وقتی که اروند با خودش در آینده عکس یادگاری می‌گیرد!

اروند در کنار خودش در آینده!

این عکس را نگاه کنید و برایم بگویید که ماجرا چیست؟! در ضمن در راستای یادداشت قبلی، برایتان بگویم که اروند به هدف خود رسید و به مناسبت پایان دوازدهمین سال زندگیش – ۱۰ مهر ۱۳۹۲ – یک فروند تبلت هدیه گرفت!

این بازی را بسیار دوست دارم! شما چطور؟

در هشتمین روز فروردین به باغ بهادران رفتیم و یه عالمه بازی کردیم، از جمله توپ تو سوراخ که من اول شدم، علی دوم شد، پدر و نیلوفر و شقایق، سوم شدند و امیر هم چهارم شد! اما میون همه ی اون بازی ها، من از این یکی بیشتر خوشم می اومد! نمی دونم چرا؟ … ادامه

این آقاهه اون بالا داره چیکار می‌کنه؟!

      روز شنبه گذشته رفته بودم اداره پدر، چون که برای ما اردوی دانش‌آموزی برگزار شده بود. جای شما خالی، کلی بازی کردیم؛ از طناب کشی بگیر تا فوتبال و نقاشی و نمایش فیلم و مسابقه … شاید یه روز در مورد اون روز بیشتر صحبت کردم!      منتها وقتی اومدم داخل دفتر کار پدر، … ادامه

برای آنها که نمی‌دانند بین لواشک و چشمک رابطه وجود دارد!

       چند روز پیش تصمیم گرفتم واسه‌ی پدر یک معما طرح کنم که البته نمی‌دونم چرا این یکی اونقدر مورد توجه پدر و دوستانش قرار گرفت؟!      همون طور که در این نقاشی می‌بینید، ماجرا از این قرار است که این دو تا آقا پسر که در کنار مغازه ایستاده‌اند، تصمیم گرفته‌اند برای اون دو … ادامه