راهکار اروند برای مقابله با استرسهای شبهای امتحان!
روز، داخلی: پنج شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ – ۷ صبح از دیشب اومدم خونهی مادرجون و بابابزرگ جمال … چون که پدر میخواست از بوق سگ بره کوهنوردی و خلاصه، همسایهبودن با خونهی مامانبزرگ و بابابزرگها به همین دردها میخوره دیگه! نمیخوره دیگه؟ صبح که از خواب بیدار شدم، به مادرجون گفتم: اروند (با دلهره … ادامه