اروند به عضویت تیم تنیس روی میز منطقه ۲ درآمد

    طی دیروز و امروز و پس از برگزاری یک سری مسابقات نفس‌گیر با مدیریت آقای حسینی، مربی پینگ پونگ منطقه ۲ ، بین ۱۷ نفر از بهترین پینگ‌پونگ بازان دبستان‌های منطقه ۲ آموزش و پرورش تهران، سرانجام فرهنگ خانجانی، طاها صادقی، سیاوش سعادت و اروند درویش موفق شدند به عضویت تیم منطقه ۲ … ادامه

قهرمان من، امروز قهرمان نشد؛ اما قهرمان ماند!

    سرانجام روز موعود برای اروند فرا رسید؛ روزی که به خاطرش خیلی تلاش کرده بود و اینک هنگام درو بود …     چهارشنبه شب که می‌خواست بخوابه، می‌گفت: خانم نوروزی – معلمش – گفته اگه بین دو تا صلوات آرزو کنید، حتمن آرزوتون برآورده می‌شه، وگرنه بیایید منو بکشید بچه‌ها! خلاصه این که اروند … ادامه

دلم می خواهد مدرسه عشق نام دیگر مدرسه اروند باشد!

امروز ۱۲ اردیبهشت است … سزاوار نیست که در چنین روزی هم وبلاگ اروند همچنان خاموش باشد. یادش به خیر آن روزها اگر معلمی را دوست داشتیم، او را تا مرتبه پیامبری بالا می بردیم و عاشقانه به درسی که او می داد با دل و جان گوش فرا می دادیم. امروز هم البته چنین … ادامه

اول شدم

امروز جشنواره کارنامه در مدرسه ما برگزار شد و من اول شدم. هم در کلاس خودم و هم در بین سومی های منطقه ۲ تهران. در زبان انگلیسی و زبان فرانسه هم اول شدم. تازه تو مسابقه طناب کشی هم که بین استقلالی ها و پرسپولیسی ها برگزار شد، باز هم اول شدم. از همه … ادامه

ای ایران ؛ ای خانه ی پرشکوه من!

مدرسه داره روزهای آخرش رو می گذرونه و منم تمامی وسایلم را از کمد مدرسه جمع کردم و به خونه آوردم … یه چیزایی از اون وسایل، واسه مامانی و پدر خیلی جالب بودند … مثل تصویر این آقای بدون سر! یا این قصه با عنوان “داستان فیل” … نگاه کنید به شیرازه ی دفتر! … ادامه

آخرین یادداشت معلم برای من!

دیروز در پایان درس هدیه‌های آسمانی، خانم باطبی، معلم عزیز و دوست‌داشتنی‌ام که خیلی برام عزیز است، به رسم یادبود هم یه دونه هدیه به من داد و هم این نامه‌ی خوشگل را برام نوشت که نمی‌دونم چرا مامانی به خاطرش واسم این کادو را خرید (اعصاب سنج) و پدر هم طبق معمول با خوندنش … ادامه

چرا در پیک نوروزی، هیراد خوشگل‌تر از من شده؟!

یکی از ابتکارهای جالب معاون آموزشی پرطرفدار مدرسه اروند، یعنی آقای قاسم‌پور – که همین جا بدرودشان را از دوران مجردی تبریک و تسلیت عرض می کنم! –  این بود که ردپایی کاریکاتورگونه از بچه‌های کلاس در پیک نوروزی شان قرار داده بود که بر خلاف همیشه سبب شده بود تا بچه‌ها این پیک را … ادامه

نوروزتان خوش باد …

    با یه عالمه آرزوهای خوب، با یه عالمه انرژی مثبت و با یه عالمه امید سال ۱۳۸۹ را آغاز کردم … خیلی دوست دارم که در سال ۸۹، برای خودم و همه‌ی اونایی که می‌شناسمشون و بهم سر می‌زنند، یه عالمه اتفاق‌های قشنگ بیافته … فکرشو بکنین در حالی که سروی و متین و … ادامه

معنی خرگوش این نیست که گوش‌های مثل خری دارد!

یکی از کلاس‌هایی که خییلی دوس دارم، زنگ آشنایی با حیوانات است. معمولن خانوم معلممون یه دونه حیوون از موزه حیات وحش می‌آره و شروع می‌کنه به معرفی تمام و کمال اون … وای … یه دفعه یه دونه جغد آورده بودند و چشمتون روز بد نبینه! این آقا جغده! (شاید هم خانوم جغده!) از … ادامه

ترفند هوشمندانه‌ی اروند برای کشف عیار محبوبیت!

دوشنبه‌ی گذشته (۵ بهمن ۱۳۸۸)  یه کار باحالی تو مدرسه انجام دادم … رفتم وسط کلاس ایستادم (البته تو زنگ تفریح و وقتی که خانم باطبی عزیز رفته بود چایی بخوره …) و رو کردم به بچه‌ها و گفتم: من مدادم را نیاورده‌ام، کسی هست که مدادش را به من دهد؟ آقا دوس داشتم اونجا … ادامه

یه مَرده می ره دریا … بقیه‌اش باشه واسه فردا …

روز؛ داخلی؛ آخرین روز از دی ماه ۱۳۸۸     چند روزیه که ماشین نداریم … چون که آقای تهوری با ماشینش محکم کوبیده به  ما (یعنی به ماشین ما)  و حالا ماشینمون رفته بیمارستان! واسه همین  پدر با آقای نجات‌بخش، راننده‌ی مهربون آژانس محل می‌آد دنبالم در مدرسه …  اروند: پدر! پدر: بله پسرم … اروند: یه … ادامه

یک روز فراموش‌نشدنی برای اروند و خانواده

همه می‌دانستند که ساعت ۱۰:۳۰ روز جمعه ۲۵ دی ماه ۱۳۸۸، مسابقه‌ی بزرگ روبوکاپ در دبستان فرهنگ سعادت برگزار می‌شود … واسه همین به پدر گفتم اگه می‌شه برام دعا کن تا قهرمان بشم و مدال بگیرم. پدر هم گفت: فقط دعا کردن کافی نیست، باید آمادگی هم داشته باشی … خلاصه قبل از مسابقه … ادامه

اروند خودرو می‌سازد، آن هم با کنترل از راه دور نه نزدیک!

یکی از کلاس‌هایی که خیلی دوستش دارم، کلاس رباتیک است. در این کلاس یاد می‌گیریم که هر چیز به ظاهر بی‌مصرفی ممکنه یه روزی به درد بخوره. همچنین متوجه می‌شیم که اگه در هر کاری صبر و دقت داشته باشیم، می‌تونیم موفق باشیم.     به همین خاطر است که من تونستم یک ماشین بسازم با … ادامه

روزی که پدر و پسر جایزه گرفتند!

دیروز خیلی روز خوبی بود؛ هم برای اروند و هم برای پدر اروند!     کسب مقام نخست در امتحان فارسی کلاس سوم دبستان در بین ۱۸۳۲۶ شرکت‌کننده از سراسر ایران، حقیقتاً افتخاری بود که پدر و مامانی و مادر جون و بابابزرگ جمال و عمه فریبا و دایی علی و … رو یه عالمه خوشحال … ادامه