بایگانی دسته: بيابان و بيابان‌زايي

بنویسید نخلستان ؛ بخوانید گورستان!

در گورستان اروند کنار ده ها هزار نفر نخل تاکنون ایستاده مرده اند و همچنان دارد بر شمار این قتل عام بی صدا و مظلومانه افزوده میشود! می دانید چرا؟
برایتان می گویم …

ماه گذشته و در جریان سفری به منظور ارزشیابی طرح های تحقیقاتی استان خوزستان در حوزه منابع طبیعی، فرصتی دست داد تا به همراه همکارانم از نزدیک در جریان مرگ غم انگیز هزاران نفر از نخل های پایاب جلگه خوزستان در حوالی چویبده قرار گیرم.

تصاویری را که ملاحظه می کنید، رهاورد مشاهدات نگارنده از این رخداد شور اما تلخ است که پیش تر هم به آن اشاره کرده بودم.
متأسفانه به دلیل کاهش محسوس دبی رودخانه های کارون، بهمن شیر و اروند رود، فشار وارد در مواقع مد از سوی خلیج فارس چنان افزایش یافته که سبب می شود، اغلب کشتزارها و نخلستان های منطقه به جای آن که با آب شیرین و گوارای سرشاخه های منتج از زاگرس آبیاری شوند، از آب شور و آلوده خلیج فارس، متأثر شده و درحقیقت ایستاده بمیرند و گورستانی از نخل های سوخته یا شاید بهتر است بگویم: نخل شوریده! را به نمایش نهند که بی شک مشاهده این مناظر چشم هر رهگذری را نمناک خواهد کرد! نخواهد کرد؟

گفتنی آن که یکی از طرح هایی که برای مبارزه با این روند و کاهش ورود آب شور خلیج فارس مطرح است، احداث سدهایی در خروجی اروند و بهمن شیر است تا از بازگشت آب شور در مواقع مد جلوگیری کنند. منتها نکته این است که همواره این فشار حاصل از مد بوده که سبب می شده تا آب شیرین رودخانه های خوزستان وارد کرت ها و نخلستان ها شود!

یک رخداد دیگر که به شدت برزادآوری و شادابی نخلستان های جلگه خوزستان اثر گذار بوده، پدیده ریزگرد و تشدید توفان های منطقه ای است که هر دو ریشه در عوامل انسانی و عدم لحاظ حق آبه طبیعی رودخانه ها در پایاب آبخیز دارد.
در همین باره: “شریف مسعودی” نخل دار ۳۸ ساله خرمشهری می گوید: نخل در بدترین شرایط آب و هوایی هم مقاوم است و به راحتی کم آبی و بی آبی را هم تحمل می کند، اما در دو سال اخیر واقعا نمی دانیم که چه اتفاقی رخ داده که نخل ها از درون می پوسند و عملا می میرند و یا پس از گرده افشانی خرماهای ریز وغیرقابل استفاده ای تولید می شود که قابلیت برداشت ندارد.

وی ادامه می دهد: آب اروند در سال های اخیر هم کم شده و هم شور و مکاتبات زیادی از سوی نخل داران و جهاد (کشاورزی) صورت گرفته که اکثر آن ها بی جواب مانده است و توجهی به هشدار نخل داران نشده است تا این که امسال نخل داران واقعا با فاجعه مواجه شدند و اکنون بسیاری از باغ ها در شرف نابودی است.
آقای مهندس ادریس پور، مدیر جهاد کشاورزی آبادان هم از کاهش ۵۰ درصدی برداشت خرما نسبت به سال زراعی گذشته خبر می دهد و می گوید: سال گذشته از نخلستان های آبادان و اروندکنار حدود ۶۰ هزار تن خارک، رطب و خرما برداشت شد، ولی امسال پیش بینی می کنیم که این مقدار به ۳۰ هزار تن برسد.

وی بالا رفتن EC آب (شوری) بهمنشیر را دلیل اصلی افت کیفیت و کمیت نخل های آبادان می داند و اضافه می کند: نخلستان های ما درجه ۲ و ۳ هستند و تولید در هکتار حدود ۳ تن است و این رقم بسیار کم است.

کلام آخر آن که:
ماجرای گورستان برجای مانده از نخل هایی که محصولات ارزشمندشان در سال 2008 ایران را بدل به دومین کشور تولیدکننده خرما در جهان کرده بودند؛ ماجرایی بس عبرت آموز است برای آنها که نمی دانند راه حکومت بر طبیعت، پیروی از قوانین آن و درک حرمتش است و نه گردنکشی و عناد و بی حرمتی در برابر آن.

شما به من بگویید: ساختن بزرگترین پارک آبی خاورمیانه در شهری که آبش را از صدها کیلومتر آن سوتر میخواهند تأمین کنند، آیا جز گردنکشی و عناد با طبیعت، معنای دیگری هم می دهد؟!

– در همین باره بخوانید ماجرای “پرآب‌ترین جلگه ایران کلافه از پیامدهای‌سدسازی” را.

– و باز بخوانید مرگ نخلستان‌ها اولين پيامد انتقال آب کارون را.

– و بخوانید روشنگری های دکتر حسین آخانی را با عنوان: پنیر خرما و سد سازی

از احداث بزرگترین پارک آبی خاورمیانه در قم چه خبر؟

درحالی که مدیران استان قم در تدارک ساخت بزرگترین پارک آبی خاورمیانه در مرکز استان بودند، آن هم در زمانی که ساخت دریاچه مصنوعی چیتگر در تهران – که از اقلیم و بارندگی بهتری نسبت به قم برخوردار است – مورد انتقاد جدی برخی از فعالان حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور قرار گرفته است! حال خبر می رسد که نه تنها آبی برای کاربری های تفریحی در قم نمانده، بلکه وضعیت آب شرب مردم هم به شدت به مخاطره افتاده و پس از تعطیلی تصفیه خانه بزرگ شهر و خشک شدن دریاچه سد پانزده خرداد، حال چاره ای نمانده جز آن که اقدام به حفر شش چاه جدید علاوه بر 65 حلقه چاه موجود کنند!
گفتنی آن که هم اکنون سطح سفره های آب زیرزمینی در قم به شدت اُفت کرده و بیم آن می رود تا برداشت بیشتر آب، منجر به تکرار رخداد مشابه در اردبیل و همدان و کرمان و فارس و خراسان و … شده و شاهد وقوع پدیده بسیار خطرناک فرونشست زمین در قم باشیم.

تنها خواهشی که در این شرایط می توان از مدیران و برنامه ریزان قم داشت، آن است که وقتی آب سرشاخه های دز به استان تان رسید، لطفاً آن آب گرانبها را که به قیمت خیز معکوس آب در خلیج فارس و نابودی نخلستان های اروند کنار به دست آمده است، برای ساخت  بزرگترین دریاچه مصنوعی مصرف نکنید! ممنون.
قم اگر می خواهد کیفیتی پایدار و درخور از زندگی را برای مردم و زیستمندانش به نمایش گذارد، باید بداند که راهی نیست جز آن که چیدمان توسعه خویش را بر مبنای استعدادها و توانمندی های بوم شناختی (اکولوژیکی) سرزمین از نو بازمهندسی و تعریف کند.
در این باره بیشتر خواهم نوشت.

منتها تا آن زمان خواندن: “عشق به انجام کارهای بزرگ ” را به شما توصیه می کنم!

و سرانجام نخستین تصاویر از کویر ارومیه انتشار یافت!

همه‌ی آنهایی که تاکنون دریاچه نمک قم را از نزدیک دیده‌اند، بی‌شک چنین مناظری را به خاطر دارند؛ همان ذوزنقه‌های آشنا و نمکی‌ای را می‌گویم که در اغلب فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی هم نقش عالم برزخ را بازی می‌کنند!
اما اینک علی اصغر شادجو، عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی، تصاویری را از دریاچه ارومیه به سراسر جهان مخابره کرده است که نشان می‌دهد، برای دیدن آن ذوزنقه‌های آشنا، دیگر مردم شریف ساکن در سرگربه‌نشان و دوست‌داشتنی وطن، لازم نیست تا رنج سفر را بر خود هموار کرده و به مرکز ایران بیایند! کافی است خود را به محوطه‌ای برسانند که سابق بر آن، نگین فیروزه‌ای وطن – دریاچه ارومیه – می‌نامیدنش و امروز همان عالم برزخ یا کویری دست‌ساز به نام ارومیه!

وای بر ما که به مرگ طبیعت عادت کرده‌ایم و همچنان حاضر نیستیم تا دست از خودخواهی‌ها و آزمندی‌های خویش برداریم!
می‌گویید نه! کافی است به مناظره نگارنده با نماینده مردم ارومیه – آقای نادر قاضی پور – از یک سو و آقای علیرضا دائمی، مدیر کل برنامه ریزی کلان آب و آبفا وزارت نیرو در ایران صدا گوش دهید تا خود متوجه ماجرا بشوید!

ردپای دریاچه ارومیه در این تارنما

ایران در بین 10 کشور مخرب محیط زیست جهان!

همان طور که در این نقشه می‌بینید، 10 کشور نخست جهان که بیشترین آلودگی را در محیط زیست کره زمین ایجاد می‌کنند، عبارتند از:
1-    چین
2-    آمریکا
3-    روسیه
4-    هند
5-    ژاپن
6-    آلمان
7-    کانادا
8-    انگلستان
9-    ایران
10-    کره جنوبی
این بررسی توسط یک نهاد پژوهشی محیط زیستی در آلمان موسوم به Germanwatch تهیه و انتشار یافته است.
نکته جالب در این رتبه‌بندی آن است که ایران در شرایطی به عنوان یکی از 10 کشور آلوده کننده جهان مطرح شده است که از نظر تولید ناخالص ملی و قدرت اقتصادی به هیچ وجه در سطح 9 کشور دیگر نیست.
به نظر می‌رسد باید حرف آن نماینده مجلس را قبول کنیم که چندی پیش گفته بود: 70 میلیون  ایرانی به اندازه یک میلیارد نفر از مردم جهان، انرژی مصرف می‌کنند!
البته شخص آقای محمدی‌زاده هم از شنیدن این خبر نباید تعجب کند! زیرا او شاید نخستین فردی بود که در سال گذشته و حتا پیش از انتشار نتایج این بررسی توسط آلمان‌ها، آن را افشا کرد و خودش را یکپا “ویکی زیست” معرفی کرد! نکرد؟
ممنون از فرهاد عزیز که لینک این خبر را در زبان آلمانی در اختیار نگارنده قرار داد.

چترها را بازکنید ؛ تهران خیس می شود! نمی شود؟

25 روز است که تهران نفسش بند آمده است؛ آن گونه که ظاهراً مدیران ارشد شهر که در اتاق بحران گرد هم آمده‌اند، هم داغ کرده‌اند و شاهکارترین طرح طنز همه‌ی تاریخ را برای گریز تهرانی‌ها از دود و دم ارایه داده‌اند. آنها می‌خواهند 640 هزار پرواز را در طول چند سال آینده و با مصرف میلیون‌ها لیتر بنزین بر بالای سر پایتخت عملی کنند تا هوای تهران تا آخر همین هفته مشکلش حل شود!! تازه از یکصد دستگاه تهویه هوا هم به عنوان بادبزن می خواهند بهره برند!

فقط یکی نیست از آنها بپرسد، شما اگر چنین ناوگان هوایی و چنان آبی دارید، چرا نزدیک به یک ماه است که جنگل‌های‌تان در شمال می‌سوزد و چرا بیش از 600 بار جنگل‌های زاگرس در آتش سوخته است؟
بنابراین، نزدیک‌ترین احتمال این است که بعد از ماجرای پوست کلفتی … دوستان خودشان هوای سالم کم آورده‌اند و شدیداً به اکسیژن نیاز دارند! ندارند؟
البته در این باره حرف‌های دیگری هم می‌شود زد که همه را وحید نوروزی زده ا‌ست!

فقط این یادآوری را کردم تا بار دیگر تأکید کنم که ایران دارد خشک می‌شود و با چنین روندی درصدر کشورهایی قرار می‌گیرد که خطر بیابان‌زایی را از رگ گردن به خود نزدیک‌تر احساس می‌کنند!
راست آن است که ما ملاحظات بوم‌شناختی را در چیدمان توسعه‌ی خود، به پشیزی نگرفتیم و حالا باید پاسخگوی خشم طبیعت باشیم.
این‌ها را نوشتم تا عبرت آیندگانی باشد که ممکن است گذرشان روزی روزگاری به اینجا بیافتد …

خشکسالی آبان شدیدتر از مهر نبود!


هرچند که نتايج ديده‌باني، پايش و تحليل آخرين نقشه‌هاي ترسيم شده در پايگاه مديريت خشکسالي کشاورزي استان اصفهان در مرکز تحقيقات کشاورزي و منابع طبيعي نشان از کاهش قابل توجه ريزش‌هاي آسمانی در اغلب نقاط کشور از ابتداي سال آبی جاري (مهر ماه 1389) تا پايان آبان ماه دارد، اما به هر حال، وضعیت اندکی بهبود یافته است، به ویژه برای مردم گرمسار و تهران و کهنوج و نواحی اطراف آن. به نحوی که در کل کشور، میزان بارش رخ داده نسبت به میانگین درازمدت از حدود 81 درصد کاهش در ماه گذشته به 51 درصد کاهش رسیده است.

با این وجود، همچنان 96.2 درصد از سطح کشور از بارشی کمتر از ميانگين دراز مدت برخوردار شده و به سخنی ديگر خشکسالي خفيف تا بسيار شديد را تجربه کرده­اند و در 3.8 درصد سطح باقيمانده، ميزان بارش بيش از ميانگين دراز مدت بوده است. اگر بخواهیم مقایسه­ای بین وضعیت خشکسالی تا پایان آبان ماه در سال گذشته و سال جاری داشته باشیم، در می­یابیم که وضعیت خشکسالی نسبت به سال قبل بسیار وخیم­تر شده است. به نحوی که درصد مساحت مناطقی که خشکسالی را تجربه کرده­اند در حدود 32 درصد افزایش پیدا کرده است.

همانطور که نقشه وضعیت خشکسالی ایران با استفاده از شاخص درصد از میانگین بارش نشان می­دهد، بطور کلي قسمت اعظم کشور به جز بخش­هایی از شمال، مرکز و قسمت محدودی در جنوب کشور، شاهد خشکسالی بسیار شدید بوده است.در طول این بررسی جزئيات ديگري از مطالعه نقشه‌هاي خشكسالي به دست آمد كه در ذيل به ‌آن اشاره كوتاهي مي‌گردد.

خشكسالي بسيار شديد (كاهش بيش از 60 درصد از بارش نرمال):

این کلاس خشکسالی سطح بسیار وسیعی از کشور را اشغال نموده است به نحوی که حدود 66.5 درصد از سطح کشوررا به خود اختصاص داده است. این وضعیت در بسیاری از نقاط کشور از جمله کل استان­های آذربایجان شرقی، کردستان، کرمانشاه، ایلام، اردبیل، چهارمحال و بختیاری، فارس، یزد و بوشهر و قسمت­های وسیعی از استان­های سیستان و بلوچستان، هرمزگان، خراسان جنوبی، خراسان رضوی و شمالی، گرگان، آذربایجان غربی، کردستان، زنجان، لرستان، خوزستان و بخش­هایی از استا­ن­های اصفهان، همدان و کرمان دیده می­شود.

خشكسالي شديد (كاهش 45 تا 60 درصد بارش نرمال):

خشكسالي شديد در حدود 14.3 درصد از سطح كشور را طی این دوره در برداشته است. اين خشكسالي در
شهرستان­های سرخس، مشهد و قوچان (خراسان رضوی)، بجنورد (خراسان شمالی)، گرگان (گرگان)، بیارجمند (سمنان)، نایین و اصفهان (اصفهان)، کوهرنگ (چهارمحال و بختیاری)، بستان (خوزستان)، خرم­آباد و بروجرد (لرستان)، ملایر، کنگاور و همدان (همدان)، منجیل (گیلان)، سراب (آذربایجان شرقی)، جلفا و خوی (آذربایجان غربی)، جیرفت (کرمان) و بندرعباس (هرمزگان) را شامل شده است.

خشكسالي متوسط (كاهش 20 تا 45 درصد بارش نرمال):

خشكسالي متوسط بخش­هایی از شمال و مرکز و قسمت محدودی از جنوب کشور را احاطه كرده است و مساحتي در حدود 11 درصد را شامل مي‌شود. در خراسان جنوبی (نهبندان)، سمنان (شاهرود)، اصفهان (اردستان، نطنز و داران)، لرستان (الیگودرز)، مرکزی (ساوه و اراک)، قزوین (قزوین)، گیلان (رشت)، مازندران (رامسر، نوشهر و بابلسر)، خوزستان (دزفول)، کرمان (جیرفت) شاهد اين نوع خشكسالي مي‌باشيم.

خشكسالي خفيف (كاهش كمتر از 20 درصد نرمال):

اين خشكسالي 4/4 درصد از مساحت كشور را شامل مي‌شود. در استان­های البرز (کرج)، قم (قم)، اصفهان (کاشان،گلپایگان و نطنز)، آذربایجان غربی (ماکو) و هرمزگان (میناب) این وضعیت خشکسالی  مشاهده مي‌شود.

خلاصه وضعيت خشكسالي ايران  از مهرماه تا پايان آبان­ماه 1389

ü      مجموع بارندگي کشور 24.3 ميلي‌متر

ü      میزان بارندگی سالانه دراز مدت کشور 49.8 میلی متر

ü      ميزان کاهش بارندگي نسبت به دوره آماري بلند مدت 51.1 درصد

ü      بالاترین درصد خشکسالی: بسیاری از ایستگاه­های سینوپتیک کشور از جمله خور و بیابانک، کنگان جم، بیرجند، فردوس، بشرویه، اقلید، انار، بم، جاسک، یزد و طبس طی این مدت هیچ بارشی دریافت نکرده­اند.

ü      بالاترین درصد ترسالی: ایستگاه کهنوج (کرمان) با 128 درصد افزایش بارندگی نسبت به میانگین دراز مدت

ü      پرباران و کم باران­ترین استان­ها: استان تهران  با 20.5 درصد افزایش بارش نسبت به میانگین دراز مدت و استان فارس با 7/99 درصد کاهش بارش نسبت به میانگین دراز مدت به ترتیب پر بارش­ترین و کم بارش­ترین استان­های کشور می­باشند(نمودار شماره3).

ü      وضعيت خشكسالي: خشکسالی به مانند ماه گذشته وضعیت خود را کماکان حفظ کرده به طوری که خشکسالی در بخش اعظم کشور مشاهده مي‌شود.

بیشتر بدانید:

رد پای نقشه های خشکسالی در مهار بیابان زایی

پورنگ پورحسینی و ناصر کرمی در گفتگوی داغ سبز

در شانزدهمین برنامه از سری گفتگوی داغ سبز، می‌کوشم تا این هفته با کمک پورنگ پورحسینی از اعضای کمیته‌ی ملی طبیعت‌گردی ایران و دکتر ناصر کرمی، یکی از منتقدین و فعالان جدی این عرصه به فرازها و فرودهای داستان اکوتوریسم در ایران بپردازیم.
شما نیز با شماره تلفن‌های 110 سبز همچنان می‌توانید در این موضوع مشارکت داشته باشید.
گفتگوی داغ سبز را از حدود ساعت 15 امروز به مدت یک ساعت می‌توانید بر روی صفحه نخست رادیو اینترنتی ایران صدا گوش دهید و ببینید.

فایل شنیداری برنامه را می توانید در این نشانی گوش دهید.

سهم زنان در بیابان‌ زایی یا مهار بیابان زایی!

هنوز هم زنان در بسیاری از نقاط روستایی و عشایری ایران در شمار مهم‌ترین نیروی کار در بخش کشاورزی و دامداری محسوب می‌شوند. از همین رو، در موفقیت طرح‌هایی که با هدف مهار بیابان‌زایی و تثبیت شن‌های روان در کشور انجام می‌شود، نباید و نمی‌توان از نقش توانمندی‌سازی این قشر – به عنوان شناسه‌ای تعیین‌کننده که می‌تواند عیار موفقیت طرح‌ها را به نمایش نهد – غفلت کرد.

واقعیتی که بیش از دو دهه است در رئوس اهداف و برنامه‌های UNCCD هم جای گرفته است، امّا هنوز در ایران مورد عنایت جدی قرار ندارد. یک دلیل غفلت یادشده را شاید بتوان مرتبط کرد با این واقعیت که اصولاً اغلب برنامه‌ها و راهکارهای مد نظر سازمان‌های متولی پایداری سرزمین در ایران به روش‌هایی سازه‌ای یا زیست‌شناختی (بیولوژیک) ختم می‌شود و کمتر به عامل انسانی، به عنوان مهم‌ترین دلیل شتاب یا مهار بیابان‌زایی توجه شده است.

نسبت نازل متخصصان جامعه‌شناسی، روانشناسی و تخصص‌های مرتبط در دستگاه اجرایی و پژوهشی مسئول در حوزه‌ی مهار بیابان‌زایی، شاهدی است بر این مدعا؛ نسبتی که شوربختانه به دلیل تنگناهای اداری و مقررات انقباضی استخدامی، هر آیینه فاصله‌اش از آنچه که باید باشد، معنی‌دار‌تر هم می‌شود! آن هم در بخشی که وظایف حاکمیتی را برعهده دارد و نباید هرگز دچار چنین محدودیت‌هایی گردد.

کافی است نگاهی اجمالی به حدود نیم‌قرن تلاش برای مهار بیابان‌زایی در ایران کنیم و بکوشیم تا سهم پروژه‌های جامعه‌شناختی و روستایی را در میان انبوهی از فعالیت‌های فیزیکی تثبیت شن و آبخیزداری و جنگلکاری و بذرپاشی بجوییم.
راست آن است که نتیجه اصلاً قابل دفاع نیست! هست؟
دریافت زنهاردهنده‌ای که باید ما را به سوی بازنگری و بازمهندسی در مدیریت پروژه‌های مهار بیابان‌زایی سوق دهد.

مهر 1389 : سرخ‌ترین ماه سال!

به این نقشه دقت کنید: گمان نمی‌برم هیچ توضیح دیگری لازم باشد! لازم است؟
تقریباً همه‌ی عرصه‌ی کشور (97.3 درصد) متأثر از خشکسالی شدید در نخستین ماه سال آبی 90-1389 است. فقط باید دعا کنیم که سبزها دوباره به نقشه‌ی دوست‌داشتنی گربه‌نشان ایران‌زمین بازگردند …

می‌ماند چند آمار کوتاه که دکتر مرتضی خداقلی عزیز مدیر تلاشگر پایگاه مدیریت خشکسالی استان اصفهان در اختیار نگارنده قرار داده است:
    مجموع بارندگي کشور از ابتدای مهرماه 1389 تا پایان مهرماه  8.47 ميلي‌متر
    میزان بارندگی سالانه دراز مدت کشور طی همین مدت  15.5 میلی متر
    ميزان کاهش بارندگي نسبت به دوره آماري بلند مدت 81.2 درصد
    بالاترین درصد ترسالی: ایستگاه خدابنده (زنجان) با 85 درصد افزایش بارندگی نسبت به میانگین دراز مدت

برای آنها که می خواهند رد نقشه های خشکسالی را در این تارنما رصد کنند.

امروز دلاور نجفی در گفتگوی داغ سبز از پارک ملی کویر خواهد گفت!

در چهاردهمین قسمت از برنامه گفتگوی داغ سبز که روزهای پنج شنبه از شبکه اینترنتی ایران صدا به صورت دیداری و شنیداری پخش می‌شود، می‌خواهیم به قصه‌ی تلخ یک مشت دلار در ازای تخریب پارک ملّی کویر بپردازیم؛ پارکی که دارای 205 گونه گیاهی است (35 گونه آن اندمیک هستند) و افزون بر آن، 19 درصد از پستانداران ایران، 27 درصد از پرندگان و 11 درصد از خزندگان شناخته شده طبیعت وطن را در دل خود مآوا داده است و امروز به بهانه اکتشاف و استخراج نفت توسط یک شرکت چینی، می‌خواهد حریم امنش خدشه دار شده و یا به قول معاونین امروز و پیشین محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، ناموسش مورد تجاوز قرار گرفته و دامنش لکه‌دار شود! گفته‌ای که البته استاد بهرام سلطانی بر آن نقد دارد! ندارد؟
به هر حال، امروز به همراه سرباز زمین – حمیدرضا میرزاده عزیز – و احمد پازوکی می‌خواهیم در باره این ماجرای تلخ سخن بگوییم و البته دکتر دلاور نجفی حاجی‌پور، معاون پیشین سازمان حفاظت محیط زیست را نیز از طریق تلفن همراه خود خواهیم داشت.
گفتنی آن که متأسفانه هیچ یک از مسئولین کنونی سازمان حفاظت محیط زیست حاضر به پاسخگویی نشدند و تلفن دکتر صدوق هم که خاموش است!
در همین باره، می توانید فایل شنیداری برنامه مثلث را در مورخ 10 آبان (ساعت 12:30 الی 13:18) در رادیو جوان از طریق این نشانی گوش دهید که نگارنده در آن با آقای مهندس فرید، مدیرکل دفتر امور زیستگاه‌ها در سازمان حفاظت محیط زیست و نماینده مردم گرمسار در مجلس شورای اسلامی –  آقای عبدالرضا ترابی – مناظره‌ای داغ ِ داغ داشت!
همچنین، گفتگوی نگارنده با پیک بامدادی رادیو را در مورخ 16 آبان (ساعت 8:16 الی 8:23) در باره تبعات صدور این مجوز فراقانونی می‌توانید در همان نشانی و وارد کردن تاریخ و ساعت دقیق برنامه گوش دهید.
فایل شنیداری برنامه هفته گذشته را نیز که مربوط به تجاوز بی سابقه به باغ اکولوژی نوشهر بود و در آن دکتر احمد رحمانی به تشریح ابعاد این فاجعه پرداخت، می‌توانید در این نشانی بشنوید.
دست آخر آن که برنامه تارنمای ایرانی از ساعت 13 الی 16 امروز به صورت زنده از طریق شبکه ایران صدا قابل دریافت خواهد بود که بخش مربوط به گفتگوی داغ سبز را در یک ساعت پایانی برنامه – ساعت 15 الی 16) در همین نشانی می‌توانید ببینید و بشنوید و یا اندکی بعد‌تر ماجراهایش را در تارنمای گفتگوی داغ سبز پی بگیرید و بخوانید.
راستی! علاوه بر شماره پیامک ثابت برنامه – 300001386 – شما می‌توانید از طریق شماره تلفن 22013766 با گفتگوی داغ سبز تماس گرفته و دیدگاه‌های خویش یا هر نوع خبر و اظهار نظری که در باره محیط زیست یا کیفیت این برنامه دارید، مطرح کنید.
پس لطفاً گفتگوی داغ سبز را از خودتان بدانید و بیشتر مشارکت فرمایید.

تا كي بايد تقصير را بياندازيم به گردن گذشتگان؟!

در نخستين روز از آبان ماه سال جاري، دلاور نجفي، معاون پيشين محيط طبيعي سازمان حفاظت محيط زيست ايران طي يادداشتي كوتاه  كه بر روي تارنماي شخصي‌اش قرار داد، محمّدباقر صدوق، جانشين كنوني‌اش در تيم محمدي‌زاده را خطاب قرار داده و نسبت به عواقب صدور مجوز براي اكتشاف و استخراج نفت از پارك ملّي كوير آشكارا هشدار داد.
خبرگزاري ايرن هم اين هشدار را عيناً بر روي درگاه مجازي خود بازانتشار داد  تا مخاطبان بيشتري از محتواي اين يادداشت آگاهي يابند، به نحوي كه به فاصله‌ي كمتر از 2 روز شاهد واكنش تند دكتر صدوق به اين يادداشت شديم  كه البته سرعت عمل در پاسخگويي مسئولين بسيار شايسته است. به ويژه آن كه ايشان نخست در پاسخ خود خطاب به دكتر نجفي اشاره مي‌كنند كه “البته قصد ندارم سؤالات شما را با طرح پرسش‌هاي ديگري جواب دهم.”
اما به رغم چنين گفتاري، ايشان هم همان رويه‌اي را در عمل پيش مي‌گيرند كه پيش‌تر از وي، خود جناب نجفي هم در مواجهه با منتقدين‌شان پيش گرفته بودند! دكتر صدوق مي‌نويسند: “جناب آقاي نجفي، من نيز همچون شما معتقدم که خبر اکتشاف نفت در پارک ملي کوير نگران کننده است. اما اين خبر به همان اندازه نگران کننده است که خبر اکتشاف نفت در پارک ملي نايبند بود. اين خبر همان اندازه نگران کننده است که موافقت با قطع درختان و تخريب پوزه‌هاي سنگي به منظور تعريض جاده پارک ملي گلستان مي توانست نگران کننده باشد. با اين وجود، اين رخدادها درزمان مديريت جنابعالي اتفاق افتاد و شما يا واکنشي نشان نداديد و يا اگر هم اعتراض کرديد از پايه و اساس، تماميت پارک ملي را زير سوال برده و صورت مسئله را پاک کرديد.”
اينك پرسش اصلي اين است كه با چنين فرافكني‌هايي مي‌خواهيم چه چيزي را ثابت كنيم و از چه دفاع نماييم؟
برخورد دكتر صدوق با اعتراض دكتر نجفي، درست مانند آن است كه يقه‌ي آدم را بگيرند و مورد بازخواست قرار دهند كه چرا از ديوار همسايه بالا مي‌روي؟ و طرف هم پاسخ دهد: زيرا ديشب هم يك نفر داشت از ديوار منزل من بالا مي‌رفت!

مسئولين عزيز!
چرا يادمان رفته كه آنچه دارد از دست مي‌رود، طبيعت مظلوم و ارزشمند وطن ما و آينده‌ي سبز فرزاندان‌مان است؟ تا كي مي‌خواهيم به اين بازي “كي بود كي بود؛ من نبودم!” ادامه دهيم و شاهد استمرار مرگ طبيعت وطن باشيم؟ مگر قرار است ما هیچگاه در شمار گذشتگان قرار نگیریم؟!
اگر تجاوز به پارك ملّي كوير بر مبناي ماده 8 آيين نامه اجرايي قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست، جرم است (كه هست)؛ بايد از هر جا كه متوجه اين جرم و خطاي آشكار شديم، جلويش را بگيريم. اگر پارك ملّي كوير، ناموس مناطق چهارگانه‌ي كشور است (که هست)، نبايد در برابر تجاوز به اين ناموس، منفعل عمل كرده و سكوت كنيم به اين بهانه كه پيش‌تر هم به اين ناموس تجاوز شده است!
حرف من اما فراتر از مقاومت در برابر تجاوز به ناموس طبيعت است. مي‌گويم: اگر براي ما محيط زيست ارزش دارد، بايد با چنگ و دندان تا آنجا كه قدرت داريم از آن پاسداري كنيم و زرق و برق ميز رياست‌مان را فداي نشاط طبيعت و پاسداري از اصل 50 قانون اساسي كنيم و نه برعكس!
دلاور نجفي هم خود به خوبي مي‌داند كه او نيز مبرا از اين اشتباه نبوده و بارها با همين استدلال، جواب منتقدين خويش را در زمان مسئوليتش داده و اغلب خطاها را به گردن تيم معصومه ابتكار انداخته است. براي مثال مي‌توان به يادداشت مورخ 18 فروردين 1387 و يا 11 ارديبهشت 87   ايشان اشاره كرد. جالب‌تر آن كه خودشان هم در تاريخ دوم ارديبهشت همان سال  معترف بوده‌اند كه تا كي بايد تقصير را بياندازيم به گردن گذشتگان؟
به هر حال، از حق نگذريم؛ دلاور نجفي اگر هر اشكالي داشته باشد – كه دارد – يك حسن مهم هم دارد و آن اين كه مي‌توانست در اين روزها مثل رييسش (خانم جوادي) كاملاً سكوت كند و شاهد مرگ شتابناك محيط زيست وطن باشد، امّا او هنجارشكني كرده و نشان داده كه علاقه‌اش به حفظ محيط زيست ربطي به داشتن مسئوليت در اين حوزه ندارد.
و اين همان ويژگي كهربا گونه‌اي است كه نگارنده 5 سال پیش در ماجراي جابجايي وزير پيشين جهاد كشاورزي تذكر داده بود؛ ویژگی ای که جايش هنوز هم در سلوک رفتاری اغلب مديران كشور خالي است! نيست؟
باشد كه دكتر صدوق هم  – كه تا اين لحظه متخصص‌ترين و محبوب‌‌ترين فردي بوده كه مسئوليت محيط طبيعي سازمان حفاظت محيط زيست را برعهده داشته – نشان دهد كه آن همه شور و شوق و اميد طرفداران محيط زيست به دليل انتصاب ايشان بي دليل نبوده و مي‌توانند چون سلحشوري جان بركف از آموزه‌هاي بر حق و دانش‌بنياد محيط زيست دفاع كنند و يا با افتخار استعفا داده و گناه اين تجاوز به ناموس طبيعت را براي خود نخرد.

این یادداشت در خبرگزاری ایرن هم انتشار یافته است.

بازخوردهای دیگری از این ماجرا:
نگذاریم پارک ملی کویر عسلویه دیگری بشود ! – دلاور نجفی
جنگ‌ زرگري؛ اين بار صدوق-نجفي – سام خسروی فرد
– پارک ملی کویر و اکتشاف نفت! – کامبیز بهرام سلطانی
– ما ز ياران، چشم ياري داشتيم!  – کوشان مهران

گفتگوی داغ سبز به فضای سبز پایتخت رسید!

در یازدهمین قسمت از برنامه گفتگوی داغ سبز، امروز نوبت به رامین عرفانیان سلیم، معاون فنی سازمان پارک‌ها و فضای سبز شهرداری تهران می‌رسد تا برای بینندگان و شنوندگان رادیو اینترنتی ایران صدا بگوید که چرا نرخ سرانه‌ی فضای سبز شهر تهران را از 2 متر (رییس شورای شهر تهران) تا 12 متر مربع (سازمان متبوع ایشان) برای هر تهرانی اعلام می‌کنند؟ و چرا حتا اگر همان 12 متر را هم قبول کنیم، باز این رقم تا استاندارد جهانی‌اش که حدود 25 متر مربع است، فاصله‌ای بسیار دارد؟
امروز از جناب عرفانیان خواهیم پرسید که چرا در سال 1335 متجاوز از 70 درصد محدوده‌ی تهران کنونی در قلمرو فضای سبز بود، اما 20 سال بعد این رقم به 55 درصد کاهش یافت و در سال 1386 تنها 15 درصد از آن باقی مانده است؟
اگر این بیابان‌زایی نیست، پس چیست؟
گفتگوی داغ سبز را مطابق معمول از حدود ساعت 15 امروز و به صورت زنده می‌توانید در صفحه‌ی نخست ایران صدا ببینید و بشنوید و اگر موفق به تماشای زنده‌ی برنامه نشدید، ندا ناصری و احمد پازوکی، ماجراهای این برنامه به همراه فایل شنیداری‌اش را بر روی تارنمای گفتگوی داغ سبز قرار خواهند داد. همچنین اگر وقت یاری کند، می‌خواهیم از یک متخصص خاکشناس نیز به صورت تلفنی در باره‌ی چالش‌های فضای سبز تهران پرسش کنیم.

دوستان عزیز اگر پرسش یا نقطه نظری در باره موضوع امروز دارند، می توانند در همین جا مطرح کنند تا با مسئولین شهرداری تهران در میان نهاده شود.

پخش زنده برنامه تارنمای ایرانی از ساعت 13 الی 16 در این نشانی قابل دریافت است.