بایگانی برای موضوع "مناسبتها"
یکشنبه, مهر ۱۴ام, ۱۳۹۲
این عکس را نگاه کنید و برایم بگویید که ماجرا چیست؟! در ضمن در راستای یادداشت قبلی، برایتان بگویم که اروند به هدف خود رسید و به مناسبت پایان دوازدهمین سال زندگیش – ۱۰ مهر ۱۳۹۲ – یک فروند تبلت هدیه گرفت!
درباره مناسبتها، چیستان، خاطرات روزانه، زنگ تفريح!، عكس ها و يادها | ۵ نظر »
شنبه, دی ۱۶ام, ۱۳۹۱
طی دیروز و امروز و پس از برگزاری یک سری مسابقات نفسگیر با مدیریت آقای حسینی، مربی پینگ پونگ منطقه ۲ ، بین ۱۷ نفر از بهترین پینگپونگ بازان دبستانهای منطقه ۲ آموزش و پرورش تهران، سرانجام فرهنگ خانجانی، طاها صادقی، سیاوش سعادت و اروند درویش موفق شدند به عضویت تیم منطقه ۲ […]
درباره مناسبتها، ورزش، خاطرات مدرسه، خاطرات روزانه، عكس ها و يادها | ۳ نظر »
جمعه, بهمن ۱۴ام, ۱۳۹۰
سرانجام روز موعود برای اروند فرا رسید؛ روزی که به خاطرش خیلی تلاش کرده بود و اینک هنگام درو بود … چهارشنبه شب که میخواست بخوابه، میگفت: خانم نوروزی – معلمش – گفته اگه بین دو تا صلوات آرزو کنید، حتمن آرزوتون برآورده میشه، وگرنه بیایید منو بکشید بچهها! خلاصه این که اروند […]
درباره مناسبتها، خاطرات مدرسه، خاطرات روزانه، عكس ها و يادها | ۸ نظر »
دوشنبه, اردیبهشت ۱۲ام, ۱۳۹۰
امروز ۱۲ اردیبهشت است … سزاوار نیست که در چنین روزی هم وبلاگ اروند همچنان خاموش باشد. یادش به خیر آن روزها اگر معلمی را دوست داشتیم، او را تا مرتبه پیامبری بالا می بردیم و عاشقانه به درسی که او می داد با دل و جان گوش فرا می دادیم. امروز هم البته چنین […]
درباره مناسبتها، خاطره سبز، خاطرات مدرسه، خاطرات روزانه، روز معلم | بدون نظر »
شنبه, مهر ۱۰ام, ۱۳۸۹
اروند عزیزم: سالروز تولدت را صمیمانه تبریک می گویم. آرزوی سلامتی و موفقیت در همه ی زمینه ها برایت دارم و امیدوارم پایت هم هر چه زودتر خوب شود. همچنین امیدوارم این کارت تبریک زیبا را که خودم برایت درست کرده ام، از طرف من و عمه زیبا بپذیری. قربونت برم، عمو دانش پیوست: یه […]
درباره مناسبتها، خاطرات روزانه، دوستان وبلاگی | بدون نظر »
چهارشنبه, خرداد ۱۲ام, ۱۳۸۹
امروز جشنواره کارنامه در مدرسه ما برگزار شد و من اول شدم. هم در کلاس خودم و هم در بین سومی های منطقه ۲ تهران. در زبان انگلیسی و زبان فرانسه هم اول شدم. تازه تو مسابقه طناب کشی هم که بین استقلالی ها و پرسپولیسی ها برگزار شد، باز هم اول شدم. از همه […]
درباره مناسبتها، خاطرات مدرسه | ۴۹ نظر »
پنج شنبه, خرداد ۶ام, ۱۳۸۹
امروز، رسماً کلاس سوّم ابتدایی برای اروند به پایان رسید … آخرین امتحانش را داد و وقتی به دنبالش رفتم، پیش از آن که بگوید: آخرین امتحان را چگونه داده است؟ گفت: میخواهد از این پس خودش در وبلاگش بنویسد! آنقدر با قاطعیت هم این حرف را زد که احساس کردم برای زدن این حرف […]
درباره مناسبتها، آخرین یادداشت پدر، خاطرات روزانه | ۵۰ نظر »
جمعه, اردیبهشت ۱۷ام, ۱۳۸۹
اروند: من فهمیدم چرا این آقاهه کله اش اینقده گُنده بوده! پدر: چرا پسرم؟ اروند: آخه واسه اون همه چیزایی که می دونسته، باید جا باز می کرده! می دونید؟ هر پدری دوس داره که پسرش روزی اینشتین بشه، جز پدر اینشتین! اگه گفتید چرا؟ پسا گفتار: فردا تولد خاله فرزانهی عزیز است … خاله […]
درباره مناسبتها، خاطرات روزانه، عكس ها و يادها | ۱۲۹ نظر »
یکشنبه, فروردین ۱ام, ۱۳۸۹
با یه عالمه آرزوهای خوب، با یه عالمه انرژی مثبت و با یه عالمه امید سال ۱۳۸۹ را آغاز کردم … خیلی دوست دارم که در سال ۸۹، برای خودم و همهی اونایی که میشناسمشون و بهم سر میزنند، یه عالمه اتفاقهای قشنگ بیافته … فکرشو بکنین در حالی که سروی و متین و […]
درباره مناسبتها، نقاشی های من، نوروزنامه، خاطرات مدرسه، دوستان وبلاگی، عكس ها و يادها | ۹۳ نظر »
سه شنبه, بهمن ۲۰ام, ۱۳۸۸
مامانی رو خیلی دوس دارم … نمیتونم بگم چقدر؟ امّا میدونم اونقدر دوسش دارم که با تموم شکلاتها و پیتزاها و چیزبرگرهای دنیا هم عوضش نمیکنم. البته فکر کنم همهی بچههایی که میشناسم، بخصوص فرخ و هیراد و امیرطاها و پوریا و … هم ماماناشونو خیلی دوس دارند و با هیچ کیک شکلاتی خوشمزه […]
درباره مناسبتها، نقاشی های من، پندهای اخلاقی، تولد مامانی، خاطرات روزانه | ۸۳ نظر »
چهارشنبه, دی ۲ام, ۱۳۸۸
دیروز همهی علامهنشینهای سعادتآبادی با دیدن این گاو چاقالو، یه خورده تعجب کردند، یه کمی خندیدند و آخرش شاید یه ذره هم مثل من دلشون سوخت … وقتی با پدر از مدرسه برمیگشتیم، این صحنه رو دیدیم و تصمیم گرفتم ازش فیلمبرداری کنم … آخه اولش خیلی برام جالب بود؛ گفتم شاید […]
درباره مناسبتها، گاو، خاطرات روزانه | ۴۴ نظر »
چهارشنبه, آبان ۲۷ام, ۱۳۸۸
حالا دیگه خیالم راحت شد! چون که پدر به هیچ رقم نمی تونه جلوی من کلاس بذاره … آخه من هم مثل اون تا حالا هم چند تا جایزه بردم و هم تو تلویزیون اومدم و حالا هم یه جایی مصاحبه کردم که همه ایرانیهای جهان میتونند اونو گوش بدن یا بخونند و البته حالشو […]
درباره مناسبتها، افتخار آفرینی ها، بابابزرگ درویش، خاطرات روزانه | ۱۵ نظر »
چهارشنبه, آبان ۱۳ام, ۱۳۸۸
همینجور الکی نمیدونم چرا از این روز خوشم اومده و از پدر خواستم تا ثبتش کنه! به هر حال هر چی باشه روز ماست دیگه! نیست دیگه؟
درباره مناسبتها، خاطرات مدرسه | ۱۵ نظر »
یکشنبه, مرداد ۱۱ام, ۱۳۸۸
امروز تولد زندایی عزیز و مهربانم است که خیلی دوستش دارم و میخواستم این نقاشی ناقابل را به او و دایی میلاد هدیه دهم. ای کاش بتونم صد تا دیگه از این آثار برگزیده را به زندایی مریم در سالهای تولد بعدیش بدهم.
درباره مناسبتها | ۱۲ نظر »
شنبه, خرداد ۲ام, ۱۳۸۸
لوح زرین میگیرد این اروند؛ نه فقط از نظر درسی، که از نظر اخلاقی. بله روزسه شنبه – ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۸ – خانم نسرین حاج حریری، مدیر دبستان بنی هاشمی کرج، اروند درویش – که من باشم – را به عنوان رتبه اوّل معرفی کرد و این لوح زرین را به من داد. قیافهی […]
درباره مناسبتها، خاطرات روزانه | ۱۲ نظر »