخرين نفس‌هاي كاج سياه!

آخرين نفس‌هاي كاج سياه!

   براي مطالعه بيشتر:
– برداشت غیر مجاز سیلیس، سد اکباتان را تهدید می کند
– سد اکباتان همدان پس از 40سال به گل نشست
– آثار خشكسالي در سد اكباتان همدان
– رسوبسنجي و رسوبشناسي مخزن سد اكباتان با استفاده از سيستم اطلاعات جغرافيايي و سنجش از دور
– سد بدون آب و افتتاح نمايشي!
– سد اكباتان با كوچك‌ترين بارش باران پر از رسوب مي‌شود!
– طرح افزايش ارتفاع سد اكباتان همدان در كشور منحصر به فرد است!
– ارزيابي تاثير عمليات آبخيزداري بر رسوبگذاري و عمر مفيد سد اكباتان
– وزير نيرو: افزايش ارتفاع سد اكباتان از سخت‌ترين پروژه‌هاي عمراني كشور بود
– استاندار همدان: جبران خشكي سد اكباتان حاكي از يك انسجام مديريتي است
– تغذیه مصنوعی وسد اکباتان

 

دو سال پيش با اروند به اكباتان رفته بودم ... انگار نگاه مظطربش خبر از سرنوشت غم انگيز امروز سد اكباتان مي‌داده است!

دو سال پيش با اروند به اكباتان رفته بودم ... انگار نگاه مضطربش خبر از سرنوشت غم انگيز امروز سد اكباتان مي‌داده است!

تصاويري از بزرگترين فروچاله شناخته شده در ايران

    بعدازظهر ديروز به همراه عمار رفيعي امام و علي‌اكبر كريمي در حوالي روستاهاي بابان و قزل‌جه در يك كيلومتري غرب شهر كبودرآهنگ بوديم؛ شهري كه چند روزي است به واسطه‌ي پديدارشدن بزرگترين و ژرف‌ترين فروچاله‌ي كشور، به مركز توجه پژوهشگران كشور، به ويژه در حوزه‌هاي مرتبط با دانش زمين‌شناسي، آب‌شناسي، محيط زيست و پيكرشناسي زمين بدل شده است.

حتا همان گونه كه در تصاوير مي‌بينيد، اينك اين فروچاله‌ي عظيم و پرهيبت – كه بيستمين فروچاله منطقه در طول 10 سال اخير به شمار مي‌رود – به يكي از اصلي‌ترين گردشگاه‌هاي منطقه بدل شده و نه‌تنها اهالي كبودرآهنگ، كه بسياري از مردم ساكن تا محدوده‌ي 60 كيلومتري اين فروچاله، با زن و فرزند خود را به اين محل رسانده و ساعتي در كنار آن توقف مي‌كنند.

جالب آن كه در گفتگويي كه با ايشان داشتم، اغلب اهالي به خوبي از اصلي‌ترين دليل پديدآمدن اين فروچاله آگاهي دارند، امّا نمي‌دانند كه چه بايد كرد!

ظاهراً جوان ترها زياد خطر را جدي نمي گيرند!

ظاهراً جوان ترها زياد خطر را جدي نمي گيرند!

    گفتني آن كه از جمله مهمترين علت‌هاي رخداد فروچاله بايد به تشديد پديده‌ي انحلال سنگ‌هاي آهكي، گچ و نمك و نيز كاهش حجم رسوبات كم چگال اشاره كرد كه متهم رديف نخست در بروز اين پديده در دست‌كم 90 درصد موارد، بهره برداري غير اصولي و افراطي از آب‌هاي زيرزميني است.

     يك نكته‌ي حايز اهميت ديگر آن كه پديده‌ي نشست زمين در شعاعي به طول 400 متر از مركز فروچاله – حتا با چشم غير مسلح – كاملاً آشكار و نمايان است و حتا ميزان نشست زمين در امتداد شمالي فروچاله به مراتب بيشتر بوده و بيم آن مي‌رود كه دامنه و ابعاد اين عارضه‌ي خطرناك به سرعت گسترش يابد. در حالي كه هيچ تمهيد امنيتي براي دورنگه‌داشتن مردم از اين منطقه پيش‌بيني نشده است!

     كاش از اين حادثه – كه مي‌توانست ابعادي مرگ‌آفرين هم داشته باشد – عبرت گرفته و از اين پس در چيدمان توسعه‌ي خويش، به بنيان‌ها و توانمندي‌هاي بوم‌شناختي سرزمين بيش از پيش توجه كرده تا ناچار نباشيم براي تأمين آب نيروگاه حرارتي شهيد مفتح همدان – در جوار اين ناحيه – بيش از يكصد و 10 حلقه چاه عميق حفر كنيم و افزون بر آن بيش از 80 درصد آب قابل استحصال استان را همچنان با راندماني در حدود 30 درصد به مصرف كشاورزي برسانيم.

     يادمان باشد كه استان همدان در طول يك دهه‌ي گذشته شاهد بيشترين رشد و افزايش جمعيت بوده كه نه‌تنها گراني سرسام‌آور زمين و مسكن را در پي داشته است، بلكه به گفته‌ي دكتر مجتبي حيدري، استاد زمين‌شناس دانشگاه بوعلي در دهه‌ي اخير ميزان اُفت آب در دشت مركزي همدان تا 40 متر گزارش شده است كه حقيقتاً هراس‌انگيز و بي سابقه است. به ويژه اگر بدانيم ميانگين افت آب در كل كشور براي سه دهه گذشته 15 متر بوده است.

    آخرين نكته اينكه تاكنون علاوه بر ايران، مردم ساكن در شمال كشور چين و نيز ايالت‌هاي كاليفرنيا، فلوريدا، تگزاس، آلاباما، ميسوري، كنتاكي، تننسي، پنسيلوانيا و … خسارت‌هاي فراواني را از اين پديده متحمل شده‌اند.

 

      لينك‌هايي براي آگاهي بيشتر:
– نحوه شکل گیری فروچاله های ریزشی دشت جابر بدره، استان ایلام، کنفرانس بررسی خطرات فروچاله ها در مناطق کارستی، دی ماه 84، کرمانشاه، ص 178
– نشست ۲ مترى زمين در جنوب تهران
– ارتباط بين فروچاله‌هاي دشت فامنين، قهاوند و كبودرآهنگ با سنگ كف منطقه – منوچهر اميري
– احتمال نشست زمین در اراضی وسیعی از تهران
– بررسي مكانيزم تشكيل فروچاله‌هاي حاشيه نيروگاه همدان
– عوامل تشکیل فروچاله های دشت فامنین – قهاوند در استان همدان
– علل و مكانيسم تشكيل فروچاله‌ها در دشت فامنين – كبودرآهنگ
– فرونشست‌ها و خطرات آن در ايران
– كنفرانس بررسي خطرات فروچاله ها در مناطق كارستي برگزار شد

گوستاو را رها كنيد، لوار را بچسبيد!

با سپاس از عليرضا راشكيوضعيت توفان و حركت آن در روز شنبه - ۱۶ شهريور ۸۷

چرا كسي گوستاو زابلستان را نمي‌بيند؟!

در جهان غرب و به ويژه آمريكا، اخبار مربوط به توفان سهمناك گوستاو، مدتي است كه اغلب خبرهاي ديگر را به حاشيه برده و حتا كنوانسيون سالانه‌ي حزب جمهوري‌خواه در آمريكا را نيز متأثر كرده است؛ آن هم در زماني كه همه‌ي نگاه‌ها متوجه معرفي كانديداي منتخب حزب، جان مك كين و معاونش بود. حتا اگر جستجوي كوتاهي در رسانه‌هاي داخلي هم بكنيم، درمي‌يابيم كه تقريباً رسانه‌اي درون مرزي را نمي‌يابيم كه به انعكاس گوستاو نپرداخته باشد.

توفان اخير آسمان زابل و زهك را  تيره كرد.


در اين سوي آب، امّا انگار همچنان ارزش‌هاي خبري آكسفورد و مدارك دكترايش يا فلان گفته‌ي فلان مقام در باره‌ي مردم فلان كشور، بيشتر از خاكي مي‌ارزد كه اينك چند هفته‌اي است بر سر هموطنان محروم‌مان در استان سيستان و بلوچستان و به خصوص دشت سيستان و ديار زابلستان مي‌ريزد.
ديروز كه با همكار عزيزم در مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي زابل – عليرضا راشكي – گفتگو مي‌كردم، وي عنوان داشت كه حجم توفان و شدت آن به مرز تحمل‌ناپذيري رسيده، به نحوي كه روز گذشته تمامي ادارات دولتي و بنگاه‌هاي خصوصي نيز در سطح منطقه به دستور فرماندار تعطيل شده بود و مردم حتا توان نفس كشيدن را نيز به دشواري فراهم مي‌ديدند!

جاده‌هاي بخش ميانكنگي در سيستانروستاهاي مدفون در خاك …

امّا بر عكس گوستاو، كمتر رسانه‌اي را مي‌بيني كه به ابعاد لوار يا همان بادهاي مشهور 120 روزه سيستان پرداخته باشد؛ بادهايي كه در سال جاري با سرعتي بيش از 90 كيلومتر در ساعت وزيدن گرفته و به دليل خشكسالي كم‌سابقه در منطقه بر شدت حمل گرد و خاك نيز افزوده‌اند. به نحوي كه همان گونه كه در تصاوير ماهواره‌اي مي‌بينيد، علاوه بر ايران، دو كشور پاكستان و افغانستان نيز به شدت از آثار اين توفان سهمگين متأثر شده‌اند. امّا آنجا نيز احتمالاً ماجراهاي مربوط به طالبان و بمب‌گذارهاي انتحاري و استعفاي ژنرال و انتخاب رييس‌جمهور جديد، مجالي براي پرداختن به فجايع ناشي از توفان فراهم نكرده است! خلاصه اينكه انگار مظلومين و محرومين عالم، در همه‌ي موارد بايد مظلوم و محروم باقي بمانند. نگاه كنيد كه چقدر فيلم خبري از همين توفان گوستاو از رسانه ملي خودمان در طول يك هفته اخير پخش شده و آن را مقايسه كنيد با فيلم‌هاي خبري از فاجعه‌ي زابل و تعطيلي ادارات در سيستان (و يا موارد مشابه‌اش در خوزستان).

نحوه شكل‌گيري بادهاي ۱۲۰ روزه سيستان

در باره‌ي دلايل وجودي لوار بايد گفت: در ارديبهشت‌ماه هواي گرم منطقه سيستان و جنوب غربي افغانستان به طبقات بالاي سطح زمين سعود کرده و در همين زمان در كوه‌هاي مرتفع شرقي و مركزي افغانستان كه داراي قلل مرتفع و هميشه پوشيده از برف است، هواي سرد دايمي با فشار زياد وجود دارد. هواي مذكور با سرعت به سمت دامنه‌هاي جنوب غربي پايين آمده، از منقطه ريگستان (در جنوب غربي افغانستان) به سمت دامنه‌هاي جنوب غربي پايين آمده، به سمت سيستان و كوير لوت حركت مي‌کند و به دليل مقدار وزش، به بادهاي 120 روزه مشهور است. بيشينه‌ي سرعت اين بادها در تيرماه تا صد كيلومتر در ساعت و در بعضي از منابع براي بيشترين سرعت اين باد ارقام بالاتري نيز ذكر شده است. متوسط سرعت باد در ماه‌هاي تابستان، حدود 26 كيلومتر در ساعت و در ماه‌هاي زمستان به 13 كيلومتر در ساعت مي‌رسد. در مورد منشأ پيدايش بادهاي 120 روزه عده‌ايي آن را دنباله موسمي‌هاي اقيانوس هند دانسته‌اند كه به دليل وجود مراكز فشار در بيابان Tahr تغيير شكل داده در ناحيه‌ی سيستان با جهت شمال شرقي- جنوب غربي مي‌وزد. همچنين اختلاف فشار هوا بين كوهستان‌هاي افغانستان و دشت سيستان را نيز عامل تشديدكننده‌ی اين جريان دانسته‌اند. آن چنان كه در معجم‌البلدان آمده است: «باد سيستان لحظه‌اي از جنبش نمي‌ايستد». گروهي ديگر مسأله را اينگونه شرح مي‌دهند كه منطقه‌ي مورد مطالعه به دليل واقع شدن در دو کانون پرفشار و کم فشار – به ترتيب در جنوب اقيانوس هند و شمال خراسان- در معرض جابجايی هوا و بادهای نسبتاً شديد 120 روزه قرار دارد.
گفتنی آنکه هرچند جريان باد در سيستان در تمامي فصول سال برقرار است، اما بيشترين موارد وزش باد مربوط به ماه‌هاي خرداد، تير، مرداد و شهريور بوده كه از شهريور به تدريج از شدت وزش بادها كاسته و هوا به آرامش مي‌رسد. بيشترين جهت وزش باد نيز مربوط به بادهاي شمال و شمال‌غربي است.
پرسش اصلي اين است كه چرا كسي گوستاو (بخوانيد لوار) زابلستان را نمي‌بيند و در انديشه مهار آن برنمي‌آيد؟ چرا سرمان را مانند كبك در برف كرده و تصور مي‌كنيم با پاك كردن صورت مسأله همه چيز حل مي‌شود؟ چرا تا اين حد به واقعيت‌هاي طبيعي منطقه دهن‌كجي كرده و مي‌كنيم، وقتي كه حتا از فناوري لازم براي مقابله با آن نيز برخوردار نيستيم. آن همه بوته‌كاري و بادشكن و مالچ‌پاشي چه شد؟
چرا درنمي‌يابيم كه براي تضمين حيات سيستان راهي جز احياي مجدد تالاب هامون نداريم و بقيه راهكارها جز مسكني كم‌اثر و پرضرر، ثمري دربرنخواهد داشت.
بار ديگر تأكيد مي‌كنم: شرط حكومت بر طبيعت، پيروي از قوانين آن است و نه گردن‌كشي در برابر آن.

3 شاخص اصلي ناپايداري در كشور!

دكتر حسن لقايي حجت را تمام و آب پاكي را به زمين ريخت!

دكتر حسن لقايي – كه بيش از 35 سال سابقه‌ي تدريس در حوزه محيط زيست را دارد – در سخنان كوتاهي در نشست مجمع تشخيص مصلحت نظام – كه در پست پيشين به آن اشاره شد – گفت: به جاي سخن گفتن و بررسي شاخص‌هاي پايداري، بهتر است به شناخت و مهار شاخص‌هاي ناپايداري كشور پرداخت كه تقريباً در تمامي حوزه‌ها جواب مي‌دهد!
با گفتن اين سخن، همه‌ي حاضران ناخودآگاه سكوت كردند، به ويژه آنكه لقايي تأكيد كرد، وي پس از سال‌ها مطالعه و تحقيق توانسته است 10 شاخص اصلي ناپايدري در كشور را شناسايي كند!
به هر حال، دكتر لقايي ادامه داد: من فقط به سه شاخص عمده از بين 10 شاخص اصلي اشاره مي‌كنم:

1- عدم اعتقاد به نوشتن و ارايه برنامه در مديريت كشور؛
2- عدم اعتقاد به پيروي از برنامه؛
3- عدم اعتقاد به پايش برنامه.

با گفتن اين سه عامل، بسياري از حاضران، از جمله معصومه ابتكار نتوانستند خنده‌ي خود را مخفي كنند!
لقايي البته اين را هم اضافه كرد كه ما در حال حاضر 1060 شهر و بيش از 2 هزار دهياري داريم كه الگوي اصلي توسعه‌ي آنها «تخريب» است!
حال اينكه بايد به سخنان لقايي خنديد يا گريست؟ قضاوت با شما!

بررسي مقايسه‌اي عملكرد بخش محيط زيست ايران

گزارش دكتر متصدي در مجمع تشخيص مصلحت نظام - ۲ شهريور ۸۷

شنبه گذشته – 2 شهريور – به همت گروه مطالعات توسعه پايدار و محيط زيست مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام، نشستي تخصصي با عنوان: «بررسي مقايسه‌اي عملكرد بخش محيط زيست ايران و ساير كشورهاي جهان و ارايه راهبردهاي مناسب جهت نيل به اهداف سند چشم‌انداز 20 ساله» برگزار شد؛ نشستي كه در آن تقريباً اغلب صاحب‌نظران، مديران و نام‌آوران اين حوزه را مي‌توانستي يكجا ببيني. خانم دكتر ببران، رياست جلسه را برعهده داشتند و پس از سخنان كوتاهي از سوي معصومه ابتكار – به عنوان رييس كميته‌ي محيط زيست شوراي شهر تهران – حاضران به گزارش آقاي دكتر سعيد متصدي زرندي گوش فرا دادند. ايشان در گزارش خود به تحليل دلايل نزول 14 پله‌اي ايران از منظر شاخص‌هاي EPI – Environment Performance Index از سال 2006 به 2007 پرداخت. وي با ذكر اين نكته كه در همين دوره زماني، كشوري چون مصر توانسته است 14 پله در جدول مربوطه صعود كند، تأكيد كرد كه ضعف‌هاي گسترده‌اي در نظام مديريت ما در اين حوزه وجود دارد. از جمله: 1- عدم توجه به مسايل اقتصاد زيست محيطي (موضوعي كه معصومه ابتكار هم به آن اشاره كرده و قرار بود در برنامه چهارم توسعه محقق شود كه به گفته ابتكار: « اهداف محيط زيستي برنامه چهارم تقريباً محقق نشده است.»)؛ 2- تفكر محيط زيستي ضعيف در بين جوامع محلي؛ 3- عدم پايبندي به اجراي برنامه‌هاي توسعه؛ و4- عدم وجود مديريت يكپارچه در محيط زيست كشور.

آقاي عبدوس  - مديركل دفتر زيستگاه هاي سازمان حفاظت محيط زيست به همراه همكاران شان

 

متصدي اشاره كرد كه از سال 1384 تاكنون، حتا يك پروژه CDM نتوانستيم تعريف كنيم و از مزاياي پروتكل كيوتو عملاً بي‌بهره مانديم.
وي در انتهاي سخنانش بر لزوم مهندسي مجدد نظام محيط زيست كشور تأكيد كرد و اهميت آن را در بين مؤلفه‌هاي ديگر از همه بيشتر و راهبردي‌تر دانست.
از جمله حاضران در اين نشست بايد به آقايان دكتر مخدوم، لقايي، پناهي، ذكايي، پيراسته، اميني رنجبر، حيدري، اردستاني، رهبر، شايگان، عبدوس، اشتري و خانم‌ها دكتر عطايي و حميده توسلي اشاره كرد.

دكتر مخدوم و دكتر لقايي در نشست حاضر بودند …

در حاشيه:
– دكتر مخدوم در جلسه امروز بر خلاف هميشه بسيار ساكت بود و هر گاه كه از او مي‌خواستند تا نظراتش را بيان كند، مي‌گفت: من پس از شنيدن همه نظرات و پرسش‌ها، يك پيشنهاد در انتها دارم كه مطرح خواهم كرد! و آن پيشنهاد اين بود: فرقي ندارد كه از منظر EPI به وضعيت پايداري محيط زيست كشور بپردازيم يا ESI – Environment Sustainable Index؛ مهم اين است كه وضعيت محيط زيست ما رو به قهقراست و بايد هر چه زودتر فكري به حالش كرد!

روزگار پژمان تاغ‌زارهاي زواره

    سه شنبه گذشته – 29 مرداد 87 – در معيت يك گروه كارشناسي شش نفره مركب از سيد عطا رضايي، هاشم كنشلو، قاسم حقاني، مرتضي ابراهيمي و عمار رفيعي امام راهي شهرستان اردستان شديم تا از عرصه‌ي پهناور جنگل‌هاي دست‌كاشت تاغ در شمال بخش زواره (15 كيلومتري شمال شرق اردستان و 120 كيلومتري اصفهان) بازديد كنيم. عرصه‌اي به وسعت 80 هزار هكتار كه 23 سال پيش و پس از هجوم پي در پي و بي‌امان ماسه‌هاي روان بر پيكره‌ي شهر زواره و اراضي كشاورزي اطراف آن، به همت همكاران سختكوشم در دفتر امور بيابان سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري كشور تثبيت شده و بدل به يكي از شاخص‌ترين جنگل‌هاي انسان‌ساز تاغ در مناطق بياباني كشور شد.

p۸۰۹۰۰۱۳.JPGشمال شرق زواره - تاغهاي فراواني خشكيده اند ….تاغزارهاي پژمرده زواره … چرا؟!

    امّا متأسفانه به دليل عدم رعايت پاره‌اي از ملاحظات فني، به ويژه بي توجهي به ظرفيت پذيرش سرزمين، امروز از آن تاغ‌زارهاي شاداب و سرسبز به ندرت اثري مانده است؛ واقعيتي كه تصويرهاي پيش رو، آشكارا مشخص است.
    البته بروز برخي تنگناهاي محيطي و شرايط سخت اقليمي، از جمله سرماي شديد سال گذشته، خشكسالي سال‌هاي 78 تا 80 و نيز سال جاري، طغيان برخي آفات و امراض، به ويژه ملخ كوهاندار و از همه مهم‌تر بهره‌برداري بي‌رويه از آب‌هاي زيرزميني منطقه، بحران پيش آمده در رويشگاه‌هاي تاغ را دوچندان كرده است.
    كافي است بدانيم، عمق دستيابي به آب از 15 متر در سال 1364 به 80 متر در سال جاري رسيده است، يعني حدود 3 متر در سال، آبخوان منطقه در حال كاهش سطح و اُفت آب است كه فوق‌العاده خطرناك و بنيان‌كن، به ويژه براي 15حدود هزار نفر اهالي زواره است.

امام زاده شاه مراد واقع در دهستان گرمسير روستاي تلک آباديكي از تاغ هاي زيبا و بزرگ منطقه كه متاسفانه سال گذشته در اثر شدت سرما خشك شده است.عرصه تاغ كاري زواره

    البته بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت بخش زواره شهرستان اردستان در سال ۱۳۸۵ برابر با ۱۲۹۹۰ نفر بوده است. اين در حالي است كه جمعيت زواره در سال 1345، پنج هزار نفر بوده و در سال 1382، به 8750 نفر افزايش يافته است. به ديگر سخن، هرچند در كل شتاب افزايش جمعيت در زواره – به نسبت بسياري از مناطق كشور – چندان زياد نبوده است، امّا به نظر مي‌رسد، اين شتاب در سال‌هاي اخير به طرز محسوسي در حال افزايش بوده، به شكلي كه ميزان افزايش جمعيت زواره در طول سه سال 1382 تا 1385، بيشتر از 37 سال 1345 تا 1382 بوده است! زنگ خطري كه بايد جدي گرفته شود و هم‌اينك شناسه‌هاي آن در افت محسوس سطح آب زيرزميني منطقه و افزايش برهنگي خاك كاملاً نمودار است.

آقاي مهندس ابراهيمي از كارشناسان با سابقه دانش جنگلشناسيموريانه ها نيز به شدت در منطقه فعال هستند و چوب تاغ هاي مريض و خشك شده را مورد هجوم قرار داده اند.

    اين در حالي است كه زواره، يكي از كهن‌زادبوم‌هاي ايران به شمار آمده و از آن با عنوان «نگين مهجور كوير» ياد شده، شهري كه داراي ابنيه‌ي تاريخي فراوان پيش و پس از اسلام بوده و قدمت بازار آن به بيش از هزار سال مي‌رسد. افزون بر آن، بسياري بر اين باورند كه منار زواره واقع در مسجد امام حسن مجتبي، در پيش از اسلام آتشكده بوده است.
گفتني آن كه شهر زواره در حاشيه‌ي جنوبي كوير مركزي ايران با سطحي هموار و مسطح و با شيبي ملايم در 52 درجه و 27 دقيقه طول شرقي و 33 درجه و27 دقيقه عرض شمالي در بستر حاشيه اي كوير گسترده است. زواره در شمال به كوير نمك و شرق به كوير و تپه‌هاي ماسه‌اي اطراف و از جنوب غربي به اردستان و جنوب شرقي به شهرستان نائين و رشته كوه‌هاي متعدد كوهرنگ منتهي مي‌شود .
    زواره تا نائين 115 كيلومتر و تا نطنز 75 كيلومتر فاصله داشته و ارتفــاع متوسط آن از سطح دريا 905 متر است. همچنين شيب منطقه در حالت غرب به شرق اختلافي معادل 3% به 1% و جنوب به شمال 5% به 1% را نشان مي‌دهد. در مجموع از نظر توان آب‌شناختي نيز منطقه اي فقير به شمار آمده و فاقد شبكه‌ي آب‌هاي سطحي دايم است.

مسئولين منابع طبيعي استان به همراه گروه كارشناسي - ۲۹ مرداد ۸۷ - شمال زواره

    مؤخره:
    از مسئولين منابع طبيعي استان و شهرستان، آقايان مهندس شاملي (معاون فني اداره كل منابع طبيعي اصفهان)، مهندس جلالي (رييس اداره بيابان اصفهان)، مهندس كبريايي (رييس اداره منابع طبيعي اردستان) و مهندس نساجيان از كارشناسان منابع طبيعي زواره كه گروه را همراهي كردند، صميمانه قدرداني مي‌كنم.

سدها، عامل افزايش ميزان تبخير در ايران و جهان

سد كارون ۳


حدود 50 هزار سد در طول چند دهه‌ي گذشته توسط انسان در كره‌ي زمين ساخته شده است. شايد به جرأت بتوان گفت كه كمتر سازه‌ي انساني را بتوان با اين بناهاي عظيم سيماني از منظر كميت و كيفيت مقايسه كرد كه توانسته باشد، اثراتي چنين بزرگ بر زيست‌بوم بر جاي نهد. همان گونه كه نويسنده‌ي رودهاي خاموش نيز در فصل آغازين كتابش يادآوري كرده است، اين حجم و جرم عظيم انسان‌ساز، سبب تغيير زاويه در محور زمين شده؛ رخدادي كه به تنهايي كافي است تا شناسنامه‌ي اقليمي سرزمين‌ها و سرنوشت آب‌شناختي (هيدرولوژيك) حوزه‌هاي آبخيز را تغيير دهد.

سد ClydeBCH_Elko_Damسد اميركبير يا سد كرج با گنجايش ۲۰۰ ميليون متر مكعب آب

امّا افزون بر آن، احمد آل ياسين در همايش خشكسالي به يكي ديگر از عقوبت‌هاي سدسازي هم اشاره كرد: اينكه توقف آب و تشكيل درياچه‌هاي مصنوعي در پشت ديواره‌هاي بتني سدها، توانسته است تا براي نخستين‌بار نرخ تبخير سالانه را از سطح خشكي‌هاي زمين افزايش دهد! كافي است به ياد آوريم كه حجم آبي كه هم‌اكنون در مخازن سدهاي بزرگ جهان نگهداري مي‌شود، پنج برابر حجم آب موجود در تمامي رودخانه‌هاي موجود در تمامي قاره‌هاي جهان است! يعني بشر توانسته به مدد بهره‌مندي از دانش فني خود بيش از 10 هزار كيلومتر مكعب آب را متوقف و ذخيره سازد و طبيعي است كه توقف چنين حجم عظيمي از آب مي‌تواند نرخ عمومي تبخير را افزايش دهد. عاملي كه اينك به عنوان يكي از مهمترين مؤلفه‌هاي تشديد خشكسالي در كشورهاي جهان، به ويژه ممالكي كه در مناطق خشك (drylands) واقع شده‌اند، از آن ياد مي‌شود. به عنوان مثال، برآورد شده كه از درياچه‌ي سد كرخه، سالانه چيزي در حدود 400 ميليون مترمكعب آب (دو برابر گنجايش اسمي سد كرج) تبخير مي‌شود و به گفته‌ي فاطمه ظفرنژاد: «مجموع سدهاي ساخته شده بين ۵ تا ۱۰ ميليارد مترمكعب بر ميزان تبخير سالانه كشور مي‌افزايند.»

يكي از سدهاي ساخته شده بر روي رودخانه يانگ تسه در چين


بنابراين، يك پندارينه‌ي علمي در حال حاضر اين است كه اگر شمار و وخامت رخداد خشكسالي در كشور و بسياري از نقاط ديگر جهان در حال افزايش است، يكي از دلايل آن را بايد در فشارهاي انساني در بخش سدسازي جستجو كرد! يعني: همان عاملي كه قرار بوده به كمك ساخت آن، از شدت خشكسالي در كشور بكاهيم!
خسارت بي‌سابقه‌ي 13 ميليارد دلاري خشكسالي – فقط به بخش كشاورزي – در سال جاري ، بهترين شاهد اين مدعا در زيست محيط ايران است.

هشدار براي رييس جمهوري كه از ازدياد جمعيت ايرانيان استقبال مي‌كند!

      يكي از سخنرانان هم‌انديشي ديروز در تالار اجتماعات ساختمان مركزي مهندسين مشاور ايران، آقاي مهندس احمد آل ياسين بود؛ متخصص پيشكسوتي كه نشان داده علم‌آموزي، پژوهش و مطالعه حد و مرزي ندارد و سن و سال هم نمي‌شناسد. عنوان سخنراني ايشان، «تشديد آثار خشكسالي به علت اثرات منفي تغيير در منابع زيستي جهان» بود و در تحليلي موجز و مستند به آمار جهاني و ملّي نشان داد كه حتا اگر همه چيز بر وفق مراد باشد و مديريت مطلوب هم بر سرزمين اعمال شود، فقط كافي است رشد كنوني جمعيت جهان به همين منوال ادامه يابد تا بحراني با عواقبي برگشت‌ناپذير گريبان همه‌ي ما را بگيرد. نكته‌اي كه شايد بيش از هر كسي در اين عالم، بايد براي رييس جمهور محمود احمدي‌نژاد، حايز اهميت و زنهاردهنده باشد كه همچنان از هر فرصتي براي كوبيدن بر طبل بمب جمعيتي خويش استفاده مي‌كند.
در اينجا بخشي از آمارهاي ارايه شده توسط اين دانشمند عاشق وطن را براي آگاهي و استفاده خوانندگان عزيز مهار بيابان‌زايي منتشر مي‌كنم:

بحران جمعيت در ايران و تشديد خسارتهاي خشكسالي

جمعيت در يك نگاه

• جمعيت جهان از 2500 ميليون نفر در سال 1950 به 7600 ميليون نفر در سال 2008 افزايش يافته
• رشد جمعيت در 50 سال اخير از رشد جمعيت در 4 ميليون سال بعد از خلقت آدم بيشتر بوده
• 2600 ميليون نفر از مرم جهان از دسترسي به بهداشت محرومند
• 2/1 ميليارد نفر از گرسنگي و سوء تغذيه رنج مي‌برند و 2/1 ميليارد نفر هم از پرخوري در عذابند .
• 1/1 ميليارد نفر از دسترسي به آب سالم و كافي محروم ‌اند و سالانه حدود 3 ميليون نفر به علت ابتلا به بيماريهاي ناشي از آبهاي آلوده جان مي‌سپارند.
• سالانه 30 ميليون نوزاد كم وزن و بيمار از مادران مبتلا به سوء تغذيه متولد مي‌شوند.
• هم اكنون 875 ميليون نفر بزرگسال بي‌سواد در جهان وجود دارد.
• 57 درصد جمعيت آسيا و 51 درصد جمعيت آفريقا در نواحي نيمه باير و خشك زندگي مي‌كنند.

• تنها جمعيت زياد نمي‌شود، بلكه الگوي مصرف در حال تغيير و افزايش است.
• رشد بي‌رويه جمعيت و انفجار آن مي‌تواند به بروز كشمكش‌هاي سياسي بين كشورها و درون كشورها منجر شود.

نتيجه:
• جويندگان كار نواحي شمالي چين با عبور از مرز وارد قسمت‌هاي كم جمعيت روسيه مي‌شوند. جويندگان كار آمریکای جنوبی به طور غير قانوني وارد آمريكا مي‌شوند. جويندگان كار در هند و پاکستان و یمن و  افغانستا ن و کشورهای فقیر آفریقایی (والبته ايران)  سرگردان و آواره هستند.

• امروز بسياري از دولت‌ها در مقابل فشار جمعيت اظهار عجز و درماندگي مي‌كنند و يكي از علل عمده فرسودگي دولت‌ها تراكم جمعيت و عدم توانمندي دولت‌ها در تأمين بهداشت و رفاه عمومي است.

چاره چيست؟ آيا بايد جمعيت اضافه را اينگونه سوار كشتي كرد و به ناكجاآباد برد؟!

منابع آب در يك نگاه

درجهان نزدیک 1400 میلیون کیلومتر مکعب آب وجود دارد که :

• 97 و نيم درصد آبهاي جهان آب شور و 2 و نيم درصد آن آب شيرين است كه كمتر از 1 درصد آن آبهاي شيرين تجديد شونده است و بقیه آن را يخچال‌ها و پوشش‌هاي دائمي برف تشكيل مي‌دهد.
• منابع آب شيرين تجديد شونده زمين از 110 هزار كيلومتر مكعب بارندگي سالانه بدست مي‌آيد كه از آن 43 هزار كيلومتر مكعب منابع قابل دسترسي است كه :
• 38 هزار كيلومتر مكعب آن سالانه برداشت مي شود.
• از 38 هزار كيلومتر مكعب برداشت سالانه
• 26600 كيلومتر مكعب معادل 70 درصد براي كشاورزي
• 3800 كيلومتر مكعب معادل 10 درصد براي مقاصد شهري و شرب
• 7600 كيلومتر مكعب معادل 20 درصد براي صنايع بمصرف مي‌رسد.
• متوسط سرانه آب قابل دسترسي جهان در سال 1950 بالع بر 17200 متر مكعب در سال بود.
• ولي همین سرانه آب قابل دسترسي در سال 2008 به 6400 متر مكعب –  نزديك يك سوم – كاهش پيدا كرده است و در سال 2025 به 4700 متر مكعب خواهد رسيد.

نقشه جهاني پراكنش خطر خشكسالي - دانشگاه كلمبيا - ۲۰۰۵

اراضي كشاورزي در يك نگاه

• جمع مساحت خشكي‌هاي زمين 5/13 ميليارد هكتار يا 135 ميليون كيلومتر مربع است
• مساحت اراضي زير كشت جهان حدود 15 و نيم میلیون كيلومتر مربع است
• مساحت اراضي زير شبكه‌هاي آبياري جهان 277 ميليون هكتار است.

زمین‌های كشاورزي در جهان، با چهار خطر جدي روبرو است:

• فرسایش خاک

• بیابان زایی

• زمین های کشاورزی در کام شهرها و کلان‌شهرها

• خرید حقابه کشاورزان از طرف کلان‌شهرها

• سرانه اراضي كشاورزي جهان روزبه روز به دليل افزايش جمعيت و وراثت رو به كاهش مي‌گذارد، سرانه اراضي زيركشت جهان حدود 23/0 هكتار يا 2300 متر مربع است .هم اكنون سرانه اراضي كشور چين با 1300 ميليون نفر جمعيت، حدود 600 متر مربع است كه پيش بيني مي‌شود تا سال 2025 به 350 متر مربع كاهش يابد. همچنين سرانه اراضي كشاورزي هند با 1/1 ميليارد جمعيت 650 متر مربع است كه انتظار مي‌رود تا سال 2025 به كمتر از 520 متر مربع تنزل يابد.

• سرانه اراضي كشاورزي ايران در سال 1335 حدود 5500 متر مربع بود كه در حال حاضر به 2700 متر مربع رسيده است و پيش بيني مي‌شود در سال 2025 به 2200 متر مربع تقليل يابد.

مدتهاست كه ظرفيت پذيرش زمين از حد آستانه هم گذر كرده است!

آل ياسين سخنان خود را با نمايش اين نمودار هشداردهنده به پايان برد؛ نموداري كه نشان مي‌دهد از حدود سال 1988 ميلادي به بعد، كره‌ي زمين به آستانه‌ي تحمل بوم‌شناختي (اكولوژيكي) خود رسيده و هم‌اكنون شمار جمعيت ساكن در كره‌ي زمين حدود 20 درصد بيشتر از ظرفيت پذيرش بوم‌شناختي آن است؛ رخدادي كه به خودي خود مي‌تواند آثار وخيم خشكسالي‌هاي دوره‌اي در ايران زمين را چند برابر كند. همانگونه كه خشكسالي اخير چنين كرده و خسارت‌هاي ريالي حاصل از آن از مرز 13 ميليارد دلار (بيش از 5 برابر مجموع خسارت وارد شده در خشكسالي سه ساله 1378 تا 1380) گذشته است. هرچند، نبايد فراموش كرد كه به قول عباس كشاورز، مجموعه‌اي از بي‌تدبيري‌هاي مديريتي هم در اين بحران مؤثر بوده است؛ موضوعي كه به آن خواهم پرداخت.

حرف‌هايي كه حسين آقا‌ميري زد و رفت!

      روز گذشته، سيد حسين آقا ميري در همايش مديران كل محيط زيست در مشهد، سخنان جالب و آمارهاي تأمل‌برانگيز تلخ و شيريني را ارايه داد كه اگر فقط 10 درصد آنها نيز واقعي و قابل تحقق باشد، مي‌توان به جهشي خيره‌كننده در مديريت محيط زيست كشور اميدوار بود.

سيد حسين آقاميري - مديركل محيط زيست استان خراسان رضوي


    او گفت: مردمان شريف خراسان رضوي سالانه فقط 1400 تن كاغذ را دور مي‌ريزند كه معادل انهدام 600 اصله درخت تنومند است. در حالي كه مي‌توان 14 ميليارد تومان درآمد از محل بازيافت کاغذ (4 ميليارد تومان)، بازيافت پلاستيک (8 ميليارد تومان) و توليد کمپوست (2 ميليارد تومان) عايد شهروندان عزيز خراسان ‌رضوي كرد!
    آقاميري به اين هم اكتفا نكرد و از وجود 20 سد بزرگ در استان كه عملاً بدون استفاده مانده، پرده برداشت! وي با اشاره به اينکه با هر هزار تن زباله مي‌توان 36 مگاوات برق توليد کرد، افزود: با توجه به ميزان زباله توليدي در استان مي‌توان 20 هزار مگاوات برق توليد کرد که مساوي با توليد برق 20 سد بزرگ است.
    اين مديركل عزيز و شريف محيط زيست، حرف‌ها و هشدارهاي بيشتري هم زده كه تمامي آن را مي‌توانيد در درگاه خبرگزاري ايسنا بخوانيد.
    بسيار مشتاقم روزي را ببينم كه اين حساب‌هاي ساده‌ي دو دو تا چهار تا، عملاً در چيدمان توسعه‌ي كشور نمود يابد، تا ديگر از خود نپرسيم، چرا كشوري كه كمتر از يك درصد جمعيت جهان را دارد و اندكي بيش از يك درصد خشكي‌هاي زمين را در قلمرو خويش قرار داده است، بايد دهمين كشور توليد‌كننده‌ي پسماند باشد؟ آن هم كشوري كه به هيچ وجه نمي‌توان آن را برخوردار از استاندارهاي نخستين يك كشور صنعتي برشمرد.
     اميدوارم كه خود آقاميري، بيش از هر كس ديگري، پيگير اجابت سخنان مهمش باشد و اگر براي دعاي باران به كوهستان‌ها رفته است، حتماً با خود چتر برده باشد. چرا كه شوربختانه اغلب مديران ما در طول چند دهه‌ي گذشته نشان داده‌اند كه معمولاً فراموش مي‌كنند با خود چتر همراه ببرند؛ چرا كه مطمئن هستند: قرار نيست باراني ببارد!

آيا واقعاً رطوبت به سنگ‌هاي آرامگاه كوروش رسيده است؟!

نجات پاسارگاد يك آرمان ملي است نه يك شعار سياسي

چرا در سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كسي سخني نمي‌گويد و همه سكوت كرده‌اند؟ چرا مقامات وزارت نيرو مهر خاموشي بر لب زده و واكنشي نشان نمي‌دهند؟ بالاخره يك نفر در اين مملكت بايد بداند كه آيا گزارش منتشر شده در روزنامه اعتماد يا عكسهاي انتشار يافته در تارنماي سرزمين جاويد حقيقت دارد يا خير؟ و آيا يكي از ديرينه‌ترين و مشهورترين كهن‌زادبوم‌هاي وطن در پاسارگاد در حال تخريب و فروپاشي است يا همه‌ي اين حرف‌ها و ادعاها مشتي دروغ و اتهام بي‌ربط از سوي عده‌اي افراد مشكوك و مسأله‌دار است!
راستي! چگونه مي‌توان تعبير مثبتي از اين همه بي‌تفاوتي به افكار عمومي يافت و ارايه داد؟ چگونه مي‌توان در پي اين همه خار، از گلي سخن گفت كه ردپايش را نمي‌بينيم و بوي عطرانگيزش مدتهاست كه مشام‌مان را نمي‌نوازد؟!

نشانه‌هاي رطوبت در سنگهاي كف بستر آرامگاه كوروش - خبرگزاري ميراث فرهنگي

     كلام آخر آنكه:
پاسارگاد، نه فقط ميراثي ملّي كه امانتي جهاني است؛ اگر آن 8 هزار درخت پانصدساله را از دست داديم و در سكوتي تلخ و غم‌بار اعدام ايستاده‌ي آنها را در تنگه‌ي بلاغي به نظاره نشستيم، اگر تالاب كم‌جان، بي‌جان شد و دم فروبستيم و اگر درياچه‌ي بختگان را با كوير بختگان معاوضه كرديم؛ دليل نمي‌شود كه بپنداريم: مردم از فروپاشي يكي از مهمترين نشانه‌هاي هويت ملّي و تاريخي خود نيز به آساني مي‌گذرند و از تنبيه مسببان اين جنايت فرهنگي تاريخي  صرف‌نظر خواهند كرد.

درختان در سيوند ايستاده مي‌ميرند …

لطفاً يك مقام مسئول پيش از رسانه‌‌اي‌تر شدن موضوع بيايد و با دليل و مدرك پاسخ دهد كه از مشاهده‌ي اين عكس‌ها و خواندن اين گزارش‌ها نبايد نگران شد. شهر در امن و امان است و مسئولان فرهنگي كشور كاملاً بيدار و هشيار مشغول ديده‌باني هستند!

ابراز نگراني احزاب سياسي در مورد يك موضوع غير سياسي!

 

green-party-real-progress-logo.jpg

 

ديروز – پنج شنبه، 17 مرداد 87 – بيانيه‌اي با امضاي 19 حزب و تشكل سياسي كشور منتشر شد كه در آن براي نخستين‌بار – تا آنجايي كه به خاطر مي‌آورم – موضوع اصلي و گرانيگاه بنيادي بيانيه، نه به حوزه‌ي سياست ربطي داشت، نه اقتصاد، نه فرهنگ و نه مذهب. هرچند شايد اين بيانيه بيشترين ارتباط را با كيفيت زندگي ايرانيان و تمامي زيستمندان ساكن در ايران‌زمين داشته باشد و از اين منظر هم بتوان آن را بيانيه‌اي سياسي خواند و هم اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و …
چرا كه اين بار رهبران و نمايندگان «حزب آزادي، حزب اتحاد ملّي ايران، حزب اراده‌ي ملّت ايران، حزب اسلامي رفاه كارگران، حزب اعتماد ملّي، حزب پاك ايران، حزب ترقي ايران، حزب جامعه‌ي مدني استان همدان، حزب فرزندان ايران، حزب مردم، حزب وحدت ملّي، كانون مهستان، كانون دانشجويان و دانش‌آموختگان استان ايلام، كانون فارغ‌التحصيلان و دانش‌آموختگان استان آذربايجان غربي، كانون همبستگي دانشجويان و فارغ‌التحصيلان، مجمع فرهنگيان ايران اسلامي، مجمع دانشجويان و دانش‌آموختگان استان گلستان، سازمان رهروان فردا و جمعيت اسلامي وكلاي دادگستري» بر پاي بيانيه‌اي مهر تأييد زده بودند كه آشكارا در آن نگراني شديد تشكل متبوع‌شان از روند شتابان تخريب محيط زيست و اُفت ناپايداري سرزمين مادري بيان شده بود.

greenparty.jpgجاي خالي احزاب سبز در ايران كاملاً آشكار است …green-party.jpg

و اين مي‌تواند يك شناسه‌ي مثبت و اقدامي اميد‌بخش براي طرفداران محيط زيست در كشور باشد. به خصوص اگر بياد آوريم در طول تاريخ مدوّن يكصدساله‌ي اخير ايران، تاكنون هيچ شخصيت حقيقي يا تشكل حزبي نتوانسته با شعار طرفداري از محيط زيست، دست‌كم يكي از كرسي‌هاي نمايندگي مجلس در صحن بهارستان را تصاحب كند.
از اين رو انتظار مي‌رود تا دوستان سبزانديش، به شايسته‌ترين شكل ممكن در انعكاس اين رويداد كم‌نظير تاريخي در حوزه‌ي محيط زيست كشور اقدام كنند.
اميد كه بيش از اين، شاهد حضور مؤثر احزاب سياسي در مباحث زيست‌محيطي باشيم تا ديگر نشنويم يا نخوانيم كه نماينده‌ي فلان حزب سياسي با حيرت كامل بپرسد: مگر بين گرمايش زمين و انتخابات هم رابطه‌اي وجود دارد؟!

آيا هر جا بيابان باشد، فقر هم بايد باشد؟!

عالي‌ترين مقام متولّي منابع طبيعي كشور، در تازه‌ترين اظهارات خويش كه هم‌اكنون بر روي تارنماي همشهري موجود است، گفته‌اند: «هر جا بيابان باشد، فقر هم هست
    پرسش اين است كه پس چرا در كشورهايي چون امارات متحده عربي، بحرين، قطر، عربستان سعودي، كويت، تونس و … فقر ديده نمي‌شود؟! كشورهايي كه قريب به 100 درصد از وسعت آنها در قلمرو سرزمين‌هاي خشك و بياباني جاي گرفته است!

     جناب دكتر فرود شريفي عزيز!
    هر جا بيابان باشد، فقر نيست، امّا هر جا بيابان‌زايي شدت بگيرد، يكي از شناسه‌هاي آشكار فقر خود را نمايان ساخته است. بار ديگر تأكيد مي‌كنم: وجود يا عدم وجود بيابان، نه مي‌تواند دليلي بر محروميت و فقر يك كشور و ملّت باشد و نه دليلي بر ثروت آنها. همان طور كه هر جا جنگل هم باشد، دليلي بر ثروت مردم آن كشور نيست (روزگار سخت معيشتي مردم بنگلادش و بسياري از مناطق برزيل و آرژانتين و …، دليلي بر اين مدعاست). اين نوع مديريت حاكم بر سرزمين است كه مي‌تواند يك كشور و مردم را ثروتمند سازد يا فقير. اينكه مديريت يك كشور، چگونه و با توجه به چه ملاحظات راهبردي بر منابع خود نظر انداخته و از هنر تبديل چالش به فرصت بهره‌مند است يا خير؟
     اگر مي‌بينيم كه اتحاديه‌ي اروپا به صرافت سرمايه‌گذاري 50 ميليارد يورويي در صحراي سوزان آفريقا مي‌افتد، اگر مي‌خوانيم كه درآمد ايالات متحده‌ي آمريكا از مناطق بياباني خويش (از جمله گراند كانيون)، به مرزهايي نجومي رسيده و سيل گردشگران همچنان به سوي ديدن چشم‌اندازهاي ناهمتاي بياباني در آمريكا، چين، تونس، الجزاير، مراكش، امارات متحده‌ي عربي و … سرازير است؛ همه و همه نشان دهنده‌ي اين است كه چنانچه بتوانيم مزيت‌هاي نسبي سرزمين مادري را درست تشخيص داده و چيدمان توسعه‌ي درازمدت خويش را بر اين بنياد طراحي و پياده كنيم، آنگاه ديگر نه خواهيم گفت: «هر جا بيابان است، فقر هم هست!» و نه بدتر از آن! ديگر تكرار نخواهيم كرد: «رعايت ملاحظات زيست‌محيطي، به معني توقف كامل توسعه است
     مشروح گزارش همشهري را اينجا بخوانيد. البته گزارش كاغذي و كامل‌تر اين گفتگو در شماره‌ي شنبه آينده – 12 مرداد ماه – بر روي پيشخوان روزنامه‌فروشي‌ها در دسترس خواهد بود.