دیروز در پایان درس هدیههای آسمانی، خانم باطبی، معلم عزیز و دوستداشتنیام که خیلی برام عزیز است، به رسم یادبود هم یه دونه هدیه به من داد و هم این نامهی خوشگل را برام نوشت که نمیدونم چرا مامانی به خاطرش واسم این کادو را خرید (اعصاب سنج) و پدر هم طبق معمول با خوندنش اشک ریخت!
و من قول میدهم در همین جا و در حضور دوستان عزیز اتاق آبیام که هرگز این معلم مهربان را فراموش نکنم و همیشه به یادش باشم.
خداوند برای همهی کودکان این سرزمین، آموزگارانی مثل خانم باطبی عطا فرماید.
آمین
کجایی پس؟
پاسخ:
در خدمتیم نگار خانوم …
من هم مثل شما امیدوارم سونامی خیلی سونامی نباشد
و تزلزلی در ساحل ِ ما پیدا نشود …
خب!خدا رو شکر که شما “هم” نتونستین فکرشو بخونین!
وگرنه نه اینورا می اومد نه اونورا!!
پاسخ:
این ور و اون ور زیاد مهم نیست!
اون یکی ور خیلی مهمه که هنوز می ره! نمی ره؟
پارسا خود که میگه ضد ضربه است آقای مهندس!
به من میگه تو -یعنی آرش – همیشه ضربه میخوری چون به جای مغزت قلبت فکر میکنه ولی من -یعنی پارسا-عقلش حرف آخرو میزنه!
خود=خودش
یکی به من بگه پارسا پسر چشه؟ ساحل چرا طوفانیه؟
ای خدا!!!!!!
من سه ساعت رفتم ماموریت برگشتما!
پارسا یه کم شرمندست از استاد
یه کم سرش شلوغه
دیروز صب یه نیمچه دعوایی با طرف داشته
و
به من حسسسسسودیششششش میشه 🙂
مث خانوم مهندس! 🙂
از ساحل خانوم خبری گزارش نشده!
پاسخ:
نه! مشکل پارسا “چیز ” دیگری است که ربطی به دعوا با طرف نداره! داره؟
جناب وبگرد با سلام خدمت شما و درود به ارواح مطهر بعضیا از قربانیان احتمالی حادثه خبری در دست هست؟
نمی دونم چرا؟ ولی همش فکر می کنم این آنیموس امروز اون آنیموس دیروز نیست! هست؟
انگاری یه خرده دُز شیطنتش بالاتر رفته! و البته شاید دو ذره!
خدایا این روز را برای آنیموس طولانی تر فرما!!!
با سپاس و درود
هنوز خبری مبنی بر تعداد کشتگان یا مجروحان احتمالی این حادثه بدست نرسیده است.
پیوست:دعا برای رهبر!
این رهبر منظور لیدر جنبشه!نه اون بزه!!
نه ! نه! اون بزه که نه ! منظورم اون بزه تو دلنوشته ها بود!!!!!!!!@
می بینم تنه کماندار هم خورده به تنه آنیموس!
حالا شیرین خبر داره آنیموس؟!@
وای من غش کردم از خنده به خاطر اون دو خط ِ آخرت وبگرد جان!
پاسخ:
آقا خواهشن پای بز خوشگل ما رو به مسایل ۳۰ یا ۳۰ باز نکنید!
آنیموس نگو ! بلا بگو!
شیطوونی حرفه ای بگو!
اینا هیچ چی فردا رو بگو!
پاسخ:
فردا؟ باشه … اشکالی نداره! من آماده ی مهار شیطنت های حرفه ای هم هستم!
استاد جان قربون شکلتون واسه من حرف در نیارین!
پاسخ:
شرمنده! می طلبید …
این خانوم اندازه شیش نفر کار ریخته سر من!چجوری بیام بنویسم ؟هان؟؟؟؟؟؟
اون که فکر میکنی نیس دکتر جان
خب الحمدالله که نیس!
اون یکی چی؟
اون یکی هم نیس؟!
اون ور ، این ور، اون یکی ور ،این یکی ور همه رو ور میرم دکتر جان!
هستم هستم
الان میام. گوشم بنده…
شیطنت؟ من؟ از پدر روحانی میخوام براتون طلب اسغفار کنه.
من از شیطنت گذشتم فکر کنم!
مجروحین که آمارشون رسید کماندار! یک و نیم روز ازشون خبری نبود میندازن گردن لیدر جنبش و کار و اینا…
خانوم مهندسسسسس!
دکتر جانننننننن!
اذیت نکنین منو!
از عید تا حالا داری آذین رو اذیت می کنی، کسی بهت چیزی گفت؟
که حالا اعتراض هم می کنی … آن هم مظلومانه؟!!
مواظب آنیموس هستم!اسیدی!
مجروحین؟نه بابا!من سالمم!
همش تقصیر لیدره!
مهندس!اینجوری که نمی طلبه! یه جور دیگه می طلبه!
من بازم با اروند موافقم!اونم ظالمانه!
وای من سرم شولغه، یه کمی هم گیج شدم، کی می خواد بزی رو بزنه؟ کی کشته شد؟ من فردا کجام؟ کی اسید پاشی کرده؟
وقتی هستین چه حالی میده!
من از این به بعد طرف پارسام، ضعف کردم برای این بچه، بابت ۳۷۹.
آخی طفلکی بچه!
من هم با آرش موافقم صادقانه (۳۸۵)
ای تی قوربان فری جووووون
منم ور شومام آبجی
منم با آنیموس موافقم (۳۸۷)
من آمدم به پسر جناب مهندس سلامی عرض کنم , دیدم همه دوستان این جا هستند!!
خوش باشید.
من که البته اون شقایق نیستم ؛ این شقایقم!
پارسا جان دیگه کلاه قرمزی نشو دیگه، اونور تر لطفاً !
به به می بینم که فقط جای خود آقای مهندس سلامی خالی است!